پادگان دوکوهه منطقه عملیاتی جنوب اسفند ۱۴۰۳

🌻به عشق حضرت رسول و ام المومنین خدیجه(س) تو را در عشق بی معناست غرق خویشتن بودن تویی و مصطفی معنای یک جان در دو تن بودن به دنبال دلت صحرا به صحرا رفتی و آخر رسیدی بر سر کوی نبی از بی وطن بودن تجارت بعد از این سودی ندارد بگذر از خیرش تو را کافی ست تنها با محمد هم سخن بودن که بودی تو؟! همانا شیر زن بودی به شهری که ... به چشم مردمانش شرمساری بود زن بودن تمام آرزویت بود و آخر سر محقق شد به جان و مال خود مانند حیدر بت شکن بودن نه هرکس میتواند چون تو ام المومنین باشد دلی میخواهد آتشناک، شمع انجمن بودن در آیین بهاران هر کسی را این سعادت نیست به باغ مصطفی گلهای عصمت را چمن بودن تو که با جان و مالت یاور دیرین دین هستی به چشم عاشقان تنها تو ام المومنین هستی # به اسلام از همان اول زبانزد بوده ایمانت همین ایمان سبب شد فاطمه پرورد دامانت در آن صحرای سوزان تا که فهمیدی محمد را به لبخندش شکفتی و بهاران شد زمستانت و با هر "اشهد انُّ..."رهایی، غرق پروازی که پیش از این زمین و آسمانها بوده زندانت و حالا خانم ِ آن خانه ای هستی که بعد از این  به هر شام و سحر خیل ملائک هست  مهمانت چنان دار و ندارت را به راه دوست بخشیدی که تا امروز هم تاریخ اسلام است حیرانت فقط از درهم و دینار نگذشتی در این سودا به پای عشق خود حتی گذشتی از سر جانت تو دارایی خود را خرج دینداری ما کردی و حالا مادر مایی و ما بچه مسلمانت چه توفیقی ست ما را ! همسر پیغمبر مایی نه تنها همسر پیغمبر ما، مادر مایی   ✍🏻 #حسن_زرنقی 🏷 #حضرت_خدیجه علیهاالسلام | #ام_المومنین ✅ @h_zarnaghi  

سلام هوش مصنوعی ایرانی تولدت مبارک

📽 فیلم کامل شعرخوانی محمد رسولی که رهبر انقلاب درباره آن گفتند هر بیتش یک آفرین داشت! بسوز ای سعی باطل، پرچم ایران نمی‌سوزد نمی‌دانی مگر در شعله‌ها ایمان نمیسوزد

📹 رقص اندر خون خود مردان کنند | نماهنگ جدید KHAMENEI.IR ☝ اشاره اخیر در دیدار شاعران با رهبر انقلاب به شعر خاطره‌انگیزی که حاج قاسم سلیمانی چندی پیش از شهادتش درباره شهادت خواندند؛ ❤️ رقص جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند 💻 Farsi.Khamenei.ir

بسم الله الرحمن الرحیم 📌جنگ و صلح تحمیلی در یک بیان ساده و همه فهم جنگ و صلح تحمیلی را اینگونه میتوان توضیح داد؛ چنانچه با تهاجم نظامی یک قدرت، کشور و ملت مورد تهاجم در موقعیت انفعال قرار بگیرد به گونه‌ای که تحت فشار اراده مهاجم، به ضعف و بی‌ارادگی تدریجی دچار شود و در بدترین وضعیت، همه اهداف طرف مهاجم را بپذیرد و در ظاهر به جنگ خاتمه داده و به صلح دست یابد حال آنکه در واقع به اهداف جنگ تن داده‌ بدون اینکه حداقل بتواند دشمن را به قبول هزینه هایی در به دست آوردن اهدافش وادار کند؛ باید گفت که این ملت تسلیم جنگ و صلح شده است؛ البته بدترین وضعیت صلح تحمیلی آن است که یک کشور بدون هیچ تهاجم نظامی، تحت تدابیر دشمن خود اداره شود حال یا از طریق یک عامل خارجی یا عامل داخلی وابسته و یا شکل های نو و فرانو استعماری. اما به هر مقدار که طرف مورد تهاجم بتواند هزینه‌های زیادی به دشمن تحمیل کند، از وضعیت تسلیم فاصله می‌گیرد و چنانچه مهاجم را در رسیدن به اهداف خود ناکام کند، به موقعیت دفاع وارد شده و از تسلیم در مقابل جنگ رها میشود؛ و اگر از قدرت دفاعی بیشتری برخوردار باشد، و به وضعیتی برسد که بتواند دشمن را از ادامه جنگ منصرف کند میتواند ادعا کند که از تسلیم در مقابل جنگ رهایی یافته است؛ اما آیا طرف مورد تهاجم نیمخواهد که علاوه بر جلوگیری از تهاجم، مهاجم را ادب کند و هزینه‌های متقابل بر مهاجم وارد کند به گونه ای که حتی هر مهاجمی دیگر را از این نوع تهاجمات منصرف سازد؟ آیا عدم توانایی بر انجام این اراده به نوعی تسلیم در برابر تحمیل جنگ‌های دیگر نیست و آیا پیش از این پذیرش هزینه های جنگ و نستاندن هزینه های جنگ تسلیم در مقابل جنگ فعلی بشمار نمیرود و به نوعی پذیرش صلح تحمیلی نیست؟ اینجاست که اگر ملتی بتواند علاوه بر دفع مهاجم، به ایراد ضربه‌های متقابل موفق شود به گونه‌ای که تنها در شرایطی که منافع و مصالح خودش اقتضاء داشت این جنگ را پایان دهد، میتوان گفت از تسلیم در مقابل صلح تحمیلی نیز فاصله گرفته است. البته تسلیم نبودن در مقابل جنگ تحمیلی وقتی به نکته مطلوب میرسد که یک ملت در موقعیتی از آمادگی و قدرت قرار بگیردکه به یک بازدارندگی کلان در مقابل تهاجم برسد بگونه‌ای که یا فکر تهاجم به ذهن هیچ قدرتی خطور نکند و یا در صورت ورود هر تهاجمی از سوی هر متوهم قدرتی، بتواند آن را به سرعت به طرف مقابل بازگرداند و بلکه از این طریق بتواند فرصت از بین بردن مهم‌ترین دشمنی‌ها و موانع از پیش پای راه پیشرفت خود را فراهم آورد همچنین هزینه‌های اساسی به طرف مهاجم وارد کند به گونه‌ای که راه هجمه او به دیگر ملتها را نیز ببندد؛ در این وضعیت است که دشمن میتواند با حیله و نیرنگ، از ناهنجاری جنگ و ضرورت خویشتنداری و از این قبیل مسائل سخن بگوید و بخواهد صلحی را به کشور مورد تهاجم تحمیل کند تا با کسب فرصت، و تجدید قوا و تغییر راهبرد، به گونه‌ای دیگر به سراغ کشور مورد تهاجم برود ضمن اینکه فرصت معکوس نشان دادن شکست و پیروزی و ظالم و مظلوم را نیز به دست آورد. در این شرایط است که کوچک شمردن ظرفیتهای خود که با شکست و عقب راندن دشمن به روشنی آشکار شده است میتواند اراده ها را به ضعف بکشاند و در مقابل فریب خوردن از بزرگ نمایی قدرت دشمنی که صدای استخوانهای له شده اش بارها به گوش رسیده است، میتواند ترس از دشمن را دوباره بر دلها مستولی سازد و در نتیجه کشوری را که در راه استقلال جنگ و صلح، قدم‍های استواری برداشته است، دوباره به ورطه وابستگی در امنیت و پیشرفت بیفکند. بنابراین جنگ و صلح تحمیلی دو روی سکه و عیار ملت وابسته به قدرتهای مستکبر است و این قدرت استکباری است که براساس منافع نظام سلطه، جنگ و صلح‌ ملتها و دولتها را مدیریت میکنند و تنها یک ملت مستقل و آزاد از نظام سلطه است که صلح و جنگ را براساس اراده و منافع ملی ترسیم و مدیریت میکند و هرگونه جنگ و صلح‌ تحمیل شده را به نفع خود تغییر بدهد بلکه از این طریق، جنگ و صلح‌ تحمیلی به دیگر ملتها را نیز تحت تأثیر قرار دهد چرا که سرنوشت ملتها را سرنوشتی به هم گره خورده میداند و انسان‌های تحت ستم جنگ و صلح تحمیلی را نیازمند الگوی موفقی از جنگ و صلح میداند که بتوانند با تمسک به آن راه امنیت و پیشرفت خود را طی کنند. از همین رو باید با پس زدن غبارهای رسانه‌ ای دشمن از حقیقت این الگوی موفق ملت ایران که امروز با جنگ اسرائیل علیه ملت ایران در بالاترین نقطه روشنی در حال نمایش است، برای ملتهای مظلوم عالم از چیستی، چرایی و چگونگی جنگ و صلح غیرتحمیلی سخن گفت.