پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ارسالی_اعضای_محترم_کانال
🔘 ساعتی پیش در بین الحرمین
🕌 عراق _ کربلای معلی
@marasemat_yazd
#شب_جمعه #شهادت_حضرت_زینب
شادیهردو جهانم به خدا از غم توست
غم تو میبرد از دل همهی غمها را :)..
میهمان پُر دَر آن کعبه که با زَر بِرَوَند
کعبه کو ؟! تا که بِیایَند به دَرَم دَر بِزَنَند ؟!
می شِناسَم به خُدا ، کعبه ی حُسنی را من
که بِیایَد به فَقیرانِ زَمین سَر بِزَنَد...
.
با وجود معجرت ای شمس شام
پرده ی کعبه ندارد احترام...
یک سال و نیم لطمه زن و سرشکسته است
یک سال و نیم خنده به زینب شده حرام
خِیلِ عشاق که باشند که سَرِ خود شِکَنند ؟!
اول لطمه زنش خواهر اوست ! والسلام
روز محشر همه باید بگویند به ادب
سر به پایین ، دست به سینه ، السلام
هزاران بار میکوبد مشتش اش بر دهن میثم
که باشد که سراید به مدحتان سخن بسیار ؟!
سرش شکسته ، ولی سرشکسته نیست
به دهانت خاک باد ، زینب که بسته نیست
بر همه عالم امیر است ، شاه دخت حیدری
زبان به کام فرو بند ، زینب اسیر نیست
وقت دیدارش جناب فاطمه فرموده است
زینبی که میشناسم ، انقدر که پیر نیست...
در مصائبِ علیِ اصغر فرمودست
چاره ی تشنگیِ طفل ، که ضربِ تیر نیست
.
چون آهوان ز پنجه ی گرگان رمیــــده ام
اینجا میان بیشه ی شـــــــــیر آرمیده ام
بر سینه ام که خانه ی قلب شکسته است
تمثال بی مثــــــــــال علی را کشیده ام
عالمِ ملائکه دلدارشان علی است
تمثال اوست یوسفِ کنعان خواب ها
یک قطره از لبان علی بر زمین نشست
این شد که شد حرام ، تمامِ شراب ها
بسمه الله است یا علیِ مستجاب ها
در زیر باء آمده بابِ جواب ها
حق نقطه ایی ز مدح علی بیشتر نگفت
عجزند در ستایش آن هم ، کتاب ها
چون کشتیِ نجات در امواج می رسد
بیرون شود به نام علی اضطراب ها
تا گوش و لب به محفل مولا سپرده ایم
بردیم از مجالسِ ذکرش ثواب ها
آنانکه با بهشتِ ولایت غریبه اند
پیش از جهنم اند دچار عذاب ها
وقتی به چشمهای علی دل نداده اند
باید که گم شوند به راهِ سراب ها
آنکس که هست دست خدا ، منبرش کجاست ؟!
لعنت به دست دوزخیِ انتصاب ها
آمدم تا که بگویم دمی از فضل علی
پاسخ آمد کیستی مگر ؟! عجب ادعای ها
گر لا اله سَدِ رَهِ راهِ ما نبود
میگفتیم ما به او ، خدایِ خدای ها
میثم ندید رویِ جنابِ نجف ولی
بَر دار رفته است ، به زلفِ نگاره ها
دست بوسِ آن کسی که مویِ تو را کشید
این زلفِ توست یاعلی ؟! یا دارُ و طناب ها ؟!
هرکس به شهرِ نجف ، آمد و برگشت گفته است
من عظیمت کرده ام به شهر شراب ها
تا تاک ضریح حضرتِ مولا نمایان گردید
شکستند خمره ی شراب را ، خمار ها
یک أنا میگفتی و قربانت عالَم میشدند
غیرِ عشقِ تو همه کشک است ، نشان از سراب ها...
عارفان که جلوه در محراب و منبر میکنند
نیمه شب ها ، مخفیانه ، سجده به حیدر میکنند...
.