♨️بسیار گرفته و ناراحت بــودم و در همین
زمان آیت الله بهجت مقابلم رسید.😔
🔸 از تــوی فکــر،بودنِ من سوال کرد و بدون
آنکه من چیزی بگویم پرسید دوست داشتی
در مسجد سهله باشی؟😳
به تایید سر تکان دادم.😞
💠امر کردند پدرم را در مدرســه ای اسکان
دهــم و تدارک شام و خواب ایشان را ببینم
و بعد خدمت ایشان برسم. 🤔
🕌به حرم که بازگشتم ایشان گفتند آیا مایلی
به مسجد سهله بروی؟گفتم آری.🙂
🔰دست مرا گرفتن از حرم خارج شدیم و از شهر بیرون آمدیم ناگهان خود را در نزدیــکی #مسجد_سهله دیدیم.😳