حدیث از حضرت علی (ع)
مِنْ کُنُوزِ الْجَنَّهِ الْبِرُّ وَ إِخْفاءُ الْعَمَلِ وَ الصَّبْرُ عَلَی الرَّزایا وَ کِتْمانُ الْمَصائِبِ.
از گنجهای بهشت نیکی کردن و پنهان نمودن کار [نیک]و صبر بر مصیبتها و نهان کردن گرفتاریها (یعنی عدم شکایت از آنها) است.
◾️◾️پنجم ربیعالاول براساس نقلهای تاریخی سالروز وفات حضرت سکینه (س) است. نقل است از ایشان که امام حسین (ع) در لحظات پایانی عمر عبارت «شِیعَتِی مَا إِن شَرِبتُم...» را برلب داشت. عبارتی که در میان مداحان نوحه مشهور شیعتی را ساخته است.
🔰حضور در واقعه کربلا
✍بر اساس گزارشهای موجود در مقاتل، سکینه در واقعه کربلا حضور داشته است. بنابر نقل این منابع، در روز عاشورا، امام حسین (ع) برای آخرین وداع، از میدان جنگ به سوی اهل بیت خود بازگشت و با آنان وداع کرد، سپس نزد دختر خود سکینه رفت که در گوشهای نشسته و میگریست. امام حسین (ع) او را به صبوری دعوت کرد و در آغوش کشید. اشک از چشمان او پاک کرد و در ضمن اشعاری به سکینه گفت: سَیَطُولُ بَعْدِی یَا سُکَیْنَةُ فَاعْلَمِی،ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود. تا زمانی که جان در بدن دارم، مرا با اشک حسرتبار خود مسوزان.
✅همچنین نقل شده که در روز یازدهم محرم، هنگام وداع اهل بیت (ع) با شهدا سکینه پس از سخنان عمهاش زینب (س) پیش رفت و جنازه پدر را در آغوش گرفت، امالشکریان عمر بن سعد او را به زور از بدن پدرش جدا کردند.
❇️❇️علاقه امام حسین (ع) به سکینه (س)
بر پایه برخی منابع، امام حسین (ع) سکینه را زیاد دوست میداشت و سرودهای در توصیف دارد: لَعَمْرُک اِنَّنی لَاُحِبُّ دارا؛ به جانت سوگند! خانهای را که سکینه و رباب در آن باشند، دوست دارم. آن دو را دوست دارم و همه ثروتم را در این راه میبخشم.
😔ایام اسارت
پس از واقعه عاشورا، سکینه همراه دیگر اسیران کربلا به کوفه و شام برده شدند. از سهل بن سعد ساعدی صحابه پیامبر اسلام (ص) روایت شده که روز ورود اسرا به شام در دروازه ساعات دختری را دیدم که بر شتری بیمحمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین (ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا (ص) کاری کنم که نیزهداران سرهای شهدای کربلا را از اطراف اسیران دور کنند. سهل میگوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم. در برخی از منابع تاریخی نیز خوابی از سکینه در دمشق نقل شده که در آن پیامبر اسلام (ص) همراه برخی از پیامبران و فاطمه زهراء (س) با همراهی عدهای از زنان بهشتی در حالی که پیراهن خونی امام حسین (ع) در دست مادرش بود به سمت کربلا میروند.
🔰🔰ماجرای شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
مرحوم کفعمی در مصباح، از حضرت سکینه (س) روایت میکند که، چون پدرم کشته شد، آن بدن نازنین را در آغوش گرفتم و حالت اغما و بیهوشی برایم روی داد، در آن حال شنیدم پدرم میفرمود:
🌴شِیعَتِی مَا إِنْ شَرِبْتُمْ رَی عَذْبٍ فَاذْکُرُونِی
🌴أَوْ سَمِعْتُمْ بِغَرِیبٍ أَوْ شَهِیدٍ فَانْدُبُونِی
وَ 🌴أَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیرِ جُرْمٍ قَتَلُونی
وَ🌴 بِجَرد الخَیلِ بَعْدَ القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
لَیتَکُم فی یوْمِ عاشُورا جمیعاٌ تَنْظُرونی😢
کَیفَ أَسْتَسْقی لِطِفْلی فَاَبَوْا أَن یرْحَمُونی😭
و سَقَوهُ سَهْمَ بَغْیٍ عِوَضَ الماءِ المَعینِ
یا لَرُزْءٍ وَ مُصابٍ هَدَّ أرْکانَ الحَجِونِ
وَیلَهُم قَدْ جَرَحُوا قَلْبَ رَسُولِ الثَّقَلَینِ
فَالْعَنُوهُم مَا اسْتَطَعْتُم شِیعَتِی فِی کُلِّ حِینٍ
◀️ای پیروان من! هرگاه آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید و هرگاه داستان غربت غریبی یا شهادت شهیدی را شنیدید، بر من بگریید. من نوه رسول خدا هستم. مرا بیگناه کشتند و سپس با تاختن اسب عمداً بدنم را خرد کردند.ای کاش همه شما در روز عاشورا بودید و میدیدید که چگونه برای طفل صغیرم آب طلبیدم و آنان از ترحم به من خودداری کردند. به جای آب گوارا تیر ستم را به کودک کوچکم چشانیدند. وای از این مصیبت بزرگ و دردناکی که پایههای کوه بلند حجون (در مکه) را به لرزه درآورد. وای بر آن که قلب رسول جن و انس را جریحهدار کردند! پسای شیعیان من! همیشه و هر چه در توان دارید آنان را لعنت کنید.
◾️وفات حضرت سکینه (س)
سکینه پس از اسارت به همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت. از زندگی او در مدینه تا زمان وفات، در منابع تاریخی گزارش چندانی در دست نیست و تنها به ذکر بعضی از مناظرات و مجالس علمی اکتفا شده است. چگونگی وفات و محل دفن سکینه نیز مورد اختلاف مورخان بوده است. برخی از منابع تاریخی وفات سکینه را ۵ ربیعالاول سال ۱۱۷ قمری در مدینه نقل کردهاند. بنا بر نقل این منابع، خالد بن عبدالله (حاکم وقت) بر او نماز خواند و او را در قبرستان بقیع به خاک سپردند. برخی نیز گفتهاند وقتی سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز ازدواج کرد، از مدینه به طرف مصر حرکت کرده و در دمشق درگذشت و در قبرستان باب الصغیر دمشق، قبری منسوب به سکینه وجود دارد. عدهای نیز گفتهاند پس از ازدواج با اصبغ بن عبدالعزیز به مصر رفته و در آنجا مدفون شده است. بقعهای در قاهره نیز به سکینه بنت الحسین منسوب است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چگونه سریال های مبتذل و کثیف #ترکیه ای خیانت را در ایران عادی کردند.
13.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ جدید
🔴بهترین ها
✔️بهترین غذا
✔️بهترین نوشیدنی
✔️بهترین دارو
✔️بهترین مزاج و...
🔰برای همه بفرستید تا استفاده کنند🙏🥰
#جلال_اعیان_منش
#طب_ایرانی_اسلامی
#سبک_زندگی
🆔️@aayanmanesh
⭕️ در فضیلت سکوت
🔹به نظر جناب پزشکیان قدرت و توان نظامی، تا الان در جهت خیانت به مردم و علیه ایران، بکار گرفته شده است؟
🔹ایشان احتمالا می داند که بر اساس قانون اساسی،نیروهای مسلح ج.ا.ا از شخص و جایگاه دیگری دستور می گیرند و رئیس جمهور حق ندارد در حوزه قدرت و توان نظامی، دخالت کند!
🔹لازم است رئیس جمهور بداند طی ۴۵ سال گذشته و در مقایسه میان دستگاهها و افراد،بیشترین خدمت به مردم و ایران توسط نیروهای مسلح رخ داده است!( آن هم بدون گرفتن زیرمیزی و فرار مالیاتی و درآمدهای میلیاردی و حق ماموریتهای دلاری!)
🔹آقای پزشکیان !
از من به شما نصیحت :
ا) این حرفهای غلط، نتیجه همنشینی با امثال ظریف است! برای حفظ آبرو و اعتبارت تا می توانی از این افراد فاصله بگیر!
۲) حکما و عقلا در "فضیلت سکوت" سخنان بسیار دارند! مرور روزانه این عبارات باعث می شود قدرت و توان رئیس قوه مجریه در خدمت مردم و ایران قراربگیرد و خوراک دشمنان مردم و بدخواهان ایران را فراهم نسازد!
۳) در ایام انتخابات گفتی حساب کاربری شما در توئیتر را دیگران اداره می کنند!
اگر خودتان توان اداره آن را ندارید لطفا این حساب را ببندید تا دیگران به اعتبار شما چک بی محل نکشند!
✍ دکتر کوشکی
@Iranic_Media🇮🇷
1️⃣شخصی از آیت الله #بهجت پرسید: برای ازدیاد روزی به چه دعایی ملتزم باشیم. فرمودند: کسی که میخواهد روزیش فراوان شود بعد از نماز صبح ذکر👈((اللهم اغننی بحلالک عن حرامک وبفضلک عمن سواک)) را زیادتکرار کند و قبل و بعد آن هم#صلوات بفرستد.
2️⃣یکی از شاگردان آیت الله العظمی #نجفی_مرعشی نقل میکردند: :روزی خدمت مرحوم آیت الله مرعشی رسیدم ایشان فرمود :چرا اینقدر گرفته و #محزونی؟
عرض کردم : آقا مقروضم، از فشار#قرض شب ها خوابم نمی برد و برخی اوقات #نمازصبحم نیز قضا می شود فرمودند: این ذکر را بعد از هر نماز یک بار بگو:👈
((اللهم اغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک))
عرض کردم :برای این قرضی که دارم کافی است؟
فرمودند :بعد از نماز#صبح 110 مرتبه بگو، چون به سفارش ایشان عمل کردم،چندی نگذشت که تمام این قرضهایم برطرف شد.
3️⃣آقا سید ابوالحسن علی رضوی کشمیری گفت :عموزاده ام آیت الله سید عبدالکریم کشمیری فرمود:#یخچال نداشتم، به حرم مطهر حضرت معصومه رفتم و از آن حضرت یخچال خواستم، به منزل که برگشتم دیدم درب منزل گاری ایستاده و یخچال آورده است.
گفتم: از کجا آورده ای؟ گفت مامور نیستم بگویم.
آقا سید ابوالحسن علی رضوی کشمیری گفت:از ایشان ذکری برای#رفع_تنگدستی خواستم.
فرمود :روزی 110 بار بگو 👈:((أللهم أغننی بحلالک عن حرامک و بفضلک عمن سواک)) .
https://eitaa.com/joinchat/584450927Cd9c1eaa1ea
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کوچه پس کوچه های توکیو🤦♂
شبیه کوچه پس کوچههای عراقه😃
@Iranic_Media🇮🇷
این تصویر کارنامهی حسن روحالامین، نقاش و طراح برجسته کشورمون هست.
استاد روحالامین این تصویر رو منتشر کرده و براش متنی نوشته که واقعا خواندنی و پرنکته است.
توصیه میکنم حتما متن زیر رو بخونید
👇👇
🔴 غافل!
نوشته حسن روحالامین
زمستان سال۱۳۷۶ بود، کلاس دوم راهنمایی بودم، در مدرسهای که مدیر به اصطلاح خوشفکری داشت که در اواسط سال تحصیلی اومده بودن بر اساس نمرهی امتحانات، انضباط و کارنامهی شبانهای هر شب که توسط والدین پر میشد (که در اون مثلاً ساعت خواب بعد از ساعت ۹ تخلف محسوب میشد) به دانشآموز درجه و رتبه میدادند.
به این صورت که دانشآموز عالی و درسخون و پسر خوب میشد (ساعی) دانشآموزی که مستعد بود و محتاج به تلاشی بیشتر میشد (کوشا) و زبالههای مدرسه هم میشدند (غافل) پس چی شد؟
بهترتیب شأنیت: ساعی، کوشا، غافل.
پس از تعیین سطح توسط شورای مدرسه شما کارت خودت رو باید به جلوی لباست با سنجاق وصل میکردی و اگر جوری قرار میگرفت که دیده نمیشد تخلف محسوب میشد! مثل پلاک ماشین، حالا شما حساب کنید نوجوونی که عرض شونش ۴۵ سانته یک کارت پرسشدهی مثلا ً ۱۸ سانتی رو روی سینهش که سطح و شأن اجتماعیش رو نشون میداد باید نگه میداشت.
من توی درجهبندی توی دستهی (غافل) قرار گرفتم. روزهای اول خیلی باهاش کلنجار رفتم تا دیده نشه، مثلاً پشت کارت غافل کارت دانشآموزیم رو میذاشتم و میچرخوندمش به سمت کارت دانشآموزی تا کمتر آبروریزی بشه که اینجا هم با برخورد خشن ناظم مواجه میشدم که چرا کارتت پیدا نیست ...
چند هفته گذشت دیدم نمیشه باید خودم رو از این ذلت نجات بدم با کلی تلاش و زود خوابیدن و چند امتحان نمره بالاتر گرفتن شایستهی درجهی کوشا شده بودم که وقتی رفتم برای تعویض کارت کسی پاسخگو نبود، متوجه شدم که سیاست عوض شده رتبهبندی این جوری شده بود؛
به ترتیب از عالی به نازل: (ممتاز) (ساعی) (کوشا)
اینجوری عملاً همون غافل محسوب میشدم.
این خاطرات رو مدتها بود میخواستم بگم. یک بار یادمه توی مدرسه دارالفنون، دوستانی از آموزش و پرورش محبت کرده بودند و برای من نکوداشتی گرفته بودند. با لوح کاغذ A4 و از من خواستن که بیام بالا و صحبت کنم. من حوصله نداشتم ولی برای اینکه نگن متکبری، رفتم اونجا و گفتم زمانی که من بچه بودم و به مدرسه میرفتم هیچ احساس احترامی دریافت نمیکردم. از دم در مدرسه که وارد میشدم در سطل اشغال، تخته سیاه، میزها، معلم، دانشآموزها، همه و همه بهم با زبون بیزبون میگفتن خاک بر سرت کنن، ریاضی بلد نیستی، زبانت خوب نیست، دیکته بلد نیستی، اما هیچ وقت کسی نیومد بگه چقدر خوب طراحی میکنی حتی معلم هنر!
حالا شماها هر چی به من بگید استاد هنرمند فلان و چنان من، همون حرفای بچیگیم رو باور دارم همون خاک بر سرت رو!
آدمها در کودکی همان آدمهای بزرگسالیان با تجربهی کمتر.
وقتی در اول دوران حیات من رو به اسمی بخوانی من با همون اسم خودم میشناسم. تصویر پست هم کارنامه سال آخر هنرستان من هست، سال ۱۳۸۲
و حالا در سن نزدیک به چهل سالگی وقتی یه نفر تحقیرم میکنه و نادیدهام میگیره برام یادآور دوران نوجوانی و باورهای پایهای هست که توی اون دوران به مغز استخونم رسوخ کرد و به خودم میگم در گوشی راست میگه ...
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4