🔴همکاری ایران و چین؛ سیبل حملات شبکههای فارسی زبان
🔻رسانههای فارسی زبان از دو هفته پیش حملات خود علیه سند راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین آغاز کردند و در این میان اینترنشنال گوی سبقت را از بیبیسی فارسی ربوده است.
🔸اینترنشنال در این مدت ۱۲۶ مطلب را منتشر کرد که ۸۷ تای علنا هجمه به این تفاهم نامه بود. بیشترین هجمه آنها نیر در توییتر (با ۴۱ خبر منفی) است.
🔸بیبیسی فارسی نیز در این مدت ۶۱ مطلب مرتبط با قرارداد ایران و چین را در این ۳ خروجی بازنشر داد که ۳۴ مطلب علنا علیه این سند راهبردی است.
🔹این رسانهها در حالی با مانور روی کلیدواژههایی مثل «استعمار»، «ترکمنچای دیگر» از این همکاری راهبردی یاد میکنند که نمونههای چنین همکاریهای بلندمدتی بین کشورهای پیشرفته جهان مسبوق به سابقه است.
🔹نکته دیگر آن که برخلاف ادعاها، «سند همکاری بلندمدت» برای تبدیل شدن به قرارداد باید به تصویب نمایندگان مجلس برسد.
🔹همچنین امضای قرارداد با چین، به معنای عدم همکاری با سایر کشورهای دیگر نیست بلکه هر زمان کشورهای دیگر قصد تعامل با ایران را داشته باشند میتوانند با ایران همکاری کنند.
🚩 @IslamlifeStyles
8.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📊 «قیمت جهانی طلا» 💰
🔷 بررسی #قیمت_طلا در 20 سال گذشته
🔶 قیمت جهانی هر اونس طلا طی سال های 1379 تا 1399
🔷 این بررسی در دو نمودارِ دلار و تومان بر اساس نرخ این سال ها انجام گرفته است.
☢ @IslamlifeStyles
▪️امروز، سالروز یک واقعه تاریخیست. واقعهای که به شخصه تصور میکنم هنوز هم، آثار و نتایجش، مشهود نشده و گذر زمان لازم دارد تا بفهمیم پاسداران انقلابی #نیروی_دریایی_سپاه، چه غوغایی به پا کردند در تحقیر انگلیسیها..
۲۸تیرماه، سالروز توقیف نفتکش انگلیس است..
🌹🌹🌹🌹🌹
🇮🇷 @IslamlifeStyles
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیا از قتل عام ۹ میلیون ایرانی توسط انگلیس، خبر دارید؟
صد سال گذشت و این صحنههای تلخ به لحظاتی غرورآمیز تبدیل شد
به مناسبت سالروز توقیف نفتکش انگلیسی
🇮🇷 @IslamlifeStyles
تنهامسیرآرامش 💞
#افزایش_ظرفیت_روحی 21 .... مثلا فرمودند که انسان مومن روزی حداقل 51 آیه قران بخونه. و حتی فرمودن به
#افزایش_ظرفیت_روحی 22
🔶 یاداوری و تذکر مبارزه با راحت طلبی یکی از مهم ترین کارهای ما باید باشه.
⭕️ اینکه میبینید برخی افراد اول انقلاب آدم های خوبی بودند ولی کم کم تغییر موضع دادند و خراب شدند، علتش قبل از اشرافیگری، اینه که دچار "راحت طلبی" شدند.
💢 خیلی وقت ها طرف قبل از اینکه وزیر و وکیل و مسئول بشه ظاهرا آدم خوب و پر تلاشی هست ولی همین که به یه پست و مقامی میرسه بعد یه مدت رفتاراش عوض میشه.
⭕️ کم کم اشرافی زندگی میکنه و خیلی وقتا خودش هم اصلا نمیفهمه چرا انقدر عوض شده.
دقت کنید:
👈🏼 اون چیزی که آدم رو خراب میکنه ثروت و قدرت نیست در ابتدا
بلکه راحت طلبی هست.
❇️ یعنی اگه یه یه نفر صبح تا شب مراقب راحت طلبی خودش باشه اگه غرق در ثروت و قدرت هم باشه هیچ وقت خراب و فاسد نخواهد شد.
🔶 بله تک تک ماها هم ممکنه وقتی از دور به بزرگانی که فاسد شدند نگاه کنیم اون ها رو سرزنش کنیم
ولی باید قبول کنیم که اگه ماها هم با راحت طلبی خودمون مبارزه نکنیم و به جایگاه های اونها برسیم بعید نیست فاسد بشیم...
🌹 @IslamlifeStyles
تنهامسیرآرامش 💞
#افزایش_ظرفیت_روحی 22 🔶 یاداوری و تذکر مبارزه با راحت طلبی یکی از مهم ترین کارهای ما باید باشه. ⭕️
#افزایش_ظرفیت_روحی 23
🔶 چرا خوبان الهی معمولا آدم هایی بودند که زندگی اشرافی نداشتند؟ و خیلی وقتا کارای شخصیشون رو خودشون انجام میدادند؟
🔹 چون کسی که اهل مبارزه با راحت طلبی باشه میدونه استفاده زیاد از رفاه و اسایش، آدم رو راحت طلب میکنه.
☢️ برای همین بزرگان و عرفا گاهی وقتا یه سری سختی های اضافه ای هم به خودشون میدادند.
- ببخشید یعنی کلا ما از هیچ وسیله ای برای راحتی خودمون استفاده نکنیم؟🤔
- بله خوبه که آدم از وسایل رفاهی مثل لباسشویی و جاروبرقی و سایر وسایل الکترونیکی در منزل استفاده کنه
👈🏼 ولی این به شرطی باید باشه که آدم یه وقت جداگانه ای رو برای فعالیت های بدنی اختصاص بده. مثلا با اینکه ماشین داره امابلند بشه و پیاده تا مغازه بره. یا گاهی یه کار فنی یا سنگینی رو خودتون انجام بدید.
❇️ یه سری سختی ها رو خودتون اضافه تر باید به خودتون بدید تا جبران اون راحتی هایی که داشتید بشه.
بالاخره اگه آدم سعادت در دنیا و آخرت رو میخواد تنها مسیرش همینه. اگه آدم دلسوز خودش و آینده و قیامتش هست باید یه جاهایی پا روی راحت طلبی خودش قرار بده
🌺❤️ ان شالله که شما از افرادی هستید که حتما با راحت طلبی منفی خودتون مبارزه میکنید...
🌹 @IslamlifeStyles
دعای عهد.mp3
1.99M
🌹 قرائت دعای عهد
🍃 «روز نهم»
🗓شروع چله: ۹۹/۴/۲۱
📲 @IslamLifeStyles
تنهامسیرآرامش 💞
☢ مبارزه با نفس واقعی
🔹محسن نوری از دوستان شهید «احمدعلی نیّری» تعریف میکند که:
«یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمیدانم چرا در این چند سال اخیر شما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و میخواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟!
با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟!
گفت بنشین تا بهت بگم.
🔸نفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچههای مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت: احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اونجا رودخانه است برو اونجا آب بیار من هم راه افتادم. راه زیادی نبود از لابهلای بوتهها ودرختها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم و همانجا نشستم!
بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوتهها مخفی شدم. من میتوانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوتهها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم: «خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمیشود اما به خاطر تو از این گناه میگذرم.»
💢 بعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچهها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت.
اشک همینطور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود: «هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.»
من همینطور که اشک میریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه میکنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم.
همین طور که داشتم اشک میریختم و با خدا مناجات میکردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...»
✅ به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزهها و تمام کوهها و درختها صدا میآمد. همه میگفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچهها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت میلرزید به اطراف میرفتم از همه ذرات عالم این صدا را میشنیدم!»
🔷 احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد...
احمد بلند شد و گفت: «تا زندهام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
🌷 @IslamlifeStyles