➖فردا بدنم سبز شده و روز بعد خواهم مرد
🛑وَ رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ بَشَّارٍ قَالَ حَدَّثَنِي شَيْخٌ مِنْ أَهْلِ قَطِيعَةِ اَلرَّبِيعِ مِنَ اَلْعَامَّةِ مِمَّنْ كَانَ يُقْبَلُ قَوْلُهُ قَالَ: جَمَعَنَا اَلسِّنْدِيُّ بْنُ شَاهَكَ ثَمَانِينَ رَجُلاً مِنَ اَلْوُجُوهِ اَلْمَنْسُوبِينَ إِلَى اَلْخَيْرِ فَأَدْخَلَنَا عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ وَ قَالَ لَنَا اَلسِّنْدِيُّ يَا هَؤُلاَءِ اُنْظُرُوا إِلَى هَذَا اَلرَّجُلِ هَلْ حَدَثَ بِهِ حَدَثٌ فَإِنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ لَمْ يُرِدْ بِهِ سُوءاً وَ إِنَّمَا نَنْتَظِرُ بِهِ أَنْ يَقْدَمَ لِيُنَاظِرَهُ وَ هُوَ صَحِيحٌ مُوَسَّعٌ عَلَيْهِ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ فَسَلُوهُ وَ لَيْسَ لَنَا هَمٌّ إِلاَّ اَلنَّظَرُ إِلَى اَلرَّجُلِ فِي فَضْلِهِ وَ سَمْتِهِ. فَقَالَ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ أَمَّا مَا ذَكَرَهُ مِنَ اَلتَّوْسِعَةِ وَ مَا أَشْبَهَهَا فَهُوَ عَلَى مَا ذَكَرَ غَيْرَ أَنِّي أُخْبِرُكُمْ أَيُّهَا اَلنَّفَرُ أَنِّي قَدْ سُقِيتُ اَلسَّمَّ فِي سَبْعِ تَمَرَاتٍ وَ أَنَا غَداً أَخْضَرُّ وَ بَعْدَ غَدٍ أَمُوتُ فَنَظَرْتُ إِلَى اَلسِّنْدِيِّ بْنِ شَاهَكَ يَضْطَرِبُ وَ يَرْتَعِدُ مِثْلَ اَلسَّعَفَةِ
🌑محمّد بن بشار گوید: پيرمردى از اهل قطيعة الربيع[يكى از محلات شهر بغداد]از اهل سنّت و البته از كسانى كه كلامش پذيرفته مىشود، گفته است: سندى بن شاهك[زندانبان]، ما را كه هشتاد نفر از بزرگان و سرشناسان و اهل خير بوديم جمع كرد و ما را نزد موسى بن جعفر عليهما السّلام برد و گفت: اى جماعت! به اين مرد نگاه كنيد آيا حادثهاى[صدمهاى-شكنجهاى]به او وارد شده است؟ همانا امير المؤمنين[هارون!!] نسبت به او قصد سويى نداشته است و ما فقط منتظريم تا او بيايد و[با موسى بن جعفر] بحث و گفتوگو كند. او هم صحيح و سالم بوده و تمام امورش در رفاه بوده است، خودتان از او بپرسيد.[اين در حالى بود كه] تمام همّوغم ما هشتاد نفر ديدن فضل و كمال و مقام امام عليهالسّلام بود.
▪️موسى بن جعفر عليه السّلام فرمود: امّا اينكه گفت من در توسعه و رفاه نسبى هستم همينطور است[كه مىبينيد.]فقط به شما افراد خبر مىدهم كه اينها در هفت دانه خرما به من سم و زهر خوراندهاند. فردا بدنم سبز شده و روز بعد خواهم مرد. من[با شنيدن اين كلام از امام عليه السّلام]به سندى بن شاهك نگاه كردم،ديدم مضطرب بود و مثل شاخ و برگ خرما مىلرزيد.
📚الغيبة (للطوسی) ج ۱، ص ۳۱
#امام_کاظم
☑️ @JAMI_Alahadith
➖آشنایی امام کاظم علیهالسّلام با زبان پرندگان
🛑حَدَّثَنَا عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ عُمَرَ عَنْ بَشِيرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِي أَبِي اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ جُعِلْتُ فِدَاكَ أُحِبُّ أَنْ تَتَغَذَّى عِنْدِي فَقَامَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ حَتَّى مَضَى مَعَهُ وَ دَخَلَ اَلْبَيْتَ فَإِذَا فِي اَلْبَيْتِ سَرِيرٌ فَقَعَدَ عَلَى اَلسَّرِيرِ وَ تَحْتَ اَلسَّرِيرِ زَوْجُ حَمَامٍ فَهَدَرَ اَلذَّكَرُ عَلَى اَلْأُنْثَى وَ ذَهَبَ اَلرَّجُلُ لِيَحْمِلَ اَلطَّعَامَ فَرَجَعَ وَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَضْحَكُ فَقَالَ أَضْحَكَ اَللَّهُ سِنَّكَ بِمَ ضَحِكْتَ فَقَالَ إِنَّ هَذَا اَلْحَمَامَ هَدَرَ عَلَى هَذِهِ اَلْحَمَامَةِ فَقَالَ لَهَا يَا سَكَنِي وَ عِرْسِي وَ اَللَّهِ مَا عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ أَحَدٌ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْكِ مَا خَلاَ هَذَا اَلْقَاعِدِ عَلَى اَلسَّرِيرِ قَالَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ تَفْهَمُ كَلاَمَ اَلطَّيْرِ فَقَالَ نَعَمْ« عُلِّمْنٰا مَنْطِقَ اَلطَّيْرِ وَ أُوتِينٰا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ »
◀️علی بن ابی حمزه میگوید: مردی از وابستگان امام ابو الحسن[کاظم] علیهالسّلام خدمت ایشان رسید و گفت: فدایت گردم! دوست دارم با من غذا بخوری. ابو الحسن علیهالسّلام بلند شد [ و با او به راه افتاد] تا به خانه رسیدند. در خانه، تختی بود. امام علیهالسّلام بر تخت نشست. زیر تخت، یک جفت کبوتر بود. کبوتر نر با ماده بغبغو میکرد. آن مرد برای آوردن طعام، بیرون رفت و وقتی بازگشت، امام را دید که میخندد.
گفت: خداوند بر لب و دندانت خنده بنشاند! برای چه میخندی؟
_حضرت فرمود: «این کبوتر نر برای ماده خود، آواز خوانْد و به او گفت: ای آرام دلم! ای عروسم! به خدا سوگند، نزد من هیچ کس در زمین، محبوبتر از تو نیست، جز آن کسی که بر این تخت نشسته است».
_گفتم: قربانت گردم! مگر شما سخن پرندگان را متوجه میشوی؟
_فرمود: «آری. عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ: [معرفت به] زبان و منطق پرندگان را به ما آموختهاند، و از هر چیزی به ما عطا کرده اند
📚بصائر الدرجات ج ۱، ص ۳۴۶
#امام_کاظم
☑️ @JAMI_Alahadith
➖فضیلت زیارت امام کاظم علیهالسّلام
🛑حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ اَلْوَلِيدِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْوَشَّاءِ عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: زِيَارَةُ قَبْرِ أَبِي مِثْلُ زِيَارَةِ قَبْرِ اَلْحُسَيْنِ
▪️امام رضا علیهالسّلام فرمود: زيارت
قبر پدرم، مثل زيارت قبر حسين [عليهالسّلام] مىباشد.
📚کامل الزيارات ج ۱، ص ۳۰۰
#امام_کاظم
☑️ @JAMI_Alahadith
➖رفتار امام کاظم علیهالسّلام با شخص ناصبی که به ایشان دشنام میداد
📜نقل شده است که: مردی از نوادگان عمر بن خطّاب در مدینه، امام کاظم علیهالسّلام را آزار میداد و هرگاه ایشان را میدید، به حضرت دشنام میداد و به علی علیهالسّلام ناسزا میگفت. برخی از اطرافیان امام کاظم به ایشان گفتند: ما را رها کن و[اجازه بفرما] که این بدکار را به قتل برسانیم. امام کاظم آنان را از این کار، به شدّت منع کرد و سراغِ [نشانی] آن مردِ عمریّ را گرفت. گفته شد در فلان منطقه از مدینه کشاورزی میکند.
امام علیهالسّلام، سوار بر مَرکب، به سویش رفت و او را در مزرعه اش دید. با الاغش داخل مزرعه شد. آن مرد فریاد زد: زراعت ما را لگدمال مکن!
اما امام چنین کرد و با الاغ از داخل زراعت به سوی مرد رفت تا نزدیک وی رسید. پیاده شد و در کنارش نشست. با او گشاده روی شد[ و خوش و بِش کرد] و خندید و به وی فرمود: «چه قدر خسارت بر زراعت تو وارد کردم؟».
_مرد گفت: صد دینار.
_فرمود: «امید داری چه قدر محصول به دست بیاوری؟»
_گفت: غیب نمی دانم.
_فرمود: من فقط گفتم چه قدر امید داری؟».
_گفت: امید دارم دویست دینار محصول به دست آورم.
_حضرت کیسهای💰 به وی داد که در آن، سیصد دینار[سکهی طلا] بود و فرمود: «زراعت تو بر جایش باقی است و خداوند، آنچه امید داری، به تو روزی میکند».
🔺آن مرد عمریّ، به پا خاست و سرِ ایشان را بوسید و خواست تا از تقصیرش درگذرد و او را ببخشد. امام به وی لبخندی زد و بازگشت و به مسجد رفت و آن مرد را دید که در مسجد، نشسته است. آن مرد وقتی نگاهش به امام علیهالسّلام افتاد، گفت: خداوند، می داند رسالت خود را کجا قرار دهد!
یاران امام کاظم علیهالسّلام به سوی آن مرد شتافتند و به وی گفتند: داستانت چیست؟ تو تا به حال به گونه ای دیگر سخن می گفتی؟!
_مرد گفت: «شنیدید الآن چه گفتم» و شروع به دعا کردن برای امام کاظم علیهالسّلام کرد. مجادله میان او و یاران امام ادامه یافت. وقتی امام کاظم علیهالسّلام به خانه اش بازمیگشت، به اطرافیانش که [پیش از آن،] می خواستند مرد را بکشند، فرمود: كَيْفَ رَأَيْتُمْ أَصْلَحْتُ أَمْرَهُ وَ كُفِيتُ شَرَّهُ: چگونه دیدید[ و نظرتان چیست؟ من با این مقدار پول]، کارش را اصلاح کردم و از شرّش در امان گشتم»
📚کشف الغمة ج ۲، ص ۲۲۸
#امام_کاظم
☑️ @JAMI_Alahadith
➖به سخن در آمدن پیکر امام کاظم علیهالسّلام
🛑رَوَى اَلسَّيِّدُ تَاجُ اَلدِّينِ اَلْعَامِلِيِّ فِي كِتَابِ اَلتَّتِمَّةِ فِي تَوَارِيخِ اَلْأَئِمَّةِ عِنْدَ ذِكْرِ مَوْتِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا مَاتَ أَمَرَ اَلسِّنْدِيُّ بِوَضْعِهِ عَلَى اَلْجِسْرِ، وَ أَظْهَرَ لِلنَّاسِ أَنَّهُ مَاتَ بِقَضَاءِ اَللَّهِ تَعَالَى وَ كَانَ اَلنَّاسُ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ وَ لَيْسَ بِهِ جُرْحٌ، قَالَ: وَ رُوِيَ أَنَّ بَعْضَ اَلْمُخْلِصِينَ مِنَ اَلْإِمَامِيَّةِ جَاءَ حِينَئِذٍ وَ اَلنَّاسُ مُجْتَمِعُونَ وَ هُمْ يَقُولُونَ: مَاتَ بِغَيْرِ قَتْلٍ، فَقَالَ: أَنَا أَسْتَخْبِرُ مِنْهُ بِمَا ذَا مَاتَ؟ فَقَالُوا: إِنَّهُ مَيِّتٍ فَكَيْفَ يُخْبِرُكَ؟ فَدَنَا مِنْهُ وَ قَالَ: يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَنْتَ صَادِقٌ وَ أَبُوكَ صَادِقٌ، فَأَخْبِرْنَا أَ مَضَيْتَ مَوْتاً أَمْ قَتْلاً ؟ فَنَطَقَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ قَالَ: قَتْلاً قَتْلاً قَتْلاً ، ثُمَّ غُسِّلَ وَ كُفِّنَ
🌑سید تاجالدین عاملی در کتاب تتمّه نقل میکند: هنگامی که [امام کاظم علیهالسلام] وفات یافت، سندی بن شاهک، دستور داد تا جنازه آن حضرت را روی پل بغداد گذاشتند و به مردم اعلام کرد که آن حضرت به قضای الهی [ و مرگ طبیعی] از دنیا رفته است. مردم میآمدند و بدن مطهر امام کاظم علیهالسلام را مشاهده میکردند و میدیدند که آثار جراحت در بدن ایشان نیست. در این هنگام که مردم اجتماع کرده بودند یکی از شیعیان مخلص، کنار جنازه آن حضرت آمد. مردم میگفتند: «موسی بن جعفر کشته نشده بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است.»
_آن شیعه گفت: «من از خود امام کاظم علیهالسلام سؤال میکنم که چگونه از دنیا رفته است؟»
_مردم گفتند: «او مرده است، چگونه به تو خبر میدهد؟»
پس او نزدیک پیکر آمد و گفت: «ای فرزند رسول الله! تو و پدرت راستگو هستید، به ما خبر بده که آیا بر اثر مرگ طبیعی از دنیا رفتی یا اینکه به قتل رسیدی؟»
[ ناگهان به اذن خدا،] جسد مطهر آن حضرت به سخن در آمد و سه مرتبه فرمود: «قتلاً قتلاً قتلاََ» یعنی: «به قتل رسیدم، به قتل رسیدم، به قتل رسیدم.»
📚إثبات الهداة ج ۴، ص ۲۷۴
#امام_کاظم
☑️ @JAMI_Alahadith
➖ماجرای جذب شدن شقیق بلخی به امام کاظم علیهالسّلام
📜شقیق بلخی گوید: سال ۱۴۹ ق، برای حج حرکت کردیم. در منزل قادسیه فرود آمدیم. همانگونه که مردم و بسیاری جمعیت آنان را مینگریستم، چشمم به جوانی زیبارو افتاد که بر روی لباس هایش لباسی پشمینه داشت، نعلین پوشیده بود و تنها نشسته بود. با خود گفتم: این جوان از فرقه صوفیه است و میخواهد در سفر، سربارِ دیگران باشد. به خدا قسم نزد او رفتم تا او را سرزنش کنم. به وی نزدیک شدم، چون مرا دید فرمود: ای شقیق! «از بدگمانی بپرهیزید که برخی از گمان ها، گناه است» » و مرا گذاشت و رفت.
_با خود گفتم: این، امری بزرگ و شگفت است. او مرا به نام صدا زد و از درونم خبر داد. همانا او بندهای صالح است. به او ملحق میشوم و از او میخواهم که مرا حلال کند. به سرعت به دنبالش رفتم؛ ولی به وی نرسیدم و از چشمم پنهان شد.
⬅️وقتی به منزل واقصه فرود آمدیم، او را دیدم که نماز می گزارد و بدنش می لرزد و اشکش جاری است. با خود گفتم: این، صاحب من [و آقای من] است. به سوی او میروم و از او حلالیت میطلبم. صبر کردم تا از نماز، فارغ شد و نشست. به سویش رفتم. چون مرا دید، فرمود: «ای شقیق! بخوان: وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَىٰ «و البتّه من، هر كس را كه توبه كند و ايمان آورد و كار شايسته انجام دهد، و به هدايت برسد، قطعاً مىبخشم.»
_با خود گفتم: این جوان، از اَبدال (اولیای بزرگ خداوند) است که دو بار، درون مرا خواند.
⬅️وقتی در منزل زُباله فرود آمدیم، همان جوان را دیدم که بر سرِ چاه ایستاده بود و ظرفی پوستی به دست داشت و میخواست آب بکشد. ظرف از دست او در چاه افتاد و من او را مینگریستم. دیدم به آسمان نگریست و میگفت: أَنْتَ رَيِّي إِذَا ظَمِئْتُ إِلَى اَلْمَاءِ وَ قُوتِي إِذَا أَرَدْتُ اَلطَّعَاماَ اَللَّهُمَّ سَيِّدِي مَا لِي غَيْرُهَا فَلاَ تُعْدِمْنِيهَا [ پروردگارا!] تو [ موجب] سیرابی من هستی هرگاه که تشنهی آب شوم و تو [ رساننده] غذای منی هرگاه که غذا بخواهم، بار خدایا! تو می دانی ـ ای خدای من و سرورم ـ که جز این، چیزی ندارم. پس آن را از من مگیر». شقیق گوید: به خدا قسم، دیدم که آب چاه بالا آمد و او دست برد و ظرف را گرفت و از آب، پُر کرد و با آن، وضو گرفت و چهار رکعت نماز به جا آورد.
🔻آن گاه، به سمت تپهای از شن رفت و مشتی از رملها برمیداشت و داخل ظرف میریخت و آن را به هم می زد و مینوشید. به سویش شتافتم و به او سلام کردم. پاسخ سلامم را داد. گفتم: مرا از آنچه خداوند به فضلش به تو نعمت داده، اِطعام نما.
_فرمود: «ای شقیق! نعمت های ظاهری و باطنی خداوند، همیشه بر ما سرازیر است. پس گمانت را به پروردگارت نیک کن». آنگاه، مشتی [ از آن شن] را به من داد و نوشیدم و آن، سویق و شکر بود. به خدا قسم که لذیذتر و خوش بوتر از آن، نخورده بودم. پس، سیر و سیراب شدم و تا چند روز، میلی به غذا و نوشیدنی نداشتم.
🌘دیگر او را ندیدم تا این که وارد مکه شدیم. شبی در نیمه های شب، او را نزد چادر آب دیدم که با خشوع و ناله و گریه، نماز میخوانَد. یکسر چنین بود تا شب به سر آمد. چون فجر طلوع کرد، بر محلّ نماز نشست و تسبیح میگفت. سپس برخاست و نماز صبح را به جا آورد و پس از آن، هفت دور طواف کرد و از مسجد، خارج شد. به دنبالش رفتم. دیدم دارای شترها و ثروت است و خانه ای دارد و مردم، در اطراف او می چرخند، برخلاف آنچه در راه دیده بودم. از برخی نزدیکانش پرسیدم: این جوان کیست؟
گفت: او، موسی بن جعفر بن محمّد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب است که رضوان خدا بر تمامی آنان باد!
به شگفت آمدم که این همه شگفتیها و کرامتها جز از چنین آقایی سر نمی زند.
📚کشف الغمة ج ۲، ص ۲۱۳
#امام_کاظم
☑️ @JAMI_Alahadith
✍سختی زندان سندی بن شاهک ملعون به قدری شدید بود که طاقت را از کف امام علیهالسلام ربود. فراز زیر که در زیارتنامه آن حضرت وارد شده گوشهای از شدائد امام را در آن زندان مخوف توصیف میکند:😭😭 « اللهم صل علی... المعذب فی قعر السجون، و ظلم المطامیر ذی الساق المرضوض بحلق القیود ». «خدایا! درود فرست بر آن امام مظلوم معذّب در عمق زندانها و تاریکیهاى زیرزمینها که ساق پای نازنینش بر اثر حلقههای زنجیر کوبیده شد.
❇️در کتب لغت مطامیر به معنای حفرهای زیر زمینی است که برای نگهداری غذا و طعام و غله و حبوبات ساخته میشده تا فاسد نشود. در اینکه مطامیر حفره ای بسیار تاریک زیر زمین با پله های طولانی بوده است شکی نیست. به تعبیر امروز همان سیاه چال که نور آفتاب به آنجا راه نداشته ، مکانی بسیار تنگ هم امکانش هست و اصلا بعید نیست.
⛔️ ولی اینکه در انتهای مطامیر نه میتوان ایستاد نه می توان نشست یا خوابید، در منابع تاریخی و یا لغت چنین چیزی نیامده است. و ثانیا با گزاره های تاریخی هم سازگاری ندارد.
ما برای غربت و شدت آزار بر امام کاظم علیهالسّلام نیازی به طرح مطالب بدون سند نداریم. همان سیاه چال های تاریک با غل و زنجیر به مدت طولانی، درد و مصیبتی جانکاه بر امام مظلوم ما وارد کرده است.😭
#امام_کاظم
☑️ @JAMI_Alahadith
➖دعای امام کاظم برای #امام_زمان علیهماالسّلام
🔸يحيى بن فضل نوفلى مىگويد: در بغداد، بعد از فراغت امام کاظم عليهالسّلام از نماز عصر، به خدمت آن بزرگوار رفتم و ديدم كه دستهاى خويش را به سوى آسمان بلند نموده است، و شنيدم كه 🤲مىفرمود: ....أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ اَلْمَكْنُونِ اَلْمَخْزُونِ اَلْحَيِّ اَلْقَيُّومِ اَلَّذِي لاَ يَخِيبُ مَنْ سَأَلَكَ بِهِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ أَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ اَلْمُنْتَقِمِ لَكَ مِنْ أَعْدَائِكَ وَ أَنْجِزْ لَهُ مَا وَعَدْتَهُ يَا ذَا اَلْجَلاَلِ وَ اَلْإِكْرَام:[ پروردگارا] به حقّ آن نامت كه پنهان و مخزون و زنده و پاينده است،نامى كه هركس تو را به آن نام بخواند نااميد نمیشود، از تو مىخواهم كه بر محمّد و خاندانش درود فرستى و در فرج [و گشایش امر] آنكه انتقام تو را از دشمنانت مىگيرد، شتاب فرمایی و به وعدهاى كه به او دادهاى، وفا كنى، اى صاحب بزرگی و بزرگواری و کرامت
❓راوى مىگويد: گفتم: اين كيست كه برايش دعا مىكنى؟
_فرمود: او همان مهدى آل محمّد صلواتاللهعلیهم است.
◀️ پدرم فداى كسى كه شكمش فراخ،و ابروانش پيوسته، ساقهاى پايش باريك، فاصله ما بين دو شانهاش دور و رنگ چهرهاش گندمين است و با وجود رنگ گندمى،زردىاى به واسطۀ بيدارى شب پيوسته بر او نمايان است
◀️ پدرم فداى آنكه شبش در سجود و ركوع به پاييدن ستارهها سپرى مىشود
◀️ پدرم فداى آنكه در [راه]خدا از سرزنش هیچ سرزنش کنندهای [تأثير]نمىگيرد، و چراغ شبهاى تاریک است
◀️ پدرم فداى آنكه به امر خدا قيام مىكند.
❓گفتم: چه وقت خروج[ و قيام] خواهد كرد؟
_فرمود: هنگامى كه لشكرها را در شهر الانبار كنارهی رودهاى فرات، صَراة و دجله ديدى و نيز انهدام پل كوفه و آتش زدن برخى خانههاى كوفه را ديدى، خداوند آنچه را بخواهد انجام میدهد و كسى بر امر خدا چيره نيست و بازدارندهاى از حكمش وجود ندارد».
📚فلاح السائل ج ۱، ص ۱۹۹
#امام_کاظم
☑️ @JAMI_Alahadith
➖سخنان #رسول_خدا صلّیاللهعلیهوآله با پیکر مطهر ابوطالب علیهالسّلام
🛑حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى بْنِ اَلْمُتَوَكِّلِ رَحِمَهُ اَللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى اَلْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ اَلْآدَمِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ حَبِيبِ بْنِ أَبِي ثَابِتٍ رَفَعَهُ قَالَ: دَخَلَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَى عَمِّهِ أَبِي طَالِبٍ وَ هُوَ مُسَجًّى فَقَالَ يَا عَمِّ كَفَّلْتَ يَتِيماً وَ رَبَّيْتَ صَغِيراً وَ نَصَرْتَ كَبِيراً فَجَزَاكَ اَللَّهُ عَنِّي خَيْراً ثُمَّ أَمَرَ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِغُسْلِهِ
🏴 نقل شده است که: رسول خدا صلّىاللّهعلیهوآله بر جنازه عموى خود ابوطالب حاضر شد در حالیکه پارچهای بر پیکرش انداخته شده بود و فرمود: اىعمویم! در هنگامىكه یتیم بودم، مرا کفالت کردى[ و سرپرستیام را به عهده گرفتی] و در هنگامىكه خردسال بودم، مرا پرورش دادى و هنگامىكه بزرگ شدم، [ مرا] یاری کردی. خداوند تو را از من جزای خیر دهد. سپس به على عليهالسّلام امر فرمود كه پدر را غسل دهد.
📚الأمالی (للصدوق) ج ۱، ص ۴۰۴
#حضرت_ابوطالب
☑️ @JAMI_Alahadith
➖بعد از وفات حضرت ابوطالب، رسول خدا صلّیاللهعلیهوآله دیگر در مکه یاوری نداشت
🛑...قَالَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَيْفَ يَصِفُونَهُ بِهَذَا وَ قَدْ نَزَلَ جَبْرَئِيلُ لَيْلَةَ مَاتَ أَبُو طَالِبٍ فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ اُخْرُجْ عَنْ مَكَّةَ فَمَا لَكَ بِهَا نَاصِرٌ بَعْدَ أَبِي طَالِبٍ .
▪️از عموی علی بن حسّان نقل شده که گوید: امام صادق علیهالسّلام فرمود:... چگونه ابوطالب را اينگونه[به کفر] توصيف میكنند در حالیكه در شبی که ابوطالب وفات یافت، جبرئيل نازل شد و گفت: اى محمّد! از مكه خارج شو چراکه بعد از ابوطالب، ديگر در مكه ياوری ندارى.
📚بحار الأنوار ج ۳۵، ص ۱۱۱
#حضرت_ابوطالب
#ابوطالب
☑️ @JAMI_Alahadith
➖ایمان حضرت ابوطالب علیهالسّلام
🛑وَ قَدْ رُوِيَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ اَلْبَاقِرِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ:... لَوْ وُضِعَ إِيمَانُ أَبِي طَالِبٍ فِي كِفَّةِ مِيزَانٍ وَ إِيمَانُ هَذَا اَلْخَلْقِ فِي اَلْكِفَّةِ اَلْأُخْرَى لَرَجَحَ إِيمَانُهُ
⏺ از امام باقر علیهالسّلام نقل شده که فرمود:... اگر ایمان ابوطالب را در یک کفّهی ترازو و ایمان این مردم را در کفّهی دیگر آن قرار بدهند، ایمان او سنگینی مینماید
📚بحار الأنوار ج ۳۵، ص ۱۵۶
#حضرت_ابوطالب
☑️ @JAMI_Alahadith
➖شمهای در عظمت شأن حضرت ابوطالب؛ ایشان میتواند تمام گنهکاران زمین را شفاعت کند
🛑عَنِ اَلصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ : أَنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ كَانَ ذَاتَ يَوْمٍ جَالِساً فِي اَلرَّحْبَةِ وَ اَلنَّاسُ حَوْلَهُ مُجْتَمِعُونَ فَقَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ فَقَالَ - يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْتَ بِالْمَكَانِ اَلَّذِي أَنْزَلَكَ اَللَّهُ بِهِ وَ أَبُوكَ مُعَذَّبٌ فِي اَلنَّارِ فَقَالَ لَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ مَهْ فَضَّ اَللَّهُ فَاكَ وَ اَلَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً لَوْ شَفَعَ أَبِي فِي كُلِّ مُذْنِبٍ عَلَى وَجْهِ اَلْأَرْضِ لَشَفَّعَهُ اَللَّهُ فِيهِمْ أَبِي مُعَذَّبٌ فِي اَلنَّارِ وَ اِبْنُهُ قَسِيمُ اَلْجَنَّةِ وَ اَلنَّارِ وَ اَلَّذِي بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِيّاً إِنَّ نُورَ أَبِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ لَيُطْفِئُ أَنْوَارَ اَلْخَلاَئِقِ كُلِّهِمْ إِلاَّ خَمْسَةَ أَنْوَارٍ نُورَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ نُورِي وَ نُورَ اَلْحَسَنِ وَ نُورَ اَلْحُسَيْنِ وَ نُورَ تِسْعَةٍ مِنْ وُلْدِ اَلْحُسَيْنِ فَإِنَّ نُورَهُ مِنْ نُورِنَا خَلَقَهُ اَللَّهُ تَعَالَى قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ بِأَلْفَيْ عَامٍ
🔰از امام صادق از پدران گرامش عليهمالسّلام نقل است كه أميرالمؤمنين روزى در فضاى مسجد نشسته بود و مردم گرد او جمع شده بودند كه مردى برخاست و گفت: اى أمير المؤمنين [چطور مىشود که] شما در مكانى هستى كه خداوند شما را در آن جای فرو آورده، در حالى كه پدر تو در آتش جهنم در عذاب است؟
_علی بن ابی طالب عليهالسّلام به او فرمود: بازایست خدا دهانت را بشکند!
◀️قسم به آن[خدايى]كه محمّد را به حقّ به پيامبرى مبعوث فرمود، اگر پدرم تمام گناهكاران زمين را شفاعت كند خداوند آن را قبول میکند
◀️[مگر مىشود] كه پدرم در آتش در عذاب باشد ولی فرزند او تقسیم کننده بهشت و جهنّم باشد؟!
◀️قسم به آنكه محمّد را به پيامبرى مبعوث فرمود بىشكّ نور پدرم در روز قيامت همۀ انوار خلايق را خاموش[ و بیاثر] میسازد؛ جز پنج نور: نور محمّد صّلیاللهعلیهوآله و نور من و نور حسن و نور حسين و نور نه تن از فرزندان حسين، چراکه نور او از نور ما است که خدای تعالی آن را دو هزار سال قبل از خلقت آدم علیهالسّلام آفريد.
📚الاحتجاج ج ۱، ص ۲۲۹
#حضرت_ابوطالب
☑️ @JAMI_Alahadith