قتلِ آخر.
تا ابد باب الرضا در حکم باب الحاجت است
این حرم دارالشفایش هم بدون نوبت است
زیر دین هر کسی رفتم سرم منت گذاشت
در عوض شاهِ خراسان سفرهاش بی منت است :]
هدایت شده از سبزِیشمی .
تمام شد ؛
اذان مغرب را که بگویند
صفر تمام میشود ، پیرهن مشکی عزای تو را تا
میکنم و نمیدانم محرم سال آینده قسمتم شود
خودم تنم کنم یا دست کسی گوشه ی کفنم
می گذاردش .
این ناله های آخر زمزمه نامت را از من بپذیر ،
چه بی مضایقه خوبی حسین جان
خودت را به من بچشان .
حامد عسکری .