eitaa logo
یاران مهربان؛فروشگاهی گیاهان داروی
13.3هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
3.9هزار ویدیو
53 فایل
سلام علیکم ورحمت الله. بچه هیئتیهاهمه درکانال دورهم جمع شدیم تاازوضعیت مذهبی و گیاهان داروئ مطلع شویم شمابجه هیئتیهابه جمع ماافتخاردهید لفت نده ضررمیکنی بی صدا کن پی وی را🔕 خادم @Seed7658 استادمرخصی رفتن بنده راخادم بگوئید لطفآمنرااستادنگوئیددرپیوی
مشاهده در ایتا
دانلود
در ظلمت شب قرص قمر می‌آید از جاده ی روشنی سحر می‌آید بی‌بی! به خدا منتقمت یک جمعه با سیصد و سیزده نفر می‌آید یاران مهربان
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی پاره های بدنت را جگرم سوخت علی ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی چه کنم عمه نبیند بدن حمزه ای اَت مُثله دیدم بدنت را جگرم سوخت علی لخته خونی که برون از گلویت آوردم ریخت خون دهنت را جگرم سوخت علی باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی یوسفم ،کاش که می شد به میان حرمت ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی آن لبانی که اذان گفت، بهم ریخته است خُرد بینم دهنت را جگرم سوخت علی داغ پرپر شدنت جای خود، امّا بینم داغ بی سر شدنت را جگرم سوخت علی این همه نیزه میان بدنت گم شده است با که گویم محنت را جگرم سوخت علی از همان دور شنیدم رجزت را پسرم این حسین و حسنت را جگرم سوخت علی نعرة حیدری و نالة یا زهرایت می شنیدم سخنت را جگرم سوخت علی نشد آخر لب عطشان تو را آب دهم چه کنم سوختنت را جگرم سوخت علی گر نیایند جوانان حرم یاری من که بَرَد خیمه تنت را جگرم سوخت علی یاران مهربان @JVANSER
بگو به منکر مولا که در شب هجرت خلیفه‌های دروغین چه‌کار می‌کردند در آن زمان که علی ذوالفقار می‌چرخاند ز معرکه دو خلیفه فرار می‌کردند... @JVANSER
کوفیان منتظر و در صدد آزارند نکند داغ تو را روی دلم بگذارند پسرم خیمه همینجاست مرا گم نکنی پسرم دور نشو سنگ دلان بسیارند یاران مهربان @JVANSER
بايد حسين دم بزند از فضائلت وقتي حسيني است تمام خصائلت تعبيرهاي ما همه محدود و نارساست در شرح بي کراني اوصاف کاملت بي شک در آن به غير جمال حسين نيست آئينه اي اگر بگذاري مقابلت اي کاشف الکروب عزيزان فاطمه غم مي بري ز قلب همه با شمائلت در آستانه تو گدايی بهانه است دلتنگ ديدن تو شده باز سائلت با زورق شکستة دل سال هاي سال پهلو گرفته ايم حوالي ساحلت بي شک خدا سرشته تو را از گل حسين سقاي با فضيلت و دريا دل حسين تو آمدي و روشني روز و شب شدي از جنس نور بودي و زهرا نسب شدي در قامتت اگرچه قيامت ظهور داشت الگوي بندگي و وقار و ادب شدي هم چشمهاي روشنت آئينة رجاست هم صاحب جلال و شکوه و غضب شدي بايد که ذوالفقار حمايل کني فقط وقتي که تو به شير خدا منتسب شدي در هيبت و رشادت و جنگاوري و رزم تو اسوة زهير و حبيب و وَهب شدي در دست تو تلاطم شمشير ديدني ست فرزند لافتايي و شير عرب شدي فرماندة سپاهي و آب آور حسين اي نافذ البصيره ترين ياور حسين بي شک تو صبح روشن شبهاي تيره اي خورشيدي و به ظلمت اين شام چيره اي تسخير کرده جذبة چشم تو ماه را بي‌خود که نيست تو قمر اين عشيره اي عصمت دخيل تار عباي تو از ازل جز بندگي نديده کسي از تو سيره اي قدر تو را کسي نشناسد در اين مقام وقتي براي امر شفاعت ذخيره اي ما را بس است وقت عبور از پل صراط از تار و پود بيرق تو دستگيره اي چشم اميد عالم و آدم به دست توست باب الحسين هستي و پرچم به دست توست فردوس دل هميشه اسير خيال توست حتي نگاه آينه محو جمال توست تو ساقي کرامت و لطف و اجابتي اين آب نيست زمزمه هاي زلال توست ايثار و پايمردي و اوج وفا و صبر تنها بيان مختصري از کمال توست در محضر امام تو تسليم محضي و والاترين خصائل تو امتثال توست فردا همه به منزلتت غبطه مي خورند فردا تمام عرش خدا زير بال توست باب الحوائجي و اجابت به دست تو تنها بخواه، عالم هستي مجال توست اي آفتاب علقمه: روحي لک الفدا اي آرزوي فاطمه: روحي لک الفدا اي آفتاب روشن شبهاي علقمه سرو رشيد خوش قد و بالاي علقمه داده ست مشک تشنة تو آب را بها اي آبروي آب، مسيحاي عقلمه وقتي که چند موج عليل شريعه را کرده ست خاک پاي تو درياي علقمه لب تشنة زيارت لبهات مانده است آري نگفته اي به تمناي علقمه امروز دستهاي تو افتاد روي خاک تا پا بگيرد از دل صحراي علقمه با وعده هاي مادرت آسوده خاطريم چشم اميد ماست به فرداي علقمه اين عطر ياس حضرت زهراست مي وزد از سمت کربلاي تو ، سقاي علقمه شبهاي جمعه نالة محزون مادري مي آيد از حوالي درياي علقمه ام البنين و فاطمه با قامتي کمان اينجا نشسته اند و شده آب روضه خوان فرصت نداد تا که لبي تر کند گلو دارد به دست، ماه حرم، مشک آرزو مي آيد از کنار شريعه شهاب وار بسته ست راه را به حرم لشکر عدو طوفان تير مي وزد از بين نخلها حالا شنيدني شده با مشک گفتگو: « بسته ست جان طفل صغيري به جان تو تو مشک آب نه که تويي جام آبرو اي مشک جان من به فداي سر حسين اما تو آب را برسان تا خيام او » اما شکست ساغر و ساقي ز دست رفت جاري ست خون ز بادة چشمش سبو سبو با مشک پاره پاره به سوي حرم نرفت تا با امام خود نشود باز رو برو تنها پناه اهل حرم بر نگشته است مي بارد از نگاه سکينه : عمو عمو در خيمه اوج بي کسي احساس مي شود خورشيد نيزه ها سر عباس مي شود یاران مهربان @JVANSER
😭😭😭 فکر کردن به غم‌ و غصه‌ی مادر سخت است خواندن روضه‌ی در ، چند برابر سخت است از حسین‌ این همه اصرار ؛ حسن‌ حرف بزن از حسن‌ بغض پی بغض ؛ برادر سخت است 😭😭😭 کانال یاران مهربان @JVANSER
خلایق میلِ روی حق ، نمودند و همان لحظه علی از کعبه بیرون زد ، خدا آنجا مصوّر شد زره بر پشت او؟ هرگز! که پشتش جای أیتام است علی جبّار ، علی رحمان ، علی اینگونه برتر شد #١١٠ یاران مهربان @JVANSER
تو عشق من شدیو من غلام دربارت در آستان نجف پوزه میکشم آقا کفران نعمت است به پیمانه لب زدن وقتی که چای روضه مرا مست میکند #١١٠ یاران مهربان @JVANSER
گناه ، پشتِ گناهُ و گناه ، پشت گناه چه توبه ای؟! که فقط هست آه ، پشت گناه جوانی است زمانِ رسیدنِ به خدا جوانی ام همه اش شد تباه ، پشت گناه رجب گذشت ... یکی هم به داد من برسد چرا که نیست دلم رو به راه ، پشت گناه رسید سوی من آقا و رفت از دستم دوباره روزی دیدار ماه ، پشت گناه حکایتی است پر از دردِ خنده ، عاشقی ام دو چشم خیسِ نشسته به راه ... پشت گناه! دلیل دارد اگر سر به زیر و غمگینم به پیش یار شدم رو سیاه ، پشت گناه گناهِ هیچ کسی نیست ، با خودم قهرم همیشه رفته سر من کلاه ، پشت گناه چقدر گفتمت ای دل برو به کرب و بلا حرم نرفته شدی بی پناه پشت گناه شاعر: یاران مهربان باماهمراه باشید👇 @JVANSER
♥️ ای دل بیا به رسم قدیمی سلام ڪن صبح‌ست مثل باد و نسیمی سلام ڪن برخیز نوڪرانہ و با عشق ، خدمتِ ارباب مهربان و صمیمے سلام ڪن @JVANSER
هم صدا تسبیح با سجاده میگوید علی زاهد بین جاده میگوید یاعلی از جا بلندم می‌کند در مشکلات بی‌گمان هر که ز پا افتاده میگوید علی 💚 ♥️ یاران مهربان @JVANSER