✯مشق آوا✯
_ 👀🤎 _
_ 👀🤎 _
چشمان پر از حسرت من
عضو اضافی است
وقتی که بر ان حس نشود
طعم نگاهت .
𝄞⃟♥️
◿◺◹◸◿◺◹◸…
ⓜⓐⓢⓗⓖⓗ.ⓐⓥⓐ
@Jahaaanam
✯مشق آوا✯
_ 🤜❣🤛 _
_ 🤜❣🤛 _
چشمام تازه گرم شده بود ك با لرزش گوشی بیدار شدم .
‹ سفر بخیر . .
صحیح و سالم برسی تو بغلم ›
نمیدونم از کجا ولی یه لبخند اومد و نشست رو لبم . .
چشمام رو بستم ك بخوابم ولی خواب رفته بود .
انقدر دور شده بود ك بدونم امشب سراغم نمیاد .
قفل گوشی رو باز کردم و رفتم سراغ عکسها . .
عکس اول تو پارک بود .
یه نیمکت و چندتا درخت . .
یه پیرمرد و سگش .
یه عکس خیلی معمولی ك با قلب قرمز تو قسمت علاقمندیها بود .
چرا؟!
چون اون پارک ، اون نیمکت ، اون درخت . .
اون پیرمرد و سگش تنها کسایی بودن ك اولین آغوش ما رو دیدن .
یادم میاد وقتی من رو دیدی شک داشتی ك بیای بغلم یا نه . .
مثل دختری بودی ك تازه راه رفتن رو یاد گرفته .
آروم آروم قدم برمیداشتی .
وقتی دستام رو باز کردم پاهاتو تند کردی و خودت رو پرت کردی بغلم . .
چون میدونستی نمیذارم زمین بخوری .
همونجا بود ك اون پیرمرد از کنارمون رد شد .
گفت ‹ با هم پیر بشید ك تنها پیر شدن درد داره . . ›
پیرمرد درد داشت .
عکس بعدی بعد یه باخت بزرگ بود .
روزی ك از عالم و آدم بریده بودم .
روزی ك به زندگی فحش میدادم ك چرا باهام راه نمیاد .
یادم میاد همه جا رو گشتی و پیدام کردی .
نه حرفی زدی ، نه دلداری دادی ، نه امید الکی . .
فقط بغلم کردی .
نمیدونم چقدر طول کشید تا آروم بشم ولی آروم شدم .
بعد یه عکس سلفی گرفتیم و گفتی این عکس یادگاری میمونه تا تبدیلش کنیم به یه خندهی بلند . .
عکس بعدی خندهی بلند بود .
از اونا ك دندون پزشکا میفهمن چند تا دندونت نیاز به پر کردن داره .
یه جشن دو نفره بعد یه برد بزرگ . .
شدن اون چیزی ك باید میشد .
وقتی خبرشو دادم بیشتر از خودم خوشحال شدی .
خودت رو انداختی تو بغلم و یه نفس عمیق کشیدی .
عکس بعدی اسکرین شات یه پیام بود .
نوشته بودی ‹ سالها تو رویاهام کسی رو آرزو میکردم ك تو بودی .
بغل کن خودتو به جای من ›
هر عکسی رو ك میدیدم یاد یه خاطره میفتادم .
تنها چیزی ك تو خاطرهها مشترک بود . .
آغوش تو بود .
غیر از اون هیچ . .
یادم میاد گفته بودی زندگی عادلانه نیست .
درسته عادلانه نیست ولی هر آدمی چه قوی چه ضعیف . .
چه خوشحال چه غمگین .
چه بچه چه پیر . .
نیاز داره به آغوشی ك بدون هیچ منت و شرطی همیشه به روش باز باشه .
آدم وقتی کسی رو نداشته باشه ك بغل کنه . .
نفس کشیدن یادش میره :)!
نویسنده:#حسین_حائریان
𝄞⃟♥️
◿◺◹◸◿◺◹◸…
ⓜⓐⓢⓗⓖⓗ.ⓐⓥⓐ
@Jahaaanam
✯مشق آوا✯
_ 🧚♂'🍃_
_ 🧚♂'🍃 _
صبحِ آغوش تو و سفره صبحانه من
بوى پيدا شدنت پر شده در خانه من
چاى آويشن و دمنوش نفس هاى شما؛
به به اين سفره كه افتاد به كاشانه من!؛
𝄞⃟♥️
◿◺◹◸◿◺◹◸…
ⓜⓐⓢⓗⓖⓗ.ⓐⓥⓐ
@Jahaaanam
زخمهایکهنهی
کوچهدوبارهبازشد
فصلتنهاییِ
مولایمعلیآغازشد . .❤️🩹
#فاطمیه #ایام_فاطمیه🩶