#خنده_تاخاڪریز 😉°°
ڪمپوت🖇
ترڪش خمپاره پیشونیش رو چاڪ
داده بود.روے زمین افتاده و زمزمہ
مےکرد. دوربین رو برداشتم و رفتمـ
بالا سرش.داشتآخرین نفساشو مےزد
ازش پرسیدم:
.
+:این لحظات آخر
چہ حرفے براے مردم دارے؟
.
بالبخندگفت:
_:از مردم ڪشورممےخوام وقتے براے
خط ڪمپوتــ مے فرستند عڪس روے
ڪمپوت ها رو جدا نڪنند.
.
+:دارهضبطمیشہبرادر
یڪحرفبهترے بگو.😶🎥
.
با همون طنازے گفت:
_:آخہ نمیدونے !!
سہ بار بهمـ رب گوجہ افتاده.😂
#طنز..
#خنده_تاخاڪریز
ازبچههایخطنگهدارگردانصاحب الزمان(عج)بود
میگفتندشبیبهکمینرفتهبود
کهصدایمشکوکیشنید.
باعجلهبهسنگرفرماندهیبرگشتو گفت:بجنبیدکهعراقیاند
گفتن:شایدنیروهایخودیباشند؟!
گفتهبود:نهبابا باگوشهایخودم
شنیدمکهعربیسرفهمیکرند😂
#طنز
↳•|❥ @Jahadog •|❥
#خنده_تاخاڪریز
🇮🇷•|عازمجبھه بودم؛یکیاز دوستانم
برایاولین باربود که بهجبھه میآمد.
مادرش برایبدرقه اوآمده بود.
خیلی قربانصدقهاش میرفت
ودائم بهدشمن نالهونفرین میکرد .
بهاو گفتم:
مادرشما دیگه برگردید فقطدعا
کنید ما شھیدبشیم .
دعایمادرا زودمستجاب میشه..
او درجوابگفت:خدانکنهمادر،
الھیصدسال زیرسایه پدرومادرت
زنده بمونی!!!
الھیصدام شھیدبشه کهاینجوری
بچههای، مردم رابه کشتنمیده!!!😅
#طنز
↳•|❥ @Jahadog •|❥
#خنده_تاخاڪریز😉°°
اسیر شده بودیم
قرار شد بچه ها برا خانواده هاشون نامه بنویسن
بین اسرا چند تا بی سواد و کم سواد هم بودند که نمی تونستن نامه بنویسن
اون روزا چند تا کتاب برامون آورده بودن که نهج البلاغه هم لابه لاشون بود
یه روز یکی از بچه های کم سواد اومد و بهم گفت:
من نمی تونم نامه بنویسم
از نهج البلاغه یکی از نامه های کوتاه امیرالمومنین علیه السلام رو نوشتم روی این کاغذ
می خوام بفرستمش برا بابام
نامه رو گرفتم و خوندم
از خنده روده بُر شدم
بنده خدا نامه ی امیرالمومنین علیه السلام به معاویه رو برداشته و برای باباش نوشته بود
#طنز..
◍
🍀بسم رب المهدیــــــ🍀
سلام یه کانالـ واستون اوردم محشره🤩حرف نداره 😏👌
کلی چیزای باحال و جالب دارهـ ، تا پاک نشده بدو بیا تا از دستش ندادی ، پشیمون میشیــ ها نیای😅
#رهبرانه
#پرو((دخترونه_پسرونه_خواهرونه_نینیو_…))👸🤴🧒
#داستان_کوتاه📖
#شاعرانه
#آشپزی_تایم🍰🍩
#شهیدانه
#چادرانه🧕
#عاشقانه_مذهبی💚❤️
#ثواب_یهویی
#انگیزشی💪
#قرآنی
#طنز😂
#چیستان #معما🤔
#بانوان_بهشتی👸
#حدیث
#زیبایی_بانو💅
#چالش
#دانستی
خلاصه یه کانال رنگارنگـــ🌈
((کپی مطالب با صلواتـ آزاد☺️))
دیگه چی میخوایـ خب؟!😕
به به کهــ چه شود این کانال😍من که رفتمــــ🏃♀ـــــ
تو ام بدو بیا
لینک کانالـــــ در ایتا 👇💕
🌺بانوانــ بهشتی🌺
@banvanebeheshti
https://eitaa.com/banvanebeheshti
واقعا ظلمه اگر دعاش مستجاب نشه...
اتوبوس اینقدر چراغ نداره😄😄
#طنز
#عیدکم_مبروک✨☺️
ارسال از محمد معین 😉
🌿نام کتاب:
رفاقت به سبک تان💘ک
🌿ژانر: #دفاع_مقدس🌱 ، #طنز 😂
🌿نویسنده:داوود امیریان🌹
🌿انتشارات:دفتر ادبیات و هنر مقاومت✒️
🔺یک داستان از کتاب
📌جیره قاطر 🥟
بالای ارتفاعات بودیم. چند روز میشد که باران شرشر رو سرمان میریخت⛈ . راهها خراب و تدارکات نمیتوانست غذا بیاورد🥘.سه روز گرسنگی کشیدیم تا اینکه فکری به ذهنم رسید.🧠
_ بچهها فهمیدم. آن گونی نان که برای قاطر مان کنار گذاشتیم یادتان است؟
فریدون از جا پرید :«آخ جان! من رفتم بیاورم اش.»گفتم « صبر کن. نوری، تو برو چشمهای قاطر را با چیزی بگیر عمل جنایتکارانه تان را نبیند! » نوری خندید و دنبال فریدون رفت.🚶♂ چند دقیقه بعد فریدون و نوری با گونی نان برگشتند. تکههای کپکزده و خشک نان را ریختیم تو سفره و به ضرب و زوری چای شیرین شروع کردیم به خوردن. یکهو از لای نان یکی از بچهها مو درآمد. حالم بهم خورد.🤢 گفتم « بچهها میدانید این چیه؟ یک تار از سبیل قاطره! » بچهها خندیدند. چای از دهان و دماغ نوری زد بیرون.🤦🏻♀😄 فریدون گفت « بچهها اگر قاطر میفهمید که غذایش را میدزدیم نفری یک جفتک نثارمان میکرد و بعد قهر میکرد و از گردانمان میرفت! » خندیدیم و خوردیم. خیلی مزه داد!😂😂😂
#معرفی_کتاب 📚
#هفته_دفاع_مقدس🌱
#سنگربہدوشان_سیدعلے♥️
#نحن_الغالبون✌️🏻