eitaa logo
جریان شناسی فکری، فرهنگی، سیاسی
3.1هزار دنبال‌کننده
844 عکس
1.2هزار ویدیو
1 فایل
این کانال بمنظور آشنایی و تبیین جریانات فکری، فرهنگی، سیاسی ویژه کادرهای فعالین دانشگاه و مربیان مساجد راه اندازی گردیده است. ارتباط با ادمین : https://eitaa.com/Srfm50
مشاهده در ایتا
دانلود
4.mp3
7.37M
🔰🔰 🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت چهارم 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ششم 🔰 رهبری دو انقلاب در فرانسه و آمریکا فراماسونرها در قرن ۱۸ دو انقلاب فرانسه و آمریکا را رهبری کردند. تمام رهبران انقلاب فرانسه وحتی رهبران فکری آن مانند منتسکیو، ژان ژاک روسو،‌ دالامبر،‌ دیدرو وکندرسه، عضو لژ «گراند اوریان» پاریس بودند. رهبران دیگر انقلاب مانند دانتون، میرابو،‌ کامنور وگارا از چهره های شاخص فراماسونری به شمار می روند. فراماسونرهای آمریکا انقلاب آمریکا را هم به پیروزی رساندند. تمام روسای جمهوری آمریکا از جرج واشنگتن تاکنون بجز کندی که کاتولیک بود و به قتل رسید، عضو لژهای فراماسونری بودند. ♦️در سال ۱۷۲۳ آندرسن و دژاگولیه «در فرانسه» اساسنامه ای برای فراماسونری تهیه کردند که هنوز هم مورد احترام فراماسونرهاست. بدین ترتیب،‌ تشکیلات فراماسونری از شکل صنفی وعملی به صورت یک تشکیلات سیاسی و نظری در آمد و از آن پس به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف کشور های غربی به کارگرفته شد. از سال ۱۸۷۰ تا ۱۹۴۰ جمهوری سوم فرانسه برقرار بود. این جمهوری را فراماسونرها بعد از زوال حکومت ناپلئون به وجود آوردند و از ۱۱ عضو حکومت، گابست، کرمیو، ژول فری،‌ ژول سیمون، گارنیه و اردکو فراماسونر بودند. 🔸فراماسونری در خاورمیانه فراماسونری پس از سال ۱۷۳۰ از اروپا به آسیا وارد شد. اولین لژ به فرمان دولت انگلستان در کلکته ی هند ایجاد شد و سپس شعبات لژهای انگلیسی به ایران، مصر و ترکیه سرایت کرد. فراماسونرهای فرانسوی هم بیکار ننشستند و برگسترش لژهای خود در خاورمیانه پافشاری کردند و سرانجام با همکاری لژهای انگلیسی و فرانسوی،‌ امپراطوری مقتدر عثمانی که قرنها اروپا ‌را دچار وحشت کرده بود، تجزیه شد و کشور های بسیاری از آن به وجود آمدند. در این پژوهش،‌ به اختصار به چگونگی نفوذ لژهای فراماسونری در کشور های مصر، سوریه، لبنان و فلسطین اشغالی می پردازیم و سپس، نفوذ فراماسونری را در ایران بررسی خواهیم کرد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت بیست و نهم 🔰 ادامه بحث... عقل‌گرایی به‌معنای تبیین عقلی انسان و جهان، توسط فیلسوفان غرب تداوم یافت. کانت گرچه برای اشیاء، واقعیتی فراسوی آنچه به عقل می‌آید قبول کرد، ولی آن را ناشناختنی خواند و رابطه انسان با آن را به ‌طور کامل قطع کرد. ♦️هگل نیز کوشید تا نظام عقلانی جهان را تبیین کند و در سیر استدلال خود، آنچه را بالقوّه در اندیشه دکارت نهفته بود، با این بیان، آشکار ساخت که آنچه اندیشیدنی نیست، وجود ندارد و هرچه هست، اندیشیدنی است. روشن‌ شدن هستی برای فکر که روشنفکری و عصر خرد و روشنگری را در تاریخ بشر پدید آورد، به‌ منزله انکار هر نوع واقعیت و حقیقتی است که به‌ صورت راز و رمز برای عقل انسانی می‌باشد. 🔸با رشد این دیدگاه، همه معارف پیشین که در سده‌های میانه و قبل از آن، در قالب سنّت‌های دینی و رمزهای الهی به حیات خود ادامه می‌دادند، یا تمامی بدعت‌هایی که به دروغ داعیه سنّت داشتند و به‌صورت عادات و رسوم اجتماعی تداوم یافته بودند، در معرض نقّادی عقلی قرار گرفتند که یا به انکار فراسوی خود می‌پرداختند و یا آنکه هر نوع راهی را برای وصول به آن و یا آگاهی از آن انکار می‌کرد. 🔹سده‌های هفدهم و هجدهم که دوران حاکمیت عقل‌گرایی بود، همه باورها و تمام ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان، با حذف مبانی و مبادی آسمانی و الهی، در صدد توجیه عقلانی خود برآمدند و ایدئولوژی‌های بشری که از هویتی صرفاً عقلی برخوردار بودند، جایگزین سنّت‌هایی شدند که با چهره‌‌ای دینی از مکاشفات ربّانی انبیا و اولیای الهی تغذیه می‌کردند یا جایگزین بدعت‌های شدند که با تقلّب مدّعیان کاذب، رنگ سنّت به خود گرفته بودند. 🔸عقل با همه قدرتی که پیدا کرد، پس از قطع ارتباط با حقیقتی که محیط بر آن بود، نتوانست جایگاه مستقل خود را حفظ کند و به سرعت، راه افول را پیمود و زمینه را برای ظهور و تسلّط جریان فکری دیگری که در طیّ این دو سده رشد کرد، آماده نمود. از پیدایش جریان عقل گرایی هنوز زمانی نمی گذشت که طوفان سهمگین تجربه گرایی از راه رسید. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت هفتم 🔰 فراماسونری در مصر به هنگام یورش ناپلئون به مصر در پایان سده هجدهم میلادی، شماری از فراماسونرها و از آن میان ژنرال کلبر همراه او بودند. آنها در سال ۱۷۹۸ نخستین لژ فراماسونری را در مصر به نام «لژ ایزیس» بنیاد نهادند که پیرو شرق اعظم فرانسه و مقر آن در قاهره بود. در سال ۱۸۳۰ برخی از فراماسونرهای ایتالیایی وارد مصر شدند و یک لژ فراماسونری به شیوه اسکاتلندی ایجاد کردند. در سال ۱۸۴۵ ایتالیایی ها لژ دیگری به نام «لژ اهرام» را تاسیس کردند که توانست افراد بسیاری از فرقه های مذهبی و سازمان های مختلف را به عضویت خود در آورد. در میان این افراد شاهزاده عبدالحلیم پسر محمدعلی پاشا نیز به چشم می خورد. ♦️در سال ۱۸۶۷ لژهای انگلیسی در قاهره و اسکندریه شروع به فعالیت کردند و لژهای «کنکورد» و «لژ بلور» که اغلب اعضای آنها افسران ارتش بودند،‌ تاسیس شدند و در همین زمان بسیاری از دانشمندان و اعیان مصر به عضویت فراماسونری در آمدند. درسال ۱۹۰۸ ادریس بیک راغب، حزب مصر جوان را پایه گذاری کرد. وی فرزند نخست وزیر اسماعیل پاشا راغب بود. ادریس راغب چهار لژ تشکیل داد که در این میان دو لژ ۴۳ و شماره ۵۱ به نام خود او به نامهای «ادریس» ‌و «راغب» نامیده شدند. ادریس راغب سی سال ریاست فراماسونری مصر را به عهده داشت. او برای لژ بزرگ اورشلیم که خود یکی از موسسین آن بود، پیامی فرستاد و درآن، از دیدگاه یهودیانی که ادعا می کردند برای آبادانی فلسطین و گسترش رفاه و فرهنگ آمده اند، پشتیبانی کرد و از مردم خواست در برابر واقعیت موجود تسلیم شوند! این حمایتها بر اساس یکی از اصول فراماسونری صورت می گرفت که طبق آن فراماسونرهای همه جهان بدون توجه به ملیت و قومیت با یکدیگر برادرند. 🔸فراماسونرها در مصر در زمینه فرهنگی نیز فعالیت زیادی داشتند. آنها مجله اللطایف(لطیفه ها)‌ را منتشر و اخبار خود را در آن منعکس می کردند. در سال ۱۹۱۵ «شاهین مکاریوس» ‌فراماسونر معروف و سر دبیر مجله اللطایف درگذشت و فرزندش «اسکندر مکاریوس» مجله اللطایف المصوره (‌لطیفه های مصور) را برای چند دهه منتشر ساخت. در سال ۱۹۴۰ مجله فراماسونری دیگری به نام الایام منتشر شد که صاحب امتیاز آن «حسین شفیق المصری» بود. وی بنگاه مطبوعاتی دارالهلال را ایجاد کرد و مجله های فکاهه و الاثنین را منتشر ساخت در این زمان یکی از فراماسونرهای معروف مصر «سعد زغلول» بود. او سال ۱۹۲۴ نخست وزیر مصر و سپس رئیس مجلس گردید و بعد از آن حزب السعدی یا وفد را تاسیس کرد. او به همراه «محمد عبده» ‌تلاش زیادی برای استقلال مصر کرد و سرانجام مصر از زیر سلطه عثمانی رهایی یافت. 🔹با توجه به فعالیت گسترده ی فراماسونری در مصر، در سال ۱۹۶۴ حکومت جمال عبدالناصر فرمان داد همه لژهای فراماسونری مصر تعطیل شوند. علت تعطیلی این لژها آن بود که امنیت مصر را مورد تهدید قرار داده بودند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
5.mp3
7.33M
🔰🔰 🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت پنجم 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی ام 🔰 ۲)جریان تجربه ‌گرایی(علم گرایی)(Scientism) واژه «Science» در لغت به معنای مهارت، علم و فن آمده، و مقصود از آن، علم تجربی در مقابل معرفت های غیر تجربی است و واژه ساینتیسم «Sientism» در لغت به معنای علم گرایی می باشد. علم گرایی، دیدگاهی است که اعتقاد دارد: الف) علم می تواند همه مسائل مربوط به ارزش و اعمال ارزش ها را در زندگانی انسان حل کند. ب) علم می تواند تا حدودی بر مبنای مشاهدات تجربی، رفتار انسان را پیش بینی و حمایت کند. ♦️معروف است که فرانسیس بیکن به طور رسمی، پایه گذار تجربه گرایی است و هم اوست که با این حرکت خود، ضربه ی سهمگینی بر فلسفه رایج قرون وسطا وارد کرده است. هرچند که رنه دکارت در کم رنگ کردن فاسفه ی آن روز، نقش اساسی داشت. آنتونی بلاستر در این زمینه اعتقاد دارد: «ضربه ای که تجربه گرایی بیکن بر فلسفه رایج قرون وسطا زد، از حرکت دکارت به مراتب ریشه ای تر و سهمگین تر بود؛ زیرا او نسبت به ارزش هرگونه فعالیت فکری که پیوند تنگاتنگی با مطالعه و مشاهده واقعیات عینی ندارد مشکوک بود». 🔸دغدغه اصلی بیکن بر خلاف گذشتگان، مساله پیروزی بشر بر طبیعت و تامین وسایل راحتی زندگی و زیستن است. چنانکه دیدیم، ادعای علم گراها این بود که علم، بر حل مسائل زندگی توانا است. به طور طبیعی باید آنان در این راه می کوشیدند و راه حل آن را نیز در پیروزی بر طبیعت می دانستند؛ از این رو کوشش خود را به فائق آمدن بر طبیعت ساختند که دغدغه اصلی آنها بود. 🔹توماس هابز نیز بر تجربه حسی به صورت منشاء شناخت تاکید داشت. پس از وی، جان لاک نیز نظریه جامع کسب معرفت بر مبنای اصول تجربی را تدوین کرد و بر این مطلب پای فشرد که معرفت ما به جهان خارج، فقط از طریق تجربه میسور است. لاک ذهن انسانی را به منزله کاغذ سفید یا لوحی می داند که فاقد هرگونه ویژگی یا اندیشه است و فقط از طریق تجربه شکل می گیرد. تجربه گرایان که حس را منبع شناخت معرفی می کنند، قلمرو معرفت بشری را امور جزئی و روش تحصیل علم را حس و استفاده از حواس ظاهری می دانند. از نظر تجربه گرایان، فایده ی علم، ایجاد قدرت در تغییر طبیعت و تسلط بر آن، برای فراهم کردن وسائل زندگی است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
6.mp3
7.36M
🔰🔰 🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت ششم 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت هشتم 🔰 ادامه بحث... فراماسونری در مصر با پوشش روتاری اگر چه لژهای فراماسونری در مصر تعطیل شد ولی باشگاه های روتاری که روند تکاپو و خواست هایشان با فراماسونری همخوانی داشت،‌ در آن کشور جانی تازه گرفتند. باشگاه روتاری در مصر نخست در سال ۱۹۲۹ پدیدآمد و در منطقه ۱۹۵ روتاری بین المللی قرار گرفت. یکی از ویژگیهای روتاری قاهره آن بود که اعضای آن از ملیت ها و نژاد های گوناگون بودند. ♦️بعد از درگذشت جمال عبد الناصر، ‌انورسادات رئیس جمهور مصر گردید. او چنان که در جلد یکم دائره المعارف ماسونیه آمده است،‌ عضو لژهای فراماسونری «محفل الاکبر» مصر بود و به مقام استاد اعظمی رسیده بود. در تاریخ ۳۱ مارس ۱۹۷۸ یعنی سه ماه پس از نخستین دیدار رسمی انور سادات از اسرائیل، روزنامه الاهرام نوشت که کنفرانس روتاری منطقه خاورمیانه به سرپرستی انورسادات در اسکندریه آغاز به کار خواهد کرد. همین روزنامه در تاریخ ۶ آوریل ۱۹۷۸ نوشت که قرار است عبدالنواب هدیب، استاندار اسکندریه،‌ به نمایندگی از سوی انورسادات سرپرست روتاری،‌ کنفرانس روتاری را افتتاح کند و در این کنفرانس نمایندگان باشگاههای روتاری مصر، سودان، بحرین، اردن و لبنان شرکت خواهند کرد و ممدوح سالم نخست وزیر ونماینده روتاری جهانی در آن نشست حضور خواهند یافت. 🔸در اسرائیل باشگاه های روتاری بسیار فعال هستند و در هر باشگاه، شاخه ویژه ای وجود دارد که خواستش گسترش تفاهم میان اعراب و یهودیان است. در همین راستا رئیس روابط تربیتی و علمی وزارت خارجه اسرائیل در سال ۱۹۸۱ به مصر رفت تا راه را برای مبادله جوانان مصر و اسرائیل هموار سازد و سرانجام نخستین گروه جوانان اسرائیلی مرکب از پنجاه دانش آموز،‌ تعطیلات تابستانی خود را در میان خانواده های عرب مصری گذراندند و در مقابل، همین شمار از دانش آموزان مصری،‌ تعطیلات تابستانی خود را در میان خانواده های یهودی به سر بردند. یک باشگاه روتاری ویژه بانوان نیز در قاهره تاسیس شد و جیهان السادات همسر انور سادات هم به عنوان بانوی نخست مصر و بانوی نخست روتاری منطقه ۱۹۵،‌ به پاس خدماتش به آرمانهای روتاری از دست کامل بدوی رئیس آن منطقه نشان شایستگی گرفت. 🔹تکاپو های باشگاه روتاری حتی برخی از بلند پایگان مذهبی از جمله دکتر محمد فحام ،شیخ دانشگاه الازهر را به سوی خویش گرایش داد. او در جلسه روتاری اسکندریه شرکت کرد درباره فضایل اسلام سخنرانی نمود. باشگاه های روتاری اسکندریه هم حضور شیخ الازهر را مایه سر بلندی خود به شمار آورد. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی و یکم 🔰 ادامه بحث... هنگامی که از تجربه گرایی سخن به میان می آید، در ذهن، تصویری از جنبش عظیمی تداعی می شود که بر ویرانه های سنت گرایی کلیسایی و فلسفه ی مدرسی و عقل گرایی محض بر پا شد. بالطبع، چنین جنبشی، با قدرت و تاثیر ویرانگری شدیدش، نسبت به سنن رایج معرفت شناسی و فلسفی، در پی آن بود که هر پدیده و اندیشه ای را آماج امواج خروشان خود قرار دهد و راه هرگونه تفکر فلسفی و انتزاعی را ببندد و اندیشه های بشری را بر اساس موازین و معیارهای تجربی، آن هم تجربه ی آزمایشگاهی، تفسیر و تعبیر کند. در سربرگ تجربه گرایی نام افرادی چون: فرانسیس بیکن، اگوست کنت، جان لاک، بارکلی، جان استوارت میل و دیوید هیوم، بیش از هرنام دیگری خود نمایی می کند. ♦️حس ‌گرایی نه ‌تنها دارای زمینه‌های تاریخی مستمری است؛ بلکه ویژه طایفه‌ای خاص نیست و مورد توجّه همگان بوده و می‌باشد، ولی اصالت‌ بخشیدن به آن به‌گونه‌ای که با انکار ارزش جهان‌ شناختی معرفت‌های برتر، یعنی انکار معرفت عقلی و دینی همراه باشد، پدیده‌ای مختصّ غرب در روزگار پس از رنسانس است. 🔸«فرانسیس بیکن» با این فکر که انسان در اندیشه خود گرفتار آن‌دسته از بت‌های ذهنی است که از ناحیه پندارها و باورهای ناشی از محیط و خرافات بر او تحمیل می‌شود، کوشید تا میزانی مطمئن جهت تشخیص دانسته‌های صحیح از پندارهای باطل ارائه دهد. حس‌گرایان پس از او، با مشاهده خطاهای بسیاری که از راه حواس حاصل می‌شود، نسبت به باور قوی و اطمینان غرورآمیزی که بیکن، نسبت به قدرت معرفت حسّی داشت، تردید کردند و در واقع به نوعی ایده‌آلیسم و پندارگرایی گرایش یافتند. 🔹«دیوید هیوم» با کاوش در محدودیت‌های دانش حسّی، به فعالیت ذهن و روان آدمی در پروراندن و ساختن بسیاری از مفاهیم و قوانین، از قبیل «قانون علّیت» توجّه کرد و بی‌اعتباری این‌گونه قوانین را از دیدگاه حس و تجربه آشکار ساخت. هیوم در تحقیقات خود بر این مسئله تأکید کرد که این‌گونه قوانین و همچنین قواعد ارزشی که فاقد اعتبار حسّی هستند، از نوعی اعتبار روانی و عملی برخوردار می‌باشند. حس‌گرایان بعدی با توجّه به عمومیت و کلّیت قوانین علمی به نکته‌ای که از دیرباز مورد توجّه عقل‌گرایان بود؛ یعنی به هویّت غیر حسّی مفاهیم و قوانین کلّی پی‌بردند و از این طریق به نقشی که ذهن آدمی در تدوین و تنظیم هریک از احکام علمی دارد، اعتراف کردند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
7.mp3
7.3M
🔰🔰 🎙عنوان : اندلس یا تاریخ حکومت مسلمین در اروپا ✍اثر : مرحوم محمد آیتی 📼 قسمت هفتم 🆔 http://eitaa.com/joinchat/839057428Cbb18df1b3c
📚 فراماسونری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت نهم 🔰 فرماماسونری در سوریه در سوریه شایع بود که فراماسونری،‌ جمعیت کفر و الحاد و از بزرگترین عوامل نابودی دین است و اگر کسی وارد آن شود، هر چند در گذشته نیکوکار بوده باشد، تبهکار می شود و اگر بخواهد از آن بیرون رود یا راز هایش را فاش کند،‌ جمعیت فراماسونری به زودی وی را می شناسد و سر نیزه ای در عکسش فرو می کند که منجر به مرگ صاحب عکس می شود. ♦️نخستین لژ فراماسونری در سوریه،‌ توسط الدریج سر کنسول انگلیس در سال ۱۸۶۲ بنا نهاده شد. این لژ، پیرو لژ اعظم اسکاتلندی به شمار می رفت و بسیاری از بلند پایگان و اعیان بومی و بیگانه به عضویت آن در آمدند که یکی از مهمترین آنها «راشد پاشا» ‌حکمران سوریه در دوران عثمانی بود. این شخص بعدها وزارت خارجه دولت عثمانی را بر عهده گرفت. فراماسونری در سوریه توسط امیر عبدالقادر الجزایری گسترش یافت. او که برای برگزاری فربضه حج به سفر رفته بود،‌ در مصر به عضویت لژ اهرام که پیرو شرق اعظم فرانسه بود در آمد و در بازگشت از حج،‌ در دمشق لژی به نام لژ سوریه تاسیس کرد. شاهین مکاریوس یادآور می شود که فراماسونر های مصری از جمله محمد عبده،ابراهیم بیک لقافی و حسین بیک شمسی به سوریه آمده و در این لژ سخنرانی می کردند. مکاریوس می نویسد که شیخ محمد عبده به درجه «خارک و صدف» نیز دست یافت که این نشان توسط نماینده آمریکا به وی داده شد. 🔸فراماسونری بعد از جنگ جهانی اول بر فعالیت خود در سوریه افزود. در سال ۱۹۲۴ کنفرانس آزادگان (موتمن الاحرار)‌ در بعلبک برگزار شد. که خود بیانگر میزان گسترش فراماسونری در همه ی شهر های بزرگ سوریه در آن هنگام بود. شمار بسیاری از اشخاصی که بعد ها در سوریه وزیر،‌ نخست وزیر و رییس جمهور شدند، در این کنفرانس حضور داشتند که از مهم ترین آنها می توان از فارس خوری بنیانگذاری حزب مردم سوریه وبانی لژ فراماسونری «نور دمشق» نام برد. 🔹در سال ۱۹۳۹ فراماسونرهای سوریه تصمیم گرفتند که یک لژ اعظم که در بر گیرنده تمامی لژهای سوریه باشد،‌ تشکیل دهند. آنها «عطا ایوبی» را به عنوان استاد اعظم این لژ برگزیدند و لژهای بزرگ جهان بلافاصله این لژ‌ را به رسمیت شناختند. در سال ۱۹۵۰ کنفرانس بزرگی برگزار شد که نمایندگانی از کشورهای عرب در آن شرکت داشتند و اجتماع کنندگان تصمیم گرفتند بار دیگر لژ اعظم را تشکیل دهند. پس از بستن لژهای فراماسونری در مصر، حکومت سوریه در اوت سال ۱۹۶۵ فرمان تعطیلی لژهای فراماسونری و باشگاه های روتاری را صادر کرد و به فعالان آنها هشدار داد که به اتهام وابستگی به انجمنهای پنهان و رازدار بین المللی در دادگاههای نظامی محاکمه خواهند شد. با این حال، پاسخ این سوال که حکومت سوریه تا چه حد توانست از فعالیت لژ‌ها جلوگیری کند،‌ خود جزو اسرار فراماسونری است. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi
📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت سی و دوم 🔰 ادامه بحث... «اگوست کنت» در سده نوزدهم با توجّه به نقش فعّال ذهن، به این نکته پی‌برد که قانون علمی، برخلاف آنچه که بیکن می‌پنداشت، زیرمجموعه‌ای از داده‌های حسّی نیست؛ بلکه آمیزه‌ای از دریافت حسّی و بافته‌های ذهنی است؛ بنابراین، قوانین علمی، داستان‌های ذهنی هستند که آدمی پس از مشاهده موارد خاص به آنها شکل می‌دهد. به عقیده او قوانین ثابت ‌شده دانشمندان در حکم اصول جزمی هستند، این قوانین را باید یک‌ بار برای همیشه پذیرفت و نباید دائماً اعتبار آنها را مورد تردید قرارداد. حس‌گرایان بعدی، تحلیل‌های اگوست کنت را نیز فاقد دقّت لازم یافتند؛ زیرا او علی‌ رغم اهمیتی که به فرضیه‌ها و تئوری‌های ذهنی در تکوین علم می‌داد، گمان می‌کرد قوانینی که از طریق مشاهده، فرضیه و آزمون، به ‌صورت قانون درمی‌آیند، انسان را به شناخت حقیقی احکام کلّی طبیعت، جامعه و تاریخ رهنمون می‌شوند. ♦️حس‌گرایان و پوزیتیویست‌ های سده بعد، به این نکته نیز پی ‌بردند که تجربه پیروز یک فرضیه، به هر مقدار که تکرار شود، موجب اثبات قطعی آن فرضیه نخواهد شد. به این ترتیب «شک و تردید» در اثبات‌ پذیری تئوری‌های علمی، مسئله یقین را از دایره دانش علمی بشر خارج ساخت. از آن پس، گفتگوهای پراکنده‌ای که دانشمندان حس‌گرا از جمله «کارل ریموند پوپر»، «آلفرد جی آیر» و... در تعریف و تبیین معرفت علمی انجام دادند، هیچیک نتوانست حقیقت را به صحنه علم بازگرداند، به همین دلیل، «دانش» اعتبار جهان‌شناختی خود را از دست داد و در قالب بازی با صور خیال مختلف و با توجیهاتی پراگماتیستی و کاربردی، به‌صورت انبوهی از اطلاعات آماری درمی‌آمد که نقش ابزار را جهت پیش‌ بینی و پیشگیری حوادث طبیعی ایفا می‌کند. 🔸بدین ترتیب، حس‌گرایی در نهایت، با محرومیت از حقیقت و یقین، و سقوط در «سفسطه و شکّاکیت» آشکار یا نهان، به‌صورت ابزار قدرت درمی‌آمد و این به‌ معنای تحقّق و تمامیت شعاری است که بیکن در آغاز این حرکت در تعریف علم بیان کرده بود. بیکن در نقد کسانی که با روش‌های عقلی درپی شناخت حقیقت هستی بودند، گفته بود: «دانایی، توانایی است.»؛ یعنی میزان و شاخص اصلی علم و ملاک صحّت و سقم قضایای علمی، چیزی جز قدرت نیست و اینک از میان فرضیه‌ها و تئوری‌هایی که حاصل بازی و یا پرداخت ذهن آدمی است، آن دسته ارزش و اعتبار علمی پیدا می‌کنند که در قدرت طبیعی یا در تأمین خواسته‌های او مفید و مؤثّر باشند. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi