کوملهها بشدت شکنجش کرده بودن!
هیچ ناخنی در دست و پا نداشت!
موهای سرش رو تراشیده و در روستا میگردوندن، شرط رهاییش توهین به #حضرتامام(ره) بود اما او مقاومت کرد...
🔸پس از یازده ماه اسارت و شکنجههای بسیار در ۱۷ سالگی زنده بگورش کردن...
•✨|شهیده ناهید فاتحی|✨•
#جمعههای_شــهدایے 🌱
🆔 @bdilam
••🌿••
«بالاخره جنگ هم چیزی است که تمام می شود ولی بعد از جنگ هم ، جهاد هست و جبهه ادامه دارد و آنجایی که انسان وظیفه خداییش را انجام بدهد همانجا برایش جبهه است .»
✨ﺳﺮﺩاﺭﺷﻬﻴﺪﺣﺎﺝﻣﺤﻤﺪاﺑﺮاﻫﻴﻤﻲ✨
🗓 #یکشنبهها_اسوههایتشکیلاتے
🆔 @bdilam
🔅 اصول اخلاقی در ڪار تشکیلاتی 🔅
دوام و قوام و موتور محرکه یک تشکیلات رهبر تشکیلات است که اگر جاذبه نداشته باشد نیروهای تشکیلات را میراند و از خود دور میکند. اگر رابطه عاطفی بین او و نیروها وجود نداشته باشد، نیروها استعداد و داشتههای خودشان را در تشکیلات به منصه ظهور نمیرسانند و حضورشان در تشکیلات چه بسا انگیزههای دیگری غیر از اهداف تشکیلات داشته باشد!
#دوشنبهها
#اخلاق_تشکیلاتی
═══✼🍃🌼🍃✼═══
✅ #خاکریز پایگاه تشکیلاتی دانش آموزان انقلابی استان ایلام
🆔 @bdilam
#روایت_حماسه | مهران را هم خدا آزاد کرد
✳️ قاآنی بلند شد و دوری توی سنگر زد. گفت: با حمله صبح ارتفاعات قلاویزان تقریباً در کنترل ما قرار میگیرد. لشکر ۵ نصر همین امروز رفت تا روی ارتفاعات قلاویزان عمل کند. فرمانده گردانهایت را بخواه و دستور بده مهران را آزاد کنند.
💠به فرماندهان گردانها گفتم که وضعیت چگونه است. در این حین یکی از بچههای اطلاعات لشکر آمد و با آقای مصباح صحبت کرد. مصباح گفت: بعثی ها از مهران فرار کردهاند. بچههای اطلاعات الان در مهران هستند.
🇮🇷 به گردانها فرمان حرکت دادم ساعت یازده صبح بود. در همان حین که نیروها را حرکت دادیم رادیو اعلام کرد که مهران آزاد شد! گفتم: بابا، ما که هنوز داخل مهران نرفتهایم. هادی سعادتی گفت: یک تابلو بنویسید که مهران را هم خدا آزاد کرد. بچههای تبلیغات، سریع یک تابلوی بزرگ با عنوان #لشکر_امام_رضا (علیهالسلام) تهیه کردند و بر دروازهی شهر زدند.
🔺 بخشی از کتاب #بابانظر خاطرات شفاهی شهید محمدحسن نظرنژاد
📙 از مجموعه #کتابهای_توصیه_شده رهبر انقلاب
@bdilam
•✨🕊✨•
امام هشتم با تدبیری الهی بر مأمون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسیای که خود بهوجود آورده بود، به طور کامل شکست داد. و نه فقط تشیع، ضعیف و ریشه کن نشد بلکه حتی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکتترین سالهای تاریخ تشیع شد و نَفَس تازهای در مبارزات علویان دمیده شد.
📚 کتابــ انسانــ ۲۵۰ سالهــ ، صفحه 337
🗓#چهارشنبهها_یک_جرعهڪتابــ
🆔 @bdilam
🔹حضور در یک تشکیلات مردمی خود نوعی ولایتمداری است؛ چون برتری رفقایت را پذیرفتهای و این مقدمهای است برای پذیرفتن برتری ولیّ خدا. از طرف دیگر ولایتمداری نیز یعنی کسب آمادگی برای حضور در یک تشکیلات مردمی و پذیرفتن برتری دیگران بر خود. چون در ولایتمداری اصل برتری افراد بر یکدیگر را پذیرفتهای!
🗓 #پنجشنبههای_تشڪیلاتے
═══✼🍃🌼🍃✼═══
✅ #خاکریز پایگاه تشکیلاتی دانش آموزان انقلابی استان ایلام
🆔 @bdilam
•🌿🌺🌿•
زینب اولین نفر از خانوادهاش بود ڪه با حجاب شد. اولین نفر بود ڪه چادر رو انتخاب ڪرد و چادرش باعث ڪینهی دشمن شد؛ منافقین تو یه ڪوچه بعد از نماز مغرب و عشا آنقدر گرهی روسریش رو ڪشیدند تا به شهادت رسید در حالیڪه فقط ۱۵ سال سن داشت...
🔸شهیدهزینبڪمائی🔸
🗓 #یکشنبهها_اسوههایتشکیلاتے
🆔 @bdilam
🔅 اصول اخلاقی در ڪار تشکیلاتی 🔅
اگر در هر تشکیلاتی قویترین آدمها به دنبال رئیس کردن بقیه باشند، آن تشکیلات به اعلی میرسد؛
اما اگر کار خود را راحت کنند و رئیس شوند و بقیه قویها را بیرون بریزند و یک سری ضعیف دور و بر خودشان جمع کنند، این میشود باند!
رئیس نشو، رئیس بساز،
این از مفهوم شایستهسالاری بسیاری قویتر است.
#دوشنبهها
#اخلاق_تشکیلاتی
═══✼🍃🌼🍃✼═══
✅ #خاکریز پایگاه تشکیلاتی دانش آموزان انقلابی استان ایلام
🆔 @bdilam
🔆 مقام معظم رهبری :
_ ما که در فلان گوشه #تشکیلات مشغول کار هستیم، دائم باید آن شغل را جدی بگیریم و به آن برسیم؛ آن را همان کار مهمی بدانیم که به ما محول شده است؛خودمان را در آن شغل بسازیم؛ نباید فکر کنیم که حالا دیگر مثلا چند سال است که در فلان شهر مشغول این کارها هستیم ؛ نه ، واقعاً چه فرقی می کند ؟ در جبهه به یکی می گویند سر برانکار را بگیر و مجروحان را ببر؛ به یکی می گویند آر.پی.چی بزن؛ به یکی می گویند برو نگاه کن،هر وقت دیدی کسی می آید مارا خبر کن.
_بنابراین ، هرکس کاری می کند. چنانچه هرکدام این کار را نکردند ، جبهه شکست خواهد خورد. نمی شود ما بگوییم این هم کار شد که به دست ما داده اند؛ برو مجروحان را بردار حمل کن!درحقیقت،اهمیت حمل مجروح در جای خود، کمتر از زدن آر.پی.جی نیست.....
🗓 #پنجشنبههای_تشکیلاتی
🆔 @bdilam
🔅 حـــق النــــاس 🔅
🔹 وارد غذاخوری شدم. به کلاس نمیرسیدم و صف غذا طولانی بود.دنبال آشنایی میگشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم.
شخصی را دیدم که چهرهای آشنا داشت و قیافهای مذهبی. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت.
🔹 و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد.
بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟
گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمیگردم و برای خودم غذا میگیرم.
💠شهید عبدالحمید دیالمه
🗓 #جمعههای_شــهدایے
🆔 @bdilam
💠مادر #شهیداحمدکشوری تعریف می کرد:
كلاس دوم راهنمايى كه بود، مجلات عكس مبتذل چاپ مى كردند. در آرايشگاه، فروشگاه و حتى مغازه ها اين عكس ها را روى در و ديوار نصب مى كردند و احمد هر جا اين عكس ها را مى ديد پاره مى كرد.
صاحب مغازه يا فروشگاه مى آمد و شكايت احمد را براى ما مى آورد. پدر احمد، رئيس پاسگاه بود و كسى به حرمت پدرش به احمد چيزى نمى گفت. من لبخند مى زدم. چون با كارى كه احمد انجام مى داد، موافق بودم. يك مجله اى با عكس هاى مبتذل چاپ شده بود كه احمد آنها را از هر كيوسك روزنامه اى مى خريد. پول توجيبى هايش را جمع مى كرد. هر بار ۲۰ تا مجله از چند روزنامه فروش مى خريد وقتى مى آورد در دست هايش جا نمى شد. توى باغچه مى انداخت نفت مى ريخت و همه را آتش مى زد.
مى گفتم: چرا اين كار را مى كنى؟ مى گفت:اين عكس ها ذهن جوانان را خراب مى كند.
🗓 #یکشنبهها_اسوههایتشکیلاتے
🆔 @bdilam