جلسه آموزشی دارالقران الکریم حرم رضوی چهارشنبه۱۴۰۱/۱۰/۱۴
🆔 @JavadPanahi 🌺
وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ وَتَبَتَّلْ إِلَيْهِ تَبْتِيلًا
💠آیه 8 سوره مزمل
و نام پروردگار خود را ياد كن و تنها به او بپرداز.
🆔 @Javadpanahi 🌺
♦️عمر شما رو به کاهش است
🌹 امام حسن عسكرى عليه السلام فرمودند:
🔹عمرهاى شما رو به كاهش است ، دوران شما محدود است ، مرگ ناگهان فرا مى رسد ، هر كه نيكى بكارد خوشى درو مى كند و هر كس زشتى بكارد ، پشيمانى درو مى كند ،
🔹 هر كسى آنچه را كشت كند درو خواهد كرد ، نه كند رو از بهره و نصيب خود عقب مى ماند و نه حريص بيش از آنچه مقدّر اوست به دست آورد ، به هر كس خيرى برسد از خداست . و هر كس از شرّى حفظ شود خدا او را حفظ كرده است.
📚 تحف العقول: 489
🆔 @Javadpanahi 🌺
⚜حکایتهای پندآموز⚜
« کریم تهی دست»
✍درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد .کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند . کریم خان گفت : این اشاره های تو برای چه بود ؟ درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم . آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟
کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه میخواهی؟ درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است ! چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت .خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد ! روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .
📚 حکایتهای معنوی
🆔 @Javadpanahi 🌺