🍃 ﷽ 🍃
«وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ * فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَىٰ»
و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد؛ قطعاً بهشت جایگاه اوست!
🌺
📗 سوره نازعات، آیه ۴٠-۴١
🆔️@Javadpanahi🌺
⚡ امام علـے عليه السلام
هرگز سخنى را كه از جوابش ناراحت مىشوى، مگوى.
📚 غرر الحکم، حدیث ١٠١۵۵
🆔️@Javadpanahi🌺
🌱 امام زين العابدين عليهالسلام
در تفسير آيه «و پشت سر آنان برزخى است تا روزى كه برانگیخته شوند»
فرمود :
آن برزخ همان گور است و آنان در گور، زندگى تنگ و سختى دارند.
به خدا سوگند كه گور، يا باغى از باغهاى بهشت است، و يا گودالى از گودالهاى دوزخ.
🌹
📚 بحار الأنوار، ج٧٨، ص١۴٨، ح١٠
🆔️@Javadpanahi🌺
خـُــدايااا❣️
نفس من را به رحمت خود نوید ده، آنگاه که او را از این جهان ببرى،
و در بلندترین جاهاى بهشت منزلش ده،
و گوارا کن وفات و زندگیاش را،
و گرامى کن جاى بازگشت و منزلگاه و قرارگاه و مأوایش را،
که براستى تویى اختیاردار و سرپرستش.
🤲
📙 مفاتیح الجنان، نماز امام حسین (ع)
🆔️@Javadpanahi🌺
3.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 راهکار بسیار موثر برای:
1⃣ شکستن کمر شیطان
2⃣ فرو نشاندن خشم خدا
3⃣ رفع نحوست
4⃣ کسب محبوبیت
5⃣ رزق فراوان
🎥حجة الاسلام فرحزاد
✅ ثواب ارسال این پست را به امام زمان عج هدیه کنید.
اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت #زینب سلام الله علیها 🤲
🆔 @JavadPanahi 🌺
#حکایت
گروهی در حال عبور از غار تاریکی
بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس
کردند. بزرگشان گفت:
اینها سنگ حسرتند. هرکس بردارد حسرت
می خورد، هر کس هم برندارد باز هم
حسرت می خورد.
برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟
برخی هم گفتند ضرر که ندارد
مقداری را برای سوغاتی بر می داریم.
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار
پر بوده از سنگهای قیمتی و الماس. آنهایی
که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه
هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.
زندگی هم بدین شکل است، اگر از
لحظات استفاده نکینم حسرت می خوریم
و اگر استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم
که چرا کم. پس تلاشمان را بکنیم که هر
چه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم.
🆔 @JavadPanahi 🌺
✨﷽✨
✍امام رضا علیه السلام فرمودند:«خسیس را آسایشی و حسود را لذتی نیست».
📚تحف العقول ص450
کسی که مدام به زندگی دیگران نظر دارد و نگاهش را بجای زندگی خود به زندگی دیگران معطوف می کند،
کسی که نگاهش به داشته های دیگران است،
اصلا نمی تواند داشته های خودش را ببیند.
اصلا نمی تواند نعمتهای بی شماری که خداوند در اختیارش گذشته را ببیند.
و زمانیکه داشته هایش را نبیند اصلا نمی تواند از آنها لذت ببرد.
✔️و بهترین راه رهایی ازحسادت، این است که به داشته های خودمان توجه کنیم
و به کسانی که از ما پایین ترند توجه داشته باشیم
مثل کسانی که وضع مالی شان از ما بدتر است
یا همسر بداخلاقی دارند
یا فرزندان بدی دارند...
آن وقت است که داشته هایمان با تمام نواقصی که دارد را قدر می دانیم.
پندانه
🆔 @JavadPanahi 🌺
🕯 عزا خانه ما را دریابید!
☑️ استاد مجاهدی نقل میکنند:
▪️ خانه اجدادی مرحوم حجت الاسلام برقعی محل آمد و شد علمای ربانی و دوستان آل الله در قم بود و خود ایشان نیز در اقامه عزاداری برای سالار شهیدان سعی بلیغی داشتند و معمولاً در دهه اول محرم هر سال پر رونق ترین مجالس عزاداری اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در منزل ایشان برگزار میشد.
روزهای تاسوعا و عاشورا شخصیتهای بزرگی همانند مرحوم علامه طباطبایی (رحمت الله) - صاحب تفسیر المیزان – در این مجالس عزاداری شرکت میکردند و اغلب به صورت ناشناس در میان مردم عزادار مینشستند بر مصائب سالار شهیدان اشک میریختند. بارها شخصاً آن مرحوم را میدیدم که با حضور در آن مجالس، غمگینانه در گوشه ای نشسته و بی تابانه برای جد بزرگوار خود و مصائب آل الله میگریستند و در این حالت سعی میکردند که با گوشه عبا چهره خود را بپوشانند.
مرحوم برقعی (رحمت الله) برای من این قضیه را با انقلاب حال تعریف میکردند و میگریستند:
▫️ هر سال در روز پایان عزاداری، پاکت حق الزحمه واعظان و ذاکران حسینی را پس از ختم جلسه به آنان تقدیم میکردم.
سالی، روز عاشورا با روز جمعه مصادف شده بود و من پس از نماز صبح وقتی که خواستم پاکتها را آماده کنم، دیدم که چهل هزار تومان کم دارم! پول به اندازه نیاز در حساب بانکی داشتم ولی چون روز جمعه بود نمیتوانستم از آن استفاده کنم، و از طرفی با مولای خود امام حسین (علیه السلام) عهد کرده بودم که از بابت هزینه مجالس عزاداری شخصاً از کسی وجهی مطالبه نکنم ولو به صورت قرض الحسنه!
لذا برای اولین بار در طول سالها عزاداری، خود را با مشکلی رو به رو میدیدم که ظاهراً حاصلی جز شرمساری برای من نداشت! مغموم و افسرده، سماور را روشن کردم و قلباً به آقا امام حسین (علیه السلام) متوسل شدم که آبروی مرا بخر و نگذار شرمنده ذاکران تو باشم.
هنوز چند دقیقه ای از دم کردن چای نگذشته بود که شنیدم در میزنند! برخاستم و در خانه را باز کردم. دیدم دو نفر ناشناس (یا سه نفر، تردید از نویسنده است) و آذری زبان پشت در ایستاده اند. پس از سلام و احوالپرسی، گفتند:
🔹 از طرف جعفر آقا حامل پیغامی برای شما هستیم!
▫️ آنان را به درون خانه راهنمایی کردم و پس از صرف چای، بسته ای را به من دادند و گفتند:
🔹 ساعتی پیش در خدمت جعفر آقای مجتهدی بودیم. در اثنای صحبت، ایشان چند لحظه سکوت کرده و به ما گفتند:
🔸 آقا امام حسین (علیه السلام) میفرمایند:
🔶 عزا خانه ما را دریابید!
🔹 بعد چند بسته اسکناس را داخل روزنامه پیچیدند و گفتند:
🔸 آقا جان! این بسته را به حاج آقا مصطفی برقعی برسانید! منزل ایشان در گذرخان، کوچه معروف به کلاه فرنگی است!
🔹 از خدمت شان مرخص شدیم و پرس و جو کنان آمدیم و خدا را شکر که این توفیق نصیب ما در این روز عزیز شد!
▫️ بسته پول را باز کردم و در نهایت تعجب دیدم که جعفر آقا چهار بسته ده هزار تومانی برای من فرستاده اند!
بغض گلویم را فشرد و بی آن که بتوانم با آنان سخنی بگویم با من خداحافظی کردند و رفتند!
⬅️ در محضر لاهوتیان، جلد۱، صفحه ۱۱۶ و ۱۱۷
🆔 @JavadPanahi 🌺