قطره عسلی بر زمین افتاد، مورچه کوچکی آمد و از آن چشید و خواست که برود اما مزه ی عسل برایش اعجاب انگیز بود، پس برگشت و جرعه دیگری نوشید ...
باز عزم رفتن کرد، اما احساس کرد که خوردن از لبه عسل کفایت نمی کند و مزه واقعی را نمی دهد، پس بر آن شد تا خود را در عسل بیندازد تا هر جه بیشتر و بیشتر لذت ببرد ...
مورچه در عسل غوطه ور شد و لذت می برد ...
اما ( افسوس ) که نتوانست از آن خارج شود، پاهایش خشک و به زمین چسبیده بود و توانایی حرکت نداشت ...
در این حال ماند تا آنکه نهایتا مرد ...
دنیا چیزی نیست جز قطره عسلی بزرگ!
پس آنکه به نوشیدن مقدار کمی از آن اکتفا کرد نجات می یابد، و آنکه در شیرینی آن غرق شد هلاک می شود ...
این است حکایت دنیا...
🆔 @Javadpanahi 🌺
یک مهندس روسی،تعدادی کارگر ایرانی را برای کار استخدام کرده بود. کارگران بنا به وظیفه شرعی وقت اذان که میشد برای خواندن نماز، دست از کار میکشیدند.
یک روز مهندس به آنان اخطار کرد که اگر هنگام کار نماز بخوانند آخر ماه از حقوقشان کسر میشود!
کسانی که ایمان ضعیف و سست داشتند از ترس کم شدن حقوقشان، نماز را به آخر وقت میگذاردند.امّا عدّه ای بدون ترس از کم شدن حقوقشان، همچنان در اوّل وقت، نماز ظهر و عصرشان را میخواندند.
آخر ماه، مهندس به کارگرانی که همچنان نمازشان را اوّل وقت خوانده بودند، بیشتر از حقوق عادّی ماهیانه پرداخت کرد.
کسانی که نماز خود را به بعد از کار گذاشته بودند، به مهندس اعتراض کردند که چرا حقوق آن کارگرها را بر خلاف انتظارشان زیاد داده است!؟
مهندس میگوید: «اهميّت دادن این کارگرها به نماز و صرفنظر کردن از کسر حقوق، نشانگر آن است که ایمانشان بیشتر از شماست و این قبیل آدمها هرگز در کار خیانت نمیکنند! همچنانکه به نماز خود خیانت نکردند.»
🆔 @Javadpanahi 🌺
#جلسه_محبان_عترت
🌸 شنبه ۱۴۰۲/۱۲/۱۲
🍀ساعت ۱۸ تا ۲۲/۵
🌺 مکان: بلوارخیام خیام ۴۰ مقابل درب ورودی بازار گل مسجد محسن بن علی ع
🍀 بانی محترم : حاج اقا برات نجاتیان
🆔 @JavadPanahi 🌺