eitaa logo
کانال قاری بین المللی قران استاد جواد پناهی
1.6هزار دنبال‌کننده
15.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
57 فایل
کانال رسمی قاری بین المللی وموذن حرم رضوی استاد محمد جواد پناهی تلاوتها عکسها ومطالب مفید قرانی ومذهبی
مشاهده در ایتا
دانلود
و اگر بخواهید که نعمتهای خدا را شماره کنید هرگز نتوانید، که خدا در حق بندگان بسیار آمرزنده و مهربان است.    ✨ سوره نحل آیه ۱۸ 🆔 @Javadpanahi 🌺
🌷 امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) : ✍ ضاعَ مَن كانَ لَهُ مَقصَدٌ غَيرُ اللّه 🖌 کسی که مقصدی جز خدا داشته باشد ، گم شود. 📔 غرر الحکم ، حدیث ۵۹۰۷ 🆔 @Javadpanahi 🌺
📿 رفع مشکلات ❇️⇦ «حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا «سلام االله علیها» این ختم را تعلیم فرمودند و بسیار مجرب است. ❇️⇦ چون به شدت و بلیه ای مبتلا شدی با حضور قلب(1001)هزار ویک مرتبه آیه کریمه: ■ رب انّی مسنی الضُّرُّ واَنت اَرحم الرّاحمین» (انبیا/83 ) ■ 📎 را باخضوع و خشوع و تضرع بخوانی نجات خواهی یافت 📚 هزارویک ختم ، ص۴۰۵ 🆔 @Javadpanahi 🌺
تفسیر سوره مبارکه حمد بخش دوم بخش دوم سوره حمد مربوط به ما انسان هاست که از "ایاک نعبد"  شروع می شود. در علم معانی و بیان می گویند اگر چیزی را که جایش بعد است، جلو بیندازیم، معلوم می شود  منظور، ایجاد انحصار است .  "ایاک" جایش کجاست؟ بعد از "نعبد". این جمله در اصل "نعبدک" بوده است. "ک" در "نعبدک" تبدیل به "ایاک" شده و مقدم شده است. "ک" به منظور انحصار، "ایاک" شده است؛ یعنی منحصرا به حرف تو گوش می دهیم و به حرف احدی گوش نمی دهیم؛ االبته اگر تو بگویی به حرف کسی گوش بده، گوش می دهیم. خدا به ما یاد داده که بگوییم " ایاک نعبد و ایاک نستعین"، یعنی تنها و تنها تو را عبادت می کنیم  و باید فقط به حرف هایی که تو می گویی گوش دهیم و از تو اطاعت کنیم؛ در این راه هم فقط از تو کمک می خواهیم. آدم دلش می خواهد به حرف خدا گوش دهد اما غرایض و عادت هایی دارد که نمی گذارد به حرف خدا گوش دهد. همان گونه که داریم می بینیم. بنا بر این به حرف خدا گوش دادن با این مقدمات، کار آسانی نیست. لذا خدا فرموده است باید از من کمک بخواهید. اگر تنهایی با شیطان کشتی بگیری زمین می خوری!  جمله "ایاک نستعین" یعنی در هر کاری فقط از باید کمک بگیریم و الا نوع مردم شکست می خورند. (طریق بندگی، مرحوم آیت الله خوشوقت، ص 26) 🆔 @Javadpanahi 🌺
🌺 یک نکتهٔ ناب اخلاقی 🌹 مولا امیرالمؤمنین علی (ع) می‌فرمایند: اعتراف به خطاء انسان را بزرگ می‌کند. 🔹دقیقاً حدیثی را که ژاپنی‌ها با شهامت به آن عمل می‌کنند و در صورت بروز اشتباه، خاضعانه و در برابر انظار عمومی اعتذار می‌طلبند ولی ما از مسئولین تا مردم عادی، اعتراف به خطاء را نوعی پذیرش حماقت و ناتوانی تصوّر می‌کنیم. 👈 به این مثال دقت کنیم: در مجلسی نشسته‌ایم و خیاری را با پوست می‌خوریم، این امر شاید از نظر عرف زیاد پسندیده نباشد ولی اگر پوست خیار را بکَنیم و خیار را جدا و پوست را جدا نمک زده و بخوریم این حالت خطایی بر روی خطاست و قابل پذیرش نیست. در حالت اول شاید عیب ما به چشم کم کسی بخورد ولی در حالت دوم، عیب ما به چشم عدۂ زیادی نمود پیدا خواهد کرد. 🔹پذیرش خطاء نیز همین طور است، اگر خطایی را بپذیریم یک خطا کرده‌ایم ولی اگر نپذیریم و توجیه کرده و طفره برویم، مانند خوردنِ پوست خیار جدا از خیار است و ارتکابِ خطای بزرگ روی خطایی کوچک است. 🆔 @Javadpanahi 🌺
🔆 پندانه ✍ افسوس خوردن‌های بیهوده 🔹پیری برای جمعی سخن می‌راند، لطیفه‌ای برای حضار تعریف کرد و همه دیوانه‌وار خندیدند. 🔸بعد از لحظه‌ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند. 🔹او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید. 🔸پیر لبخندی زد و گفت: وقتی که نمی‌توانید بارها و بارها به لطیفه‌ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله‌ای مشابه ادامه می‌دهید؟ 💠 امام علی علیه السلام: «غصه‌های گذشته را بر قلب خود باز نکن، زیرا تو را از آینده و آماده شدن برای زندگی نو مشغول می‌سازد.» 📚غرر الحکم، صفحه ۳۲۱   🆔 @Javadpanahi 🌺
🔴 گذر پوست به دباغخانه می‌افتد "هشام بن اسماعیل" والی اُمویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم، مخصوصاً امام سجاد علیه‌السلام می‌رساند. سرانجام ، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلم‌های فراوان او، دستور دادند تا هشام را در وسط شهر ببندند تا دیگران هر طور می‌خواهند از او انتقام بگیرند. مردم نیز یکی یکی می‌آمدند و انتقام می‌گرفتند. هشام می گفت: "بیش از همه از علی‌بن‌حسین وحشت دارم، زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علی‌بن‌اببطالب می‌کردم، انتقامش سخت خواهد بود." روزی که امام سجاد علیه السلام "هشام" را در آن وضعیت دیدند به همراهان فرمودند: "مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از دشمن خود انتقام بگیریم." هنگامی که امام سجاد عليه السلام به طرف هشام‌بن‌اسماعیل می‌رفتند، رنگ در چهره هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد با صدای بلند، سلام نمودند و با او دست دادند و به او فرمودند: "اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم." هشام فریاد زد : {اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ} {خداوند می داند که رسالت خویش را در کجا قرار دهد.} بعد از این رفتار امام سجاد (ع)، مردم مدینه نیز انتقام گرفتن از هشام را متوقف کردند. 📚 تاریخ طبری ، جلد 6 ، صفحه 526 . 📚 شرح الأخبار، جلد 3 ، صفحه 260 .