جلسه آموزشی قران کریم
دارالقران الکریم حرم مطهر رضوی
🆔 @JavadPanahi 🌺
پس بر اطاعت حکم پروردگارت صبور و شکیبا باش و هیچ از مردم بدکار کفر کیش اطاعت مکن.
✨ سوره انسان آیه ۲۴
🆔 @Javadpanahi 🌺
🌸 تدبر در قرآن 🌸
.
🌹﴿ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴾🌹
[ سوره الانبیا ٨٧ ]
🌱 پس ( وقتی که یونس در شکم ماهی فرو رفت ) در تاریکیها ندا داد که: « ( خداوندا) هیچ معبودی جز تو نیست، تو منزهی، بی گمان من از ستمکاران بودم »."🌱
👈هرگز تاریکی که بدان گرفتار شدی از تاریکی که حضرت یونس در آن ماند سخت تر نیست اما حضرت یونس با تسبیح خداوند از آن تاریکی ها نجات یافت.. تو نیز نجات خواهی یافت.
🆔 @Javadpanahi 🌺
👌تلنگر
رسم امانتداری
✍ امام علے ؏ ؛
زنان به نزد مردان امانت های
خدا هستند آزارشان نرسانید و
بر آن ها سخت نگیرید ➣●•
📚 مستدرك الوسائل ۵۵۱/۲
🆔 @Javadpanahi 🌺
📜 حــدیثامـــروز
❤️قال امـام هادی علیه السلام:
بـــدانيد كه نفْـــس آنچه را به او
داده میشود به راحتى مى پذيرد
و در برابر آنچه از آن بازداشته
میشود به شدت مقاومت میكند.
📚أعــلام الدین ج ۱ ص ۳۱۲
🆔 @Javadpanahi 🌺
🔸️امام حسن عسکری علیهالسلام فرمودند:
تمام پلیدیها در خانهای قرار داده شده و کلید آن دروغگویی است.
🆔 @Javadpanahi 🌺
🔴 تجربه نزدیک به مرگ
🔹هر روز ما دقیق حسابرسی میشد!
حسابی به مشکل خورده بودم. اعمال خوبم به خاطر شوخیهای بیش از حد و صحبتهای پشت سر مردم و غیبتها و... نابود می شد و اعمال زشت من باقی میماند. البته وقتی یک کار خالصانه انجام داده بودم، همان عمل باعث پاک شدن کارهای زشت میشد.
چرا که در قرآن آمده بود: «ان الحسنات يُذهِبنَ السَيئات».
زیـارت های اهـل بـیـت علیهم السلام
بسیار در نامه اعـمـال من تأثیر مثبت
داشت. البته زیارتهای با معرفتی که
با گناه آلوده نشده بود.
اما خیلی سـخـت بـود هـر روز ما دقیـق
بررسی و حسابرسی میشد کوچکترین
اعمال مورد بررسی قرار می گرفت...
📚 قسمتی از کتاب سه دقیقه در قیامت
🆔 @Javadpanahi 🌺
⭕️بخوونید و بدونید با دوستاتون چجوری صحبت کنید
چون دیگه هیچوقت اون آدم اول نمیشین براشون⭕️👌
ﺷﺨﺼﻲ ﺑﺎ جملاتش ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺩﻭﺳﺘﺶ را مي رنجاند
اﻣﺎ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﭘﺸﻴﻤﺎﻥ ميشد .
اﺯ ﺭاه ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﺮای ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﺩﻝ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺗﻼﺵ ﻛﺮﺩ. اﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺩاﻧﺎی ﺷﻬﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ اﻭ ﻣﺸﻮﺭﺕ ﻛﺮﺩ.
ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ: براﻱ ﺟﺒﺮاﻥ ﺳﺨﻨﺖ ﺩﻭ ﻛﺎﺭ ﺑﺎﻳﺪ اﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻲ. ﺟﻮاﻥ ﺑﺎ ﺷﻮﻕ ﺩﺭﺧﻮاﺳﺖ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺭاه ﺣﻞ ﺭا ﺑﺮاﻳﺶ ﺷﺮﺡ ﺩﻫﺪ.
ﭘﻴﺮ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪ ﮔﻔﺖ:
اﻣﺸﺐ ﺑﺎﻟﺸﻲ اﺯ ﭘﺮ ﺑﺮﺩاﺷﺘﻪ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺁﻥ ﺭا ﺳﻮﺭاﺥ ﻛﻦ،ﺳﭙﺲ ﺑﻪ ﻛﻮﭼﻪ ﻫﺎ ﻭ ﻣﺤﻼﺕ ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺧﺎﻧﻪ ای ﻳﻚ ﭘﺮ ﺑﮕﺬاﺭ ﺗﺎ ﭘﺮﻫﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ. ﻫﺮﻭﻗﺖ اﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺭا ﻛﺮﺩی ﻧﺰﺩ ﻣﻦ ﺑﻴﺎ ﺗﺎ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺩﻭﻡ ﺭا ﺑﮕﻮﻳﻢ. ﺟﻮاﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭا ﺑﻪ آن کار ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺷﺪ.
اﻧﮕﺸﺘﺎﻧﺶ اﺯ ﺳﺮﻣﺎﻱ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﻳﺦ ﺯﺩﻩ ﺑﻮﺩ.ﻭﻟﻲ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ اﺩاﻣﻪ ﺩاد ﺗﺎ اﻳﻨﻜﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻃﻠﻮﻉ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻛﺎﺭﺵ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ.
ﺑﺎ ﺳﺮﻋﺖ ﻧﺰﺩ ﭘﻴﺮ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﻨﻮﺩی ﮔﻔﺖ: ﻣﺮﺣﻠﻪ اﻭﻝ ﺑﺎ ﻣﻮﻓﻘﻴﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ،
ﺣﺎﻻ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﻢ؟
ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ :ﺣﺎﻻ ﺑﺮﮔﺮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺟﻤﻊ ﻛﻦ ﺗﺎ ﺑﺎﻟﺶ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ اﻭﻟﺶ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ.
ﻭ ﺑﺎ ﺳﺮاسیمگیﮔﻔﺖ:
اﻣﺎ اﻳﻦ ﻏﻴﺮ ممکن اﺳﺖ ﺑﺴﻴﺎﺭی اﺯ ﭘﺮﻫﺎ ﺭا ﺑﺎﺩ ﭘﺮاﻛﻨﺪه ﻛﺮﺩه. ﻭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﺗﻼﺵ ﻛﻨﻢ ﺑﺎﻟﺶ ﻣﺜﻞ اﻭﻟﺶ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ.
ﭘﻴﺮ ﮔﻔﺖ:
ﺩﺭﺳﺖ اﺳﺖ، ﻛﻠﻤﺎتی ﻛﻪ اﺳﺘﻔﺎﺩﻩ میکنی ﻣﺜﻞ ﭘﺮﻫﺎﻳﻲ ﺩﺭ ﻣﺴﻴﺮ ﺑﺎﺩ اﺳﺖ ﻭ
ﺩﻳﮕﺮ ﺑﻪ ﺩﻫﺎﻧﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﺨﻮاﻫﺪ ﮔﺸﺖ.
ﺩﺭ اﻧﺘﺨﺎﺏ ﻛﻠﻤﺎﺕ ؛
ﺑﺨﺼﻮﺹ ﺩﺭ برابر ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩاﺭی ﺩﻗﺖ ﻛﻦ.
🆔 @Javadpanahi 🌺