طبیبِ جان
┄┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄┄ #پست_موقت #سفرنامه 🖤امده ام پای پیاده سوی تو چند روزی هست که عازمم🦋 از نجف
┄┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄┄
#پست_موقت
#سفرنامه ۲
🖤امده ام پای پیاده سوی تو
از نجف تا کربلا ....
🍃برمیخیزم وادامه ی راهم را طی میکنم
عمود به عمود ....🦋
🌷لحظه به لحظه با طفلان ابی عبدالله و حضرت زینب سلام الله علیها ...
🌻زمزمه میکنم ...
🌞هوا همچنان سوزان است و مردم نیز همچنان درحرکت
🌟دراین هیاهوگاهی با کسانی برخورد میکنم که ما را به منزلشان دعوت میکنن و چه اصراری دارن بر پذیرایی از زائر حسین...
🌹او میداند حسین (علیه السلام)کیست !...
😭خدا میداند دلم با این تصاویر ارام می شود،دعا میکنم! این خدمت رسانی های عراقی ها ، مرهمی باشد بر قلب مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها
❓راستی عمود چندم هستم ...
نزدیک میشوم به عمود ۵۰۰‼️
💠♥️چند قدم با حسین( علیه السلام) فاصله هست؟
آیا میدانی! از عمود ۵۰۰ تا خودِ حسین چقدر فاصله هست...❓
دورهستیم یا نزدیک⁉️
🔺تا به حال با خود فکرکرده ای فاصله ات باحسین اندازه چند عمود است؟ وچرا گاهی فاصله اینقدر دور است؟
✨ان الراحل الیک قریب المسافه...
🌿مشکل این هست که ما دورش کردیم😭
✨اللهم فک کل اسیر....
ما اسیریم ،اسیر نفسمان 😭
🙏بارلها آزادم کن از اسارت...اسارت تن ...
🌺🍃جامانده هم باشی ولی اسیر نباشی میتوانی عمودها را برداری و برسی به خودِ حسین..
بُعد منزل نَبُوَد در سفر روحانی🕊
🍀صلی الله علیک یا اباعبد الله الحسین🍀
---------------
(شرحی بر دعای ابو حمزه ی ثمالی)
ادامه دارد....
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
#تنهامسیرآرامش
❅ೋ @Javaher_Alhayat❅ೋ
طبیبِ جان
┄┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄┄
#پست_موقت
#سفرنامه_3
🖤آمده ام پای پیاده سمت تو
از نجف تا کربلا....
عمود به عمود....🦋
💠هنوز فاصله هست تا خود حسین (علیه السلام)
❤️اما گاهی این فاصله را با یک سلام از بین میبرم و میرسم به حسین (علیه السلام)
فقط با یک سلام..❗️
💔اکنون دلم هوایی شده تا دوباره این فاصله را کم کنم..
🍃پس با خودم دوباره زمزمه میکنم
🌷السلام علیک یا اباعبدلله..
🌷السلام علیک یابن رسول الله
🌷السلام علیک یابن امیرالمومنین
🌷السلام علیک یابن فاطمه😭
✨یا علی جان...
فدای مظلومیتت یا علی.
"《زینب سلام الله علیها خطاب حسین علیه السلام فرمود:
داداش ..!
گفتی من پسر علیم ..
فرمود بله خواهرم..
یک وقت به زینب سلام الله علیها فرمود: اما خواهرم..تا اسم بابا رو آوردم همه خم شدن از زمین سنگ برداشتن و سنگباران کردند...😭 》"
⚜اما حالا یا علی (علیه السلام ) ای مولای غریب..
همه ی شیعیان اول به دیدار شما و سپس پیاده از نجف تا کربلا به سمت فرزند شهید شما حسین ( علیه السلام )می آیند.🦋
🌺🍃سلامم تمام شد..
دست به زانو میگیرم و دوباره بلند میشوم تا ادامه ی راه را بروم..👣
🍂اما پاهایم دیگر توان حرکت ندارد، حتی قدمی نمیتوانم بردارم، در این عمودهای نیمه دوم راه به بعد آرام آرام معنای تاول و آبله پاهای دختران حسین را می فهمی
دوباره روی زمین نشسته ام.لباسها کفشها وسایل همگی پر از گرد و خاک😓
🔺در حالیکه فقط دو روز است که به سمت شما می آیم یا اباعبدلله..
🍁آه...
این مسیر چه چشم دلی باز میکند...
▪️یعنی رقیه ی سه ساله چگونه با آن پاهای کوچک و دلی سرشار از شوقِ دیدارِ پدر، مسیر کربلا تا شام را پیاده آمده؟؟!!😭
راستی!صدای اذان از عمود ۷۰۷ می آید، درست است موکب حضرت امام رضا علیه السلام...
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی ...
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
❅ೋ @Javaher_Alhayat❅ೋ
┄┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄┄
#پست_موقت
#سفرنامه_4
🖤آمده ام پای پیاده سمت تو
از نجف تا کربلا....
عمود به عمود....🦋
🌷لحظه به لحظه با طفلان ابی عبدالله و خواهرم زینب ...
نزدیک میشوم به عمود ۱۰۰۰🦋
رو به موکب رفتم...تا مرهمی زنم بر پا ودل خسته ام !
به عمودهای آخر که میرسی، افراد زیادی را می بینی که پاهایشان لَنگ میزند، اما همچنان مصصم...
اینجا دیگر تاول ها و زخمهای پا هیچ دردی ندارد.
"درد"
نه...!
من از چه سخن میگویم؟!!
دردِمن و درد هیچ کسی زخمها و تاولها نیست!
🔺درد من مظلومیت طفلان حسین( علیه السلام) است ..😭
اینجا ...🍃
در این سرزمین ....
🥀به چیزی جز امام حسین (علیه السلام ) نمیشود فکر کرد..
🍃در دلم چیزی جز کربلا نیست..
🌴باید همه ی مسیر نگاهت به حسین (علیه السلام ) باشد..
مثل حضرت رقیه که همواره دنبال پدرش امام حسین( علیه السلام ) بود..
از کربلا تا شام فقط به دنبال فرصتهایی بود تا به سر امام حسین ( علیه السلام ) برسد..🌷
به هیچ چیز دیگری فکر نمیکرد..
نه طلب آب میکرد و نه غذا😔
💠وقتی دنبال خود حسین ( علیه السلام )باشی ، آخر به او میرسی..
حال یا به خود او یا به سر بریده او در تشت پر از خون😭
▪️وقتی سر را نزد حضرت رقیه سلام الله علیها آوردند ،
حضرت فرمود: من که غذا نخواستم!
بابامو میخوام ..😭
آخر به امام حسین( علیه السلام ) رسید و وصال یعنی فناء.🦋
🍂🌾آرام آرام به کربلا نزدیک میشویم..❤️
..غربت عجیبی دارد🥀
فقط کافیست زمانی کوتاه چشمها را ببندی..
🏴صدای کاروانی می اید که به کربلا نزدیک میشود🐫🐪
🌹اگر خوب دقت کنی صدای اذان علی اکبر( علیه السلام ) می آید..
اشهد ان علیا ولی الله🌷
گلو پر از بغض است و نمیترکد🌩
خیلی بد است که نتوانی گریه کنی..
اینجا یکی میگفت...
وقتی نگاهت به گنبد اباالفضل (علیه السلام ) بیفتد..بغضت می ترکد💔
راستی اگر هم گریه کنی کسی تو را با تازیانه نمیزند❗️
▪️فدای آن بانویی که وقتی زجر او را در بیابان پیدا کرد و در بغل عمه زینب انداخت.. صدا زد عمه جان تمام بدنم درد میکند...😭
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
❅ೋ @Javaher_Alhayat❅ೋ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ویدئوکلیپ زیبای "لشکرگاه بین الحرمین"
🔻جبرئیل این روزها تو جادهی کربلاته/با لباس مبدّل، خادم زائراته
🔻این شبها کلّ اهل آسمون، روی زمینند/جن و انس و فرشته، زائر اربعینند
#اربعین
@Panahian_ir
@Javaher_Alhayat
✦❥❥✤﷽✤❥❥✦
🔹الی المسیر بکربلا🔹
🍃🖤 شارع العباس 😭
🦋شب تاریک و آسمان تاریک
کفر آماده و امام غریب
🦋میروم خیمه خیمه میگردم
دلمامشب گرفته است عجیب
🦋دیدیای دل که آخر عمری
جگرم سوخت بی قرار شدم
🦋شرّل فامیل بد اسیرم کرد
پیش آقام شرمسار شدم
🦋از امان نامه قصدشان این بود
که بلرزد تن زنان حرم
🦋کور خواندند من ابالفضلم
جان عباس هست و جان حرم
🦋از همان وقت پیش چشم خیام
شدم از شرم زار و جان بر لب
🦋باید الان وضو بسازم و بعد
بروم دستبوسی زینب
😭السلام علیک سیدتی!
نوکرت آمده به دیدارت
😭چه شده غصه میخوری خانم
به فدای قدت علمدارت
🌹خادم اهل بیت بودن را
مادرم عاشقانه یادم داد
🌹نوکری کردن تورا بی بی
به تمامجهان نخواهم داد
🌷شب بیست و یکم که یادت هست
پدرم بوسهها بدستم داد
😭گفت: زینب امانت است عباس
دستهای تورا به دستم داد
🌷من به قربان چشمهای ترت
سر عباس نذر معجر تو
🍃من میوفتم ز اسب روی زمین
تا نیوفتد به خاک پیکر تو
🍃میخورم چهارهزار تیر و سنان
تا که یک سنگ از تو دور شود
🍃میدهم چشمهای خود را تا
چشمهای غریبه کور شود
🍃دور من هلهله شود غم نیس
دور باد از تو خندهی اشرار
😭سر منرا عمود میشکند
تا سرت نشکند سربازار
«سید پوریا هاشمی»
😭به فدایت یا عباس
✦❥❥✤❥❥✤❥❥✤❥❥✤❥❥✦
دعا گوی همگی در کربلای معلا هستم🌺
🍀شارع العباس روبروی حرم باب الحوائج
#سفرنامه
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
#الحسین_یجمعنا
✦❥••••••❉••••••❥✦
@Javaher_Alhayat
✦❥••••••❉••••••❥✦
طبیبِ جان
┄┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄┄
#پست_موقت
#سفرنامه_5
🖤آمده ام پای پیاده سمت تو
از نجف تا کربلا....
عمود به عمود....🦋
🌷السلام علی ساکن کربلا
▫️عمود ها ما را به کجا می برند...؟
🍃میدانی آخر، این عمودها به کجا میرسد؟
آنقدر میروی تا میرسی به باب الحوائج...☀️
✨یگ گنبد زرد و طلایی از دور میبینی و نگاه زوار به آن و سیل اشک جاری...🌧
🍃اینجا دیگر نمیتوانی گریه نکنی..
صدای هق هق مردم و لرزش شانه های خستهی حاجتمند😭
چه میکند قمر بنی هاشم!
همیشه شنیده بودم که زائر حسین اول باید از عباس اجازه بگیرد...❣
آقاجان!🌱
🕊اجازه میدهی به حریم عشق وارد شوم!؟
وقتی به نزدیکی حرم رسیدیم به دنبال جمعیت پیچیدیم...
📍تل زینبیه در حال تعمیر است و دورش حصار🍂
میرسیم به مقام خیمه های امام حسین! 🏴
🌴جایی که خیمه های حضرت برپا شدند و قیامتی برپاکردند...، هنوز آن خیمه ها برپاست..
اینجا دیگر نمیشود قدم برداشت...
زانوان میلرزد و توانش را از دست میدهد.🍂
روی جدول پر از خاک کنار خیابان نشستم و چرخدستی شده عصایم...
چشمها را می بندم...
کمی که خوب نگاه کنی می بینی خیمه های حسین را ...🏴
🦋گاهی زن و بچه ها دم در خیمه می آیند...شتابان...مضطرب!🍃
میشنوی صدای دخترکی با قد و قامتی کوچک که چادر بر سر دارد.🥀
و خس خس کنان و نالان، افسار ذوالجناح را گرفته...⁉️
اینجا زمان که هیچ..⏱
امام زمان از حرکت می ایستد و او را پایین می آورد!⛅️
خیلی التماس میکند، التماسو و نازهای دخترانه!🙏🦋
آخر میرسد به این جمله:
🌹بابایییی...
اول ما رو برمیگردونی مدینه...؟❣
🌱چادر روی نیمه صورتش میگیرد و با گوشه نگاهش اشاره میکند به دشمن..🔥
🌱و می گوید:
باباجون، میگماااا!
نگاه کن !
اینا خیلی وحشین...
ندیدی چطور علی اکبر، عموم عباس تکه پاره کردن😭
بابا من میترسم ازشون...خیلی ترسناکن!😥
اگه دنبالم بدون، من نمیتونم فرار کنم، می افتم زمین بابا...🥀😭
بابا ببین گوشواره هامو درآوردم...
ببین عمه م زینب چه گره محکمی به چادرم زده...
🔅مرتب جملات را عوض میکند....
می بیند التماسش، راه به جایی نمیبرد...🥀
پاها را یکی یکی به زمین می کوبد و عرش خدا به لرزه می افتد..❗️
خدایا چه شده اینجاااا...❗️
چه قیامتی برپا کرده ای؟!
👣تمام ۴روز مسیر پیاده روی یک طرف و این لحظات یک طرف...🍃🍂
قلبم به تپش افتاده و شانه ها دیگر توانی ندارد😞
حتی چرخدستی و کوله را نمیتوانم بکشم...👜....
🔺خدایا چرا انقدر بارم را سنگین کرده ام...
✨رسیدم به باب سدره المنتهی...🌿
✨السلام علیک یا سدره المنتهی..✋
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
❅ೋ @Javaher_Alhayat❅ೋ
┄┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄┄
#پست_موقت
#سفرنامه_6
ای حسین...🥀
غریب مادر حسین...😭
🌴اینجا کربلاست....
روضه مجسم و روضه خوان مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها..🌹
اینجا که می آیی تازه معنای روضه و غصه را می فهمی🍂
اینجا میفهمی که تا بحال اصلا گریه نکرده ای🍂
🔸اینجا کربلا...
🔸وادی غم و بلا...
....نقطه شروع زندگی من🌱..!
اینجا روضه خوانی خیلی ساده است و فقط با دو جمله است...💧
🔅جمله اول را سر در ورودی حرم که نوشته است:
✨السلام علی السدره المنتهی
🔅درب بعدی که وارد میشوی...😭
آه....🍁
🔻والشمر جالس..نفس مادرش گرفت....🥀
و صدای ناله زمین و آسمان🌔
🍃🍂اینجا کافیست چشمها را ببندی و با خود، روضه خوانی امام زمان را شروع کنی...
وقتی امام زمان هر صبح و شام گریه می کند تا حایی که به جای اشک، خون میگرید...🌓
میدانی معنایش چیست؟!؟!
🌾یعنی روضه را می بیند و می خواند...
هنوز در کربلا..،عاشورا برپاست..🗡
خوب گوش کن...صدای گریه امام زمان...💔
▪️...والشمر جالس علی صدرک...▪️
مولع...
قابض...
ذابح😭😭😭
تا جایی که نفسهای امام حسین در سینه حبس شد...🍂🍂
▪️و رفع علی القناه راسه الشریف....▪️
...الا یا اهل العالم...
تا کی سر حسین به بالای نیزه ها...⁉️
---------------------🦋
هوا بسیار گرم است و صحنها نسبتا خلوت...
رفتم به زیر قبه حضرت اباعبدالله...☀️
🦋جایی که دعا به اجابت میرسد...
!...البته هر جایی که با امام باشی، دعا مستجاب است...
اما اینجا فرق دارد...✨
!....صدای همهمه عجیبی در زیر قبه به گوش میرسد که تن و بدن را میلرزاند💗
🌟راس الدعا انتظار الفرج...
⭐️بعد از آن عاقبت بخیری برای شیعیان ...
⭐️و دعاهای دیگر برای خانواده و...
دنبال روزنه ای برای رسیدن به ضریح هستم...🔅
به ناگاه میان جمعیت فاصله کمی ایجاد میشود تا ضریح...
دستم را می رسانم به پنجره فولادها...✋
داخل ضریح رنگ خون است🥀
هم ارامش دارد و هم غوغا🍃🌊
هم عقده ها و بغضها باز می شود و هم گلویت را بغضها میفشرد..🌩
🌱خیره به قبرالحسین ...
🔺ناگاه صدای جمعیتی را می شنوم که هروله کنان می آیند...فریاد میزنند :
""لبیک یا حسین ""🏴
▫️احساس میکنم دیگر دست و پا ندارم...
▫️بدنم بی حس شده است...
🔺 فشار زیادی آمده...
چشمانم بسته شد و...
وقتی چشمانم را باز کردم...در صحن روی زمین دراز کش بودم
الحمدلله... 🍀
کاش میشد برای حسین بمیریم...
کاش میشد برای یک ناله زینب ، هزاران بار جان بدهیم😔
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
❅ೋ @Javaher_Alhayat❅ೋ
┄┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄┄
#پست_موقت
#سفرنامه_7
🌒شبانگاه در کوچه پس کوچه های کربلا میگردیم
✨خیابان سدره
🌙از دور تابلوی آبی و سفید رنگ، مقام حضرت علی اکبر را می بینیم
🏞نزدیک می شویم...کوچه بسیار تنگ است و پر از مغازه ، یک لحظه به یاد کوچه های اطراف حرم در قم افتادم...
🌄از راه پله پایین می آییم، درست سمت راست
🌃یک پنجره فولاد میبینی که سر در آن نوشته است
مقام شهادت حضرت علی اکبر...😭
🕊چقدر از خیمه های حسین دور است...
بیش از ۵۰۰ متر راه است
▪️از خیمه ها تا اینجا دیده نمیشود. مخصوصا اگر گرد و خاک برپا شود
☘فقط باید بیایی نزدیک و روی زانو بیفتی و خیره شوی به علی اکبرهای روی زمین
😢همه چیز را می دانید دیگر نیازی به گفتن نیست...
😭فقط نمیدانم زینب چگونه این همه راه، از خیمه تا اینجا دویده است...تا این لحظه کسی قدوبالای زینب را ندیده بود
🌴دست پرنوازش خواهر به روی شانه برادر می خورد...حسین بدن پسرش را رها میکند و باچشمانی پر از خون می فرماید
🌿خواهرم...زحمتمان را به باد دادی...یادته تو مدینه چهارنفر دورت حلقه میزدیم...که کسی ناموس خدا را نبینه
اینجا چکار میکنی خواهرم!!!!
🍀در این مقام برخی نماز می خوانند و برخی گریه کنان و برخی روی زمین افتاده اند و ناله می زنند😭
🖤آخر، کربلا هست و شب جمعه و روضه علی اکبر و...
🔆از همان کوچه پس کوچه های تنگ و تاریک کمی پیچ و خم را عبور کردیم
💟جمعیتی گریه کنان...نکند رسیده ایم به مقام حضرت علی اصغر...
🌹حسین را می بینی روی دستش نوازدی را در آغوش گرفته...او چه میخواهد!
🔥حرمله چه جوابی میدهد، خدا میداند
اینجا نیز به دیواره های کناری تکیه میزنم و روی خاک می نشینم...
👶🏻وقتی نوزاد داشته باشی، بهتر میفهمی که حسین چه کشیده است...مخصوصا وقتی که باید جواب مادرش را بدهی😭
برای حسین برگرداندن نوزاد تشنه خیلی سخت بود، چه برسد به اینکه...
😭می رویم سراغ باب الحوائج...
🖤ابتدا بین الحرمین رفتیم...جایی که آروزی هر کسی است که لحظه ای در آن باشد
♥️🌹اینجا بهشت است نمیدانم شاید بین دو بهشت، جنتان باشد...
🦋بعد از آن قصد حرم حضرت ابالفضل را میکنیم...
🍃اما نمیشود و جمعیت خیلی زیاد است.از دور زیارت کردیم و برگشتیم
💧دنبال آب میگردیم...وقتی خیلی تشنه شوی بدن ضعف میکند و چشمها تار میشود
💧فقط آب خنک درمان است
🍀وسط بین الحرمین آب سرد کن هست...یک لیوان آب و...
🌷اینجا بجای السلام علی الحسین باید بگویی ، الهی بفدای لبهای تشنه ی بچه های حسین...
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
❅ೋ @Javaher_Alhayat❅ೋ
مداحی آنلاین - چهل روزه چهل ماهه چهل ساله - محمود کریمی.mp3
4.2M
🖤40 روزه 40 ماهه 40 ساله
💔دل زینب کنار تو تو گوداله😭
🎚 #محمودکریمی
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
✦❥••••••❉••••••❥✦
@Javaher_Alhayat
✦❥••••••❉••••••❥✦
اربعین است، جهان یڪسره هیأت شده است 💔
حـــرم یـــار، مُهیـّـــاے زیــــارت شـــده است 😢
🥀السلام علی الحسین
🥀و علی علی ابن الحسین
🥀و علی اولاد الحسین
🥀و علی اصحاب الحسین
🏴 اربعین حسینی خدمت همه شما بزرگواران تسلیت عرض میگوییم 🏴
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
✦❥••••••❉••••••❥✦
@Javaher_Alhayat
✦❥••••••❉••••••❥✦
5d2089c845dff929709df174_4646828158960971821.mp3
19.84M
🎙 زیارت اربعین
🔺 با نوای: حاج میثم مطیعی
📝 متن دعا:
meysammotiee.ir/files/other//ZiyaratArbaein.jpg
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
✦❥••••••❉••••••❥✦
@Javaher_Alhayat
✦❥••••••❉••••••❥✦
┄┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄┄
#پست_موقت
#سفرنامه_8
🍃روی پشت بام نشسته ام
از دور هر دو گنبد مطهر پیداست..رنگ طلایی زیبایی دارد✨
🌗 نزدیک غروب است و سرخی شفق چون ردّی خونین، آسمان و زمین را بهم دوخته است
🌷نمیدانم آسمان گریه میکند یا از زمین خون می جوشد
😭امروز باید به زیارت حضرت ابالفضل بروم
⛺️در موکب شهدای شهر بابک هستیم در خیابان شیخ وائلی
🏕از موکب بیرون آمدم.صداهای مختلف مداحی از چایخانه ها به گوش میرسد.
خیابان پر از جمعیت...🛤
🏝مستقیم سمت چپ دو راه داری، یک راه از کنار علقمه می گذرد که میشود پشت مقام امام زمان علیه السلام و راه دیگر از مقابل مقام حضرت میگذرد
💧وقتی به آب می نگری، فهمیده میشود عزادار هست و نای حرکت ندارد
✨بازهم وارد خیابان سدره شدیم
دو طرف خیابان پر از مغازه است و فن های بزرگ که آب و باد را باهم به زائران میزنند
🏞آخر خیابان از دور تابلوی سبزرنگ پیداست که نوشته است: السلام علیک یا سدره المنتهی
🌄خیابان این زندگانی نیز همین است.مهم این است که تو به کجا مشغول شوی.آیا نگاهت به امام زمانت هست؟! یا سرگرم مغازه ها میشوی!
🌷رسیدیم به حرم، سمت چپ که نگاه کنی، مناره ها و گنبد حرم ابالفضل را می بینی
🍃🌸خیل جمعیت ... ازدحام زیاااد
🌎میرسیم به ورودی حرم...صدای فریادهایی می آید
"ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد"
🏴سر در ورودی ضریح، بزرگ روی پارچه مشکی با رنگ خون نوشته است: یا ساقی العطاشی بکربلا"
💧یعنی هر کسی تشنه ولایت است بیاید از دست ابالفضل سیراب شود
🖤چشمم به ضریح می افتد.نفس در سینه حبس است، اینجا اصلا نمیفهمی زنده ای
😭این اشکهای خروشان چه از جان چشمانم میخواهند!
دستم بین جمعیت گیر کرده است و نمیشود اشکها را پاک کرد...
🌷یک لحظه یاد عاشورا افتادم...بله خیلی سخت است نتوانی چشمانت را پاک کنی...مخصوصا اگر تیر به چشمت خورده باشد و شوق دیدار حسین داشته باشی..
😭آقاجان دیدی آخرش رسیدیم به کربلا
دیدی آخرش حرم آمدم
💔بیچاره آنکه پیر شد و کربلا نرفت...
🖤وقتی زیر قبه میرسی روضه ها مرور می شود
...پاشو باغیرت
🕊زینب...سایه ش هم حجاب داشت...زینب همیشه پرده نشین بوده
حالا میخواهد سوار ناقه شود و تنهاست
سه ملعون و نامرد سمت زینب نزدیک میشوند
🌷آاااه بمیرم...فرشتگان در عرش بهم ریخته اند
زینب نفرین میکند و زمین باز میشود...😭
چشمها نمیبیند...روی موج جمعیت متحرک
🌿آمدم بیرون...نمیدانم چه شده
چرا بغضم بیشتر شده...انگار هزار حرف نگفته دارم
🖤نمیدانم کجا باید آرام کنم...بیرون می آیم.نگاهم به گنبد حسین می افتد
درست است ، حسین باید همه را آرام کند...🖤
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
❅ೋ @Javaher_Alhayat❅ೋ