┄┄═✧🍃◾️﷽◾️🍃❁✧═┄┄
#پست_موقت
#سفرنامه_8
🍃روی پشت بام نشسته ام
از دور هر دو گنبد مطهر پیداست..رنگ طلایی زیبایی دارد✨
🌗 نزدیک غروب است و سرخی شفق چون ردّی خونین، آسمان و زمین را بهم دوخته است
🌷نمیدانم آسمان گریه میکند یا از زمین خون می جوشد
😭امروز باید به زیارت حضرت ابالفضل بروم
⛺️در موکب شهدای شهر بابک هستیم در خیابان شیخ وائلی
🏕از موکب بیرون آمدم.صداهای مختلف مداحی از چایخانه ها به گوش میرسد.
خیابان پر از جمعیت...🛤
🏝مستقیم سمت چپ دو راه داری، یک راه از کنار علقمه می گذرد که میشود پشت مقام امام زمان علیه السلام و راه دیگر از مقابل مقام حضرت میگذرد
💧وقتی به آب می نگری، فهمیده میشود عزادار هست و نای حرکت ندارد
✨بازهم وارد خیابان سدره شدیم
دو طرف خیابان پر از مغازه است و فن های بزرگ که آب و باد را باهم به زائران میزنند
🏞آخر خیابان از دور تابلوی سبزرنگ پیداست که نوشته است: السلام علیک یا سدره المنتهی
🌄خیابان این زندگانی نیز همین است.مهم این است که تو به کجا مشغول شوی.آیا نگاهت به امام زمانت هست؟! یا سرگرم مغازه ها میشوی!
🌷رسیدیم به حرم، سمت چپ که نگاه کنی، مناره ها و گنبد حرم ابالفضل را می بینی
🍃🌸خیل جمعیت ... ازدحام زیاااد
🌎میرسیم به ورودی حرم...صدای فریادهایی می آید
"ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد"
🏴سر در ورودی ضریح، بزرگ روی پارچه مشکی با رنگ خون نوشته است: یا ساقی العطاشی بکربلا"
💧یعنی هر کسی تشنه ولایت است بیاید از دست ابالفضل سیراب شود
🖤چشمم به ضریح می افتد.نفس در سینه حبس است، اینجا اصلا نمیفهمی زنده ای
😭این اشکهای خروشان چه از جان چشمانم میخواهند!
دستم بین جمعیت گیر کرده است و نمیشود اشکها را پاک کرد...
🌷یک لحظه یاد عاشورا افتادم...بله خیلی سخت است نتوانی چشمانت را پاک کنی...مخصوصا اگر تیر به چشمت خورده باشد و شوق دیدار حسین داشته باشی..
😭آقاجان دیدی آخرش رسیدیم به کربلا
دیدی آخرش حرم آمدم
💔بیچاره آنکه پیر شد و کربلا نرفت...
🖤وقتی زیر قبه میرسی روضه ها مرور می شود
...پاشو باغیرت
🕊زینب...سایه ش هم حجاب داشت...زینب همیشه پرده نشین بوده
حالا میخواهد سوار ناقه شود و تنهاست
سه ملعون و نامرد سمت زینب نزدیک میشوند
🌷آاااه بمیرم...فرشتگان در عرش بهم ریخته اند
زینب نفرین میکند و زمین باز میشود...😭
چشمها نمیبیند...روی موج جمعیت متحرک
🌿آمدم بیرون...نمیدانم چه شده
چرا بغضم بیشتر شده...انگار هزار حرف نگفته دارم
🖤نمیدانم کجا باید آرام کنم...بیرون می آیم.نگاهم به گنبد حسین می افتد
درست است ، حسین باید همه را آرام کند...🖤
#الحسین_یجمعنا
#منتظر_لامرکم
#جواهرالحیاه
❅ೋ @Javaher_Alhayat❅ೋ