eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.3هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
،، احکام و مسائل شرعی ،،
﷽؛ #غمنامه‌حضرت‌رقیه سلام الله علیها 💎 هنگامى كه سر مقدس امام حسين عليه السلام را نزد آن دختر خردس
﷽؛ ⚰ تعمیر قبر "عمه‌سادات" 👤 عالم بزرگوار مرحوم ملا محمد هاشم خراسانی می نویسد : عالم جلیل شیخ محمد علی شامی که از جمله ی علماء نجف اشرف می باشد به حقیر فرمود : جد امی من جناب آقا سیدابراهیم دمشقی که نسبش به سید مرتضی علم الهدی منتهی می شد ، و سن شریفش بیش از 90 سال بود ، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت . شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام را در خواب دید که فرمودند : به پدرت بگو : به والی بگوید : میان لحد و جسد من آب افتاد ، و بدن من در اذیت است ، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند . دختر به سید عرض کرد ، ولی سید از ترس اهل تسنن ، به خواب اعتنا ننمود . شب دوم دختر وسطی سید همین خواب را دید و به پدر گفت ، ترتیب اثری نداد . شب سوم دختر کوچک سید همین خواب را دید و به پدر گفت ، باز ترتیب اثری نداد . شب چهارم خود سید حضرت رقیه را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند : چرا والی را خبردار نکری ؟! سید بیدار شد ، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت . والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنی امر کرد که غسل کنند و لباسهای پاکیزه بپوشند ، به دست هر کس قفل درب حرم مطهر باز شد ، همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند ، جسد را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.صلحاء و بزرگان از شیعه و سنی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند ، قفل بدست هیچکس باز نشد ، مگر به دست مرحوم سید ، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچکدام بر زمین اثر نکرد ، مگر به دست سید ابراهیم.حرم را خلوت کردند ، لحد را شکافتند، دیدند بدن نازنین مخدره میان لحد و کفن صحیح و سالم است ، لکن آب زیادی میان لحد جمع شده است.سید بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد، و سه روز بدین گونه بالای زانوی خود نگهداشت و گریه می کرد تا اینکه قبر آن بی بی را تعمیر کردند . وقت نماز که می شد سید بدن مخدره را بالای چیز پاکیزه می گذاشت . بعد از فراغ از نماز برمی داشت و بر زانو می نهاد ، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند ، سید بدن را دفن کرد . و از معجزه ی این مخدره این که ؛ سید در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد . و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید . دعای سید به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود ، نام او را سید مصطفی گذاشت . آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت ، او هم تولیت زینبیه و مرقد شریف حضرت رقیه و ام کلثوم و سکینه را به او واگذار نمود ، و فعلا هم آقا سید ابراهیم تولیت این مکانهای شریف را دارا می باشد.این قضیه در حدود سال هزار و دویست و هشتاد هجری بوده است . در «معالی» این قضیه را مجملا نقل کرده و در آخر اضافه فرموده است :«فنزل فی قبرها و وضع علیها ثوبا لفها فیه و أخرجها، فاذا هی بنت صغیره دون البلوغ و کان متنها مجروحه من کثره الضرب»«آن سید جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود ، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده ، و پشت شریفش از زیادی ضرب مجروح بود . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ ⚰ تعمیر قبر "عمه‌سادات" 👤 عالم بزرگوار مرحوم ملا محمد هاشم خراسانی می نویسد : عالم جلیل شیخ محمد علی شامی که از جمله ی علماء نجف اشرف می باشد به حقیر فرمود : جد امی من جناب آقا سیدابراهیم دمشقی که نسبش به سید مرتضی علم الهدی منتهی می شد ، و سن شریفش بیش از 90 سال بود ، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت . شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام را در خواب دید که فرمودند : به پدرت بگو : به والی بگوید : میان لحد و جسد من آب افتاد ، و بدن من در اذیت است ، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند . دختر به سید عرض کرد ، ولی سید از ترس اهل تسنن ، به خواب اعتنا ننمود . شب دوم دختر وسطی سید همین خواب را دید و به پدر گفت ، ترتیب اثری نداد . شب سوم دختر کوچک سید همین خواب را دید و به پدر گفت ، باز ترتیب اثری نداد . شب چهارم خود سید حضرت رقیه را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند : چرا والی را خبردار نکری ؟! سید بیدار شد ، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت . والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنی امر کرد که غسل کنند و لباسهای پاکیزه بپوشند ، به دست هر کس قفل درب حرم مطهر باز شد ، همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند ، جسد را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.صلحاء و بزرگان از شیعه و سنی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند ، قفل بدست هیچکس باز نشد ، مگر به دست مرحوم سید ، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچکدام بر زمین اثر نکرد ، مگر به دست سید ابراهیم.حرم را خلوت کردند ، لحد را شکافتند، دیدند بدن نازنین مخدره میان لحد و کفن صحیح و سالم است ، لکن آب زیادی میان لحد جمع شده است.سید بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد، و سه روز بدین گونه بالای زانوی خود نگهداشت و گریه می کرد تا اینکه قبر آن بی بی را تعمیر کردند . وقت نماز که می شد سید بدن مخدره را بالای چیز پاکیزه می گذاشت . بعد از فراغ از نماز برمی داشت و بر زانو می نهاد ، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند ، سید بدن را دفن کرد . و از معجزه ی این مخدره این که ؛ سید در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد . و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید . دعای سید به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود ، نام او را سید مصطفی گذاشت . آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت ، او هم تولیت زینبیه و مرقد شریف حضرت رقیه و ام کلثوم و سکینه را به او واگذار نمود ، و فعلا هم آقا سید ابراهیم تولیت این مکانهای شریف را دارا می باشد.این قضیه در حدود سال هزار و دویست و هشتاد هجری بوده است . در «معالی» این قضیه را مجملا نقل کرده و در آخر اضافه فرموده است :«فنزل فی قبرها و وضع علیها ثوبا لفها فیه و أخرجها، فاذا هی بنت صغیره دون البلوغ و کان متنها مجروحه من کثره الضرب»«آن سید جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود ، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده ، و پشت شریفش از زیادی ضرب مجروح بود . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ ⚰ تعمیر قبر "عمه‌سادات" 👤 عالم بزرگوار مرحوم ملا محمد هاشم خراسانی می نویسد : عالم جلیل شیخ محمد علی شامی که از جمله ی علماء نجف اشرف می باشد به حقیر فرمود : جد امی من جناب آقا سیدابراهیم دمشقی که نسبش به سید مرتضی علم الهدی منتهی می شد ، و سن شریفش بیش از 90 سال بود ، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت . شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام را در خواب دید که فرمودند : به پدرت بگو : به والی بگوید : میان لحد و جسد من آب افتاد ، و بدن من در اذیت است ، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند . دختر به سید عرض کرد ، ولی سید از ترس اهل تسنن ، به خواب اعتنا ننمود . شب دوم دختر وسطی سید همین خواب را دید و به پدر گفت ، ترتیب اثری نداد . شب سوم دختر کوچک سید همین خواب را دید و به پدر گفت ، باز ترتیب اثری نداد . شب چهارم خود سید حضرت رقیه را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند : چرا والی را خبردار نکری ؟! سید بیدار شد ، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت . والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنی امر کرد که غسل کنند و لباسهای پاکیزه بپوشند ، به دست هر کس قفل درب حرم مطهر باز شد ، همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند ، جسد را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.صلحاء و بزرگان از شیعه و سنی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند ، قفل بدست هیچکس باز نشد ، مگر به دست مرحوم سید ، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچکدام بر زمین اثر نکرد ، مگر به دست سید ابراهیم.حرم را خلوت کردند ، لحد را شکافتند، دیدند بدن نازنین مخدره میان لحد و کفن صحیح و سالم است ، لکن آب زیادی میان لحد جمع شده است.سید بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد، و سه روز بدین گونه بالای زانوی خود نگهداشت و گریه می کرد تا اینکه قبر آن بی بی را تعمیر کردند . وقت نماز که می شد سید بدن مخدره را بالای چیز پاکیزه می گذاشت . بعد از فراغ از نماز برمی داشت و بر زانو می نهاد ، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند ، سید بدن را دفن کرد . و از معجزه ی این مخدره این که ؛ سید در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد . و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید . دعای سید به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود ، نام او را سید مصطفی گذاشت . آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت ، او هم تولیت زینبیه و مرقد شریف حضرت رقیه و ام کلثوم و سکینه را به او واگذار نمود ، و فعلا هم آقا سید ابراهیم تولیت این مکانهای شریف را دارا می باشد.این قضیه در حدود سال هزار و دویست و هشتاد هجری بوده است . در «معالی» این قضیه را مجملا نقل کرده و در آخر اضافه فرموده است :«فنزل فی قبرها و وضع علیها ثوبا لفها فیه و أخرجها، فاذا هی بنت صغیره دون البلوغ و کان متنها مجروحه من کثره الضرب»«آن سید جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود ، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده ، و پشت شریفش از زیادی ضرب مجروح بود . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجّت الاسلام والمسلمین سیّد شمس الدّین جوانمردی لنگرودی 🌐
﷽؛ ⚰ تعمیر قبر "عمه‌سادات" 👤 عالم بزرگوار مرحوم ملا محمد هاشم خراسانی می نویسد : عالم جلیل شیخ محمد علی شامی که از جمله ی علماء نجف اشرف می باشد به حقیر فرمود : جد امی من جناب آقا سیدابراهیم دمشقی که نسبش به سید مرتضی علم الهدی منتهی می شد ، و سن شریفش بیش از 90 سال بود ، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت . شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیه دختر امام حسین علیه السلام را در خواب دید که فرمودند : به پدرت بگو : به والی بگوید : میان لحد و جسد من آب افتاد ، و بدن من در اذیت است ، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند . دختر به سید عرض کرد ، ولی سید از ترس اهل تسنن ، به خواب اعتنا ننمود . شب دوم دختر وسطی سید همین خواب را دید و به پدر گفت ، ترتیب اثری نداد . شب سوم دختر کوچک سید همین خواب را دید و به پدر گفت ، باز ترتیب اثری نداد . شب چهارم خود سید حضرت رقیه را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند : چرا والی را خبردار نکری ؟! سید بیدار شد ، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت . والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنی امر کرد که غسل کنند و لباسهای پاکیزه بپوشند ، به دست هر کس قفل درب حرم مطهر باز شد ، همان کس برود و قبر مقدس او را نبش کند ، جسد را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.صلحاء و بزرگان از شیعه و سنی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند ، قفل بدست هیچکس باز نشد ، مگر به دست مرحوم سید ، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچکدام بر زمین اثر نکرد ، مگر به دست سید ابراهیم.حرم را خلوت کردند ، لحد را شکافتند، دیدند بدن نازنین مخدره میان لحد و کفن صحیح و سالم است ، لکن آب زیادی میان لحد جمع شده است.سید بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد، و سه روز بدین گونه بالای زانوی خود نگهداشت و گریه می کرد تا اینکه قبر آن بی بی را تعمیر کردند . وقت نماز که می شد سید بدن مخدره را بالای چیز پاکیزه می گذاشت . بعد از فراغ از نماز برمی داشت و بر زانو می نهاد ، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند ، سید بدن را دفن کرد . و از معجزه ی این مخدره این که ؛ سید در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد . و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید . دعای سید به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود ، نام او را سید مصطفی گذاشت . آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت ، او هم تولیت زینبیه و مرقد شریف حضرت رقیه و ام کلثوم و سکینه را به او واگذار نمود ، و فعلا هم آقا سید ابراهیم تولیت این مکانهای شریف را دارا می باشد.این قضیه در حدود سال هزار و دویست و هشتاد هجری بوده است . در «معالی» این قضیه را مجملا نقل کرده و در آخر اضافه فرموده است :«فنزل فی قبرها و وضع علیها ثوبا لفها فیه و أخرجها، فاذا هی بنت صغیره دون البلوغ و کان متنها مجروحه من کثره الضرب»«آن سید جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود ، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده ، و پشت شریفش از زیادی ضرب مجروح بود . صَلِّ عَلی وَ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ @Javanmardi_langarudi ستاد ملی ترویج احکام دین 🌐 کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سید شمس الدین جوانمردی لنگرودی 🌐