عــــــــمــــــــاریــــــــؤنــــــــ
#راز_شهـآدت💌
میگفت:
من یڪ¹ چیزے فهمیدهام!
خُـدا شہادت را🍃
همیشه به آدمهایے داده
ڪه در ڪار،
سختڪوش بودهاند..|✌️🏻
#شهیدمحمودرضابیضائے
°•اینجا، صآف برو بغلِ خُدآ•°
@Jazzaaabbb
✨🌼✨
برای زیبایی دستها؛
صدقه بدهید
برای زیبایی چشمها
از ترس خدا اشک بریزید
برای زیبایی صورت
عادت وضو را ترک نکنید
برای زیبایی اعصاب
سجده کنیـد
وبرای زیبایی دل
در دلتان یاد خدا را جای دهید.
@Jazzaaabbb
Hamed Jalili-Ziyarat-[www.MahdiMouood.ir].mp3
3.71M
▶️نواهنگ فوق العاده زیبا
و عالی زیارت با صدای
حامد جلیلی
🎼ای امید اوّلم
ای پناه آخرم
ای همیشه یاورم
ای امام هشتمین
#دهه_ی_کرامت
#پیشنهاد_دانلود🌟🌟🌟🌟🌟
@Jazzaaabbb
9.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش قابل تامل مادر شهید «الله کرم» در مقابل زخم زبانها❗️
حتما دانلود شود
#نشر_حداکثری💢
🔶️🔷️🔷️🔶️🔷️🔷️🔶️
@Jazzaaabbb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور
📝 « تحریف منجی »
🔻 دشمن برای مقابله با مهدویت چه کارهایی کرده ست؟ برنامه امروز دشمن چیست؟
@Jazzaaabbb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگی که ناامیدی را از جوانان ایرانی دور میکند!
@Jazzaaabbb
قافلہ...قافلہ...
گذشتید
و ما فقـط نـظاره ڪردیم
دور شدنتان را
نہ...نہ!
دور شدنمان را ...😔°•.
@Jazzaaabbb
با عرض سلام خدمت شما بزرگواران🌺
امروز #رمان استثناء ساعت۱۲:۴۰ گزاشته میشود
#سخنی_از_خادم_شما
✨#تـمـــام_زنــدگــــے_مــن
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے
🌹قــسـمـت هـفـتــم
رفتم هتل … اما زمان زیادی نمی تونستم اونجا بمونم … و مهمتر از همه … دیگه نمی تونستم روی کمک مالی خانواده ام حساب کنم … برای همین خیلی زود یه کار پاره وقت پیدا کردم …
پیدا کردن کار توی یه شهر 300 هزارنفری صنعتی-دانشگاهی کار سختی نبود … یه اتاق کوچیک هم کرایه کردم … و یه روز که پدرم نبود، رفتم وسایلم رو بیارم …
مادرم با اشک بهم نگاه می کرد … رفتم جلو و صورتش رو بوسیدم …
– شاید من دینم رو عوض کردم اما خدای محمد و مسیح یکیه … من هم هنوز دختر کوچیک شمام … و تا ابد هم دخترتون می مونم …
مادرم محکم بغلم کرد …
– تو دختر نازپرورده چطور می خوای از پس زندگیت بربیای و تنها زندگی کنی؟ …
محکم مادرم رو توی بغلم فشردم …
– مادر، چقدر به خدا ایمان داری؟ …
– چی میگی آنیتا؟ …
– چقدر خدا رو باور داری؟ … آیا قدرت خدا از شما و پدرم کمتره؟ …
خودش رو از بغلم بیرون کشید … با چشم های متحیر و مبهوت بهم نگاه می کرد …
– مطمئن باش مادر … خدای محمد، خدای مسیح و خدایی که مرده ها رو زنده می کرد … همون خدا از من مراقبت می کنه و من به تقدیر و خواست اون راضیم …
از اونجا که رفتم بغض خودم هم ترکید … مادرم راست می گفت … من، دختر نازپرورده ای بودم که هرگز سختی نکشیده بودم … اما حالا، دنیای بزرگی مقابل من بود … دنیایی با همه خطرات و ناشناخته هاش …
ادامه دارد...
@Jazzaaabbb