#خاطــره🎞
پدر شهید :
برای تربیت فرزندانمون با تمام وجود وقت می گذاشتیم ، و بنده این افتخار رو داشتم که برای همه فرزندانم از اول ابتدایی، همیشه رئیس انجمن اولیاء مربیان محل تحصیل فرزندانم بودم و بابک از این قاعده مستثنی نبود.
بابک جان هم از اول ابتداییش این توفیق رو داشتم که رئیس انجمن اولیاء مربیان محل تحصیلش بودم.
تنها فرزندی که دانشگاه قبول شد و ازمن خواهش کرد که به همراهش برم برای ثبت نام دانشگاه،
بابک جان بود. من و بابک برای ثبت نام ایشون در سال اول دانشگاه رفتیم.
تنها فرزندم که افتخار این رو داشتم که برای ثبت نام دانشگاهش همراهش باشم بابک جان بود.
#شهیدبابڪنورے
@Jazzaaabbb
#خاطــره🎞
رفیق شهید :
بابڪ اگر میدید ڪسی توان مالے رفتن بہ ڪلاس زبان نداره،
براشون ڪلاس انگلیسی و عربی
میگذاشت.
بیشتر سعے میڪرد بہ بچہ ها کمک کنہ،
تحقیق میڪرد افراد نیازمند رو
پیدا ڪنه و از نظر درسی و آموزشی بہ اون ها کمک کنہ،
معلم خیلی خوبی برای بچہ های محل و کسانی کہ دوستانش معرفی می کردن بود،
وقتی به ڪسی قول میداد کہ تایم برای آموزش داشتہ باشہ، تمام سعی اش رو میڪرد ڪہ بد قول نشہ .
اگر فڪر میڪرد نمیتونہ تایم داشتہ باشہ اصلا قول نمیداد چون دوست نداشت بد قول بشہ.
براش مهم نبود ڪہ چقدر زمان میگذره.میزان یاد دهی براش اهمیت داشت.
امام صادق(علیہ السلام):
هر چیزی زڪاتی دارد و زڪات دانش، آموختن آن بہ اهلش است.
#شهیدبابڪنورے♥️
•●❥❥ @Jazzaaabbb
#شهید#ابراهیم هادی🌹...
#خاطره
بهش گفتن از سازمان تربیت بدنی خارج نشو آیندیه و درآمد خوبی داره....
میخندید و میگفت:
با خدا باش،از جایی که گمان نمیکنی روزی تو رو میرسونه
یاد آور این بود❕
و من یتق الله....
@Jazzaaabbb
📝🍃| #خـاطـره...
🍃💕وصیت پسرم.....
مـراسـم هـیـئـت کـه تـمـام شـد، بـه سـمـت حـیـاط امـامـزاده رفـتـیـم شـور و اشـتـیـاق عجیـبـی داشـت و تـأکـیـد مـی کـرد کـه بـه حـرفـش گـوش بـدهـم، بـا انگشت اشـاره کـرد و گـفـت کـه وقـتـی شهـید شـدم مـرا آنجـا دفـن کـنـیـد.
مـن کـه بـاورم نـمـیشـد، حـرفـش را جـدی نـگـرفـتـم، نـمـیدانـسـتـم کـه آن لـحـظـه شـنـونـده وصـیـت پـسـرم هـسـتـم و روزی شـاهـد دفـن او در آن حـیـاط مـیشـوم.
#بهنقلازمادرشهید💜
#شهید_محمدرضا_دهقانامیرے 🌷
#هرروز_بایک_شهید☘
@Jazzaaabbb
#خاطــره🎞
رفیقشهید :
رفته بودیم راهیان نور ،
موقع ای که رسیدیم خوزستان، بابک هرگز باکفش راه نمیرفت،پیاده دراون گرما... میگفت :
"وجب به وجب این خاک رو شهیدان قدم زدن..
زندگی کردند...راه رفتند... خون شهیدانمون دراین سرزمین ریخته شده.. و ماحق نداریم بدون وضو وباکفش دراین سرزمین گام برداریم."
هرگز بابک دراین سرزمین بدون وضو راه نرفت و
با کفش راه نرفت...
#شهیدبابڪنورے♥️
☆~☆~》💖🌸《~☆~☆
@Jazzaaabbb
•🌟🌸🌟•
#خاطره🌻
#شب_قدر
فردای سومین شب قدر #ماه_مبارک_رمضان🌙 بود،
سحر بود که گوشی زنگ خورد؛ #
#علی بود... 🌱
با همان صدای گرفته... گفت:
من فرودگاه امام خمینی(ره) هستم🛩 امکانش هست بیای دنبالم؟!🙂
تازه فهمیدیم #علی این شبها بین ما نبوده...😟
سه #شب_قدر آخرین سال حیاتش تنها رفته بود کربلا...
بی سرو صدا، بی خبر...🤫🍃
شاید صدایش زده بودند.
شاید سفارشی دعوتش کرده بودند...😭 سید و سالار شهیدان است،
مگر می شود بدون نظر و اذن ایشان کاری از پیش برود...😔
وقتی در فرودگاه دیدمش یکه خوردم،😳
یک لباس ساده و یک گذرنامه در جیب! همین...🔅
عمیقا معتقدم شهادتش و این دستِ بازِ بعد از شهادتش را شب مقدرات حتمی عالم به او بخشیدند...🦋☔️💜
به نقل از: 📝🖇
✨حسین رزمی✨
.❤️. #شهید_علی_خلیلی
.💞. #داداش_علے
@Jazzaaabbb
#خاطــره🎞
رفیق شهید :
عاشق خونواده بود
عاشق زندگی بود...
بابک عاشق دورهمی بود...
خیلی چیزام داشت،خیلی چیزا که جوونای امروزی،همسنوسالای ما دوست دارند داشته باشن..
#ولیفراریبودازگنــاه !
گفتش که اسمم دراومده دارم میرم سوریه...
یه روزی به من گفت که مسیرمو پیداکردم .
گفت که : #فکرکنمنوبتمنه ..
#شهیدبابڪنورے
@Jazzaaabbb
#خاطــره🎞
رفیقشہید:
بابک رابطه با نامحرم رو بسیار بسیار رعایت میکرد همیشه حواسش بود که خدایی نکرده دراین بابت گناه نکنه،
شهید یک خداشناس به تمام معنا بود من باهاش
داخل آموزشات آشنا شدم چیزی که منو به سمتش کشوند خدادوست بودنش بود اینکه و خیلی مرد بود و چیزی داشت که خیلیا نداشتن مردونگیش واقعی بود.
همیشه وقتی دورهم بودیم و حرف از شهادت میشد خیلی میگفت دعام کنید شهید شم همیشه تو حرفاش حرف از شهادت بود.
دور اول که برای اعزام آموزش میدیدیم قسمت نشد بره و یادمه یه بار اینقدر گریه کرد برای اینکه که نتونست اعزام بشه. همش میگفت من لیاقت نداشتم برم چرا نشد... خیلی ناراحت بود.
همیشه هوای دوستاشو توجمع داشت که یوقت کسی باهاش شوخی بد نکنه، تو مشکلات خیلی مردونه کنارت وایمیستاد و اولین کسی بود که برای کمک آستین بالا میزد.
#شہیدبابڪنورے♥️
@Jazzaaabbb
#خاطــره🎞
#برادرشہید↓
|درستیڪهفتہقبلازاعزام بابڪ
بابڪمادرمرو داشتمیبردخرید؛گفتم:دارید
میریدمنمباخودتونبرسونیدتادفتربعدکہکارمتودفترتمومشددوبارهبہبابڪزنگزدم گفتمبیادنبالماومد؛مادرخریدداشت...
مادراومدگفتبهمن:
بابڪنگوآچارفرانسهبگو😅آچارفرانسهاستخداخیرشبدهاینخاطرههمیشہتوخونہهست|
#شہیدبابڪنورے♥️
❥ @Jazzaaabbb ❥
#خاطره
✍بچهها به حاج قاسم گفتند ما اتاقی داریم که برای باباست. سردار گفت: مرا هم ببرید اتاق بابا را ببینم. اتاقی داریم که عکسها و وسایل اقا مهدی را گذاشتیم. سردار گفت: آفرین کار خوبی کردید. با خاک محل شهادت اقا مهدی دوستانش چند مهر درست کردند.
حاج قاسم گفت: میخواهم با این مهرها نماز بخوانم. دو رکعت نماز خواند. به من گفت اینجا نماز بخوانید و تبدیلش کنید به نماز خانه،
موزه قشنگی است.
@Jazzaaabbb
#خاطره
✍عکسی روی دیوار بود که آقا مهدی کنار سردار سلیمانی عکس انداخته بود. خاطره این عکس را هم برایم گفته بود. تعریف کرد که: «یکبار حاج قاسم آمد در جمع بچهها و ایستاد با هم عکس بگیریم. به شوخی گفتم: سردار خیلی کیف میکنی با ما عکس میاندازی ها. سردار گفته بود:
کیف که میکنم هیچ دستتان را هم میبوسم.»
قاب را از دیوار برداشتم و گفتم بچهها این هم هدیه ما به سردار. بدهید به او. بچهها هم دادند و گفتم: بگذارید روی دیوار اتاقتان. موقع رفتن گفتم سردار برای من و بچه هایم دعا کنید. حاج قاسم گفت: شما باید برای شهادت من دعا کنید. گفتم: کشور و ما به شما نیاز داریم. انشاءالله پایان عمرتان با شهادت باشد. گفت: انشاءالله انشاءالله.ووقتی رفت سریع از پنجره نگاه کردم.در را باز کرد سوار ماشین شد و رفت اشک من هم میریخت.
#سردار_دلها
#سردار_آسمانی
#رفیق_آسمانی_من
@Jazzaaabbb
#خاطره
از کنار صف نماز جماعت رد شدم . دیدم حاجی بین مردم توی صف نشسته. رد شدم اما دو صف نرفته برگشتم. آمدم رو به رویش نشستم. دستش را گرفتم . پیشانیش را بوسیدم. التماس دعا گرفتم و رفتم . انگار مردم تازه فهمیده بودند که حاج قاسم آمده حرم. از لابهلای صف های نماز میآمدند پیش حاجی. آرام و مهربان میگفت: «آقایون نیاید! صف نماز رو به هم نزنید.» بعد از نماز آمد کنار ضریح ایستاده بودم پشت سرش تا بتواند زیارت کند . وقت رفتن گفت:
🔹«آقای خادم امروز خیلی از ما مراقبت کردی زحمتت زیاد شد» گفتم: «سردار من برادر دو شهید هستم. شما امانت برادر های من هستید.» نگاه ملیحی انداخت و گفت: «خدا شهدات رو رحمت کنه.» چه میدانستم چند روز بعد خودش هم میرود قاطی شهدا.....
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی
#شهیدانه
@Jazzaaabbb