مرتضی بیشتر بابایی بود و به لحاظ کارش از پدرش راهنمایی میگرفت.
در کل تودار بود و کارهایی که میدانست از لحاظ احساسی من را نارحت میکند به من نمیگفت. بیشتر اوقات به من زنگ میزد یا پیام میداد «مامان ناراحت نیستی»، «زیاد فکر نکن» به این صورت دائم به فکر سلامتی من بود. مرتضی خیلی بچه شوخ طبعی بود و همه را شاد نگه میداشت.
در بیشتر مسافرتها با من بود. الان دیگر سفر رفتن بدون مرتضی برایم معنا ندارد. همیشه میگفت: «چشمتان به دهان رهبر باشد. باید در مسیر ولایت باشیم تا به سعادت برسیم و از مسیر حق منحرف نشویم.»
#شهیدمرتضی_عبداللهی
#یادش_باصلوات
@Jazzaaabbb
💙 امام خامــ❣ـنه اے:
برای آنان ڪه اهل ارزش هاے اسلامے هستند تصاویر شهدا از هر تصویرے دلرباتر استـ.
#شهیدسعیدبیاضےزاده
#یادش_باصلوات
@Jazzaaabbb
#الگو_برداری_ازشهدا
کوچک که بود « کلاس سوم یا چهارم ابتدایی بود که از من درخواست پول کرد که من گفتم باید از بابا پول توجیبی بگیری بعد متوجه شدم یکی از همکلاسی هایش موقع بازی فوتبال، عینکش میشکند و از آنجایی که وضع مالی خانوادهاش طوری نبوده که برای او عینک بخرند، چند روزی را بدون عینک به مدرسه رفته و نمیتوانسته تخته را ببیند. این پول را میخواسته تا برای او عینک بخرد.»
ابوالفضل، مرد بود. روی بازوبندش نوشته بود:
«یا قاهر العدو یا والی الولی یا مظهر العجائب یا مرتضی علی»
و همیشه شعر:«علوی میمیرم.» را می خواند. سپس با نوای شورانگیز«علوی می میرم، مرتضوی میمیرم، انتقام حرم زینب من، میگیرم» و «یا حسین(ع)» پیکر مطهر شهید بر روی دستان عزیزانش تشییع شد.
#شهیدابوالفضل_نیکزاد
#سالروزشهادت
#یادش_باصلوات
@Jazzaaabbb
❀#طنز_جبهه_سوریه
#زنگ_تفریح
قبل از عملیات بود...
داشتیم با هم تصمیم میگرفتیم اگر گیر افتادیم چطور توی بی سیم به هم رزمامون خبر بدیم...
که تکفیریا نفهمن...
یهو سیدابراهیم(شهید صدرزاده)از فرمانده های تیپ فاطمیون😍
بلند گفت:آقا اگر من پشت بی سیم گفتم همه چی آرومه من چقدرخوشبختم...بدونید دهنم سرویس شده......😂♂😐
#شهیدمصطفےصدرزاده
#یادش_باصلوات
@Jazzaaabbb