✅#دعا_و_شکرگزاری
🦋#نوجوان
🙏ای آفریدگار غنچه ها ی رنگارنگ
🌷هر گوشه از زمین پهناورت ، باغچه ی تماشایی و زیبایی ست که هر شکوفه و جوانه اش ،
دیدنی ترین نقاشی زنده ی دنیاست
🌷تنها تویی که قادری از سنگ ، گل برویانی و
و کوه و دشت را با سبزه بپوشانی
🌷ای خالق قادر
من هم گلی در باغچه ی هستی ام
پس به من نیز توانایی ببخش تا دنیایت را مثل تمام گلها ، زیبا و دیدنی کنم.
🙏آمین یا رب العالمین ❤️
🌿@Jshmk33
🔹#قصه :
💠حضرت ابراهیم (ع) و عید قربان
🦋#کودک 🦋#نوجوان 🦋#همکاران
بچههای گلم سلام👋
یه سوال دارم ازتون؛ به من بگید ببینم میدونید كيا ما رو خيلی زياد دوست دارن و ما هم زياد دوستشون داريم و اونا خيلی برای خوشحالی و راحتی ما زحمت میكشن ؟
آفرين👏👏👏
پدر و مادرمون😍
بچهها بياين براشون دعا كنيم:
شادیاشون زیاد و زیاد و زیاد شه 😍
لبخندشون قشنگتر شه و بیشتر 😍
انشاءالله🤲
انشاءالله🤲
بچههای گلم؛ همهی پدر و مادرها بچههاشون رو خيلی دوست دارن و برای همينه كه هيچ وقت دلشون نمیخواد برای اونا اتفاقی بيافته و هميشه مواظب بچههاشون هستند.
امروز می خواهم قصهای از یه پدر و پسر براتون تعريف كنم.
يكی از پيامبرای خدا به نام حضرت ابراهيم ع پسری داشت به نام اسماعيل.
حضرت ابراهيم ع مثل همه پدرها بچهشو خيلی دوست داشت و همیشه به پسرش چیزای خوب یاد میداد و باهاش بازی میكرد؛ تو بازی پدر پسری کلی میخندیدن و بشون خوش میگذشت.
اسماعيل هم پدرش رو خيلی دوست داشت، به حرفای پدرش گوش میكرد، بش احترام میگذاشت و همیشه تو کارها کمککار پدرش بود .
خدای مهربون که پیامبرش حضرت ابراهیم ع رو خیلی دوست داشت، میخواست يك بار معلوم بشه كه او چهقدر به حرفهای خدا گوش میكنه و هرچی خدا ازش میخواد بش میگه چشم؛ برای همين يك كار خيلی سختی از حضرت ابراهيم ع خواست.
خدا به پیامبرش گفت نبايد ديگه پسرت را ببينی، بايد از پسرت جدا بشی.
چند روز گذشت و حضرت ابراهيم حسابی تو فکر کاری بود که خدا ازش خواسته و یه جورایی احساس ناراحتی داشت آخه خیلی پسرش رو دوست داشت و داشت فکر میکرد چه جوری پسرش رو دیگه نبینه.
اسماعيل متوجه تو فکر بودن پدرش شده بود برای همین یه روز اومد پیشش و گفت: پدر چرا اينقدر همش تو فکری و انگار ناراحتی؟
پدرش براش گفت كه خدا از او چی خواسته.
اسماعيل كه پدرش رو خيلی دوست داشت و میدونست چه قدر مهربونه و چه قدر اطاعت از حرفهای خدا براش مهمه، لبخندی زد و گفت: پدر جان هیچ ناراحت نباش ، باید به حرف خدا گوش بدیم. من حاضرم كاری رو كه خدا گفته انجام بدیم.
حضرت ابراهيم ع یه نگاهی به پسرش کرد و با لبخند او رو در آغوش کشید.
چند روز بعد حضرت ابراهیم ع و پسرش اسماعيل به بالای كوهی رفتند تا فرمان خدا رو انجام بدن.
وقتی كه دیگه حضرت ابراهيم ع میخواست، از پسرش جدا بشه، خدا چند فرشته رو فرستاد.
فرشتهها اومدن پیش حضرت ابراهیم ع و با مهربانی و لبخند گفتند: صبر كن؛ معلوم شد كه خدا رو خيلی دوست داری و هیچ چیزی مهمتر از حرفاهای خدا نیست برای تو و به هرچی خدا بت گفت حتما گوش میكنی، تو بندهی خوب خدا هستی و خدا هم تو رو و هم پسرت رو خيلی دوست داره.
فرشتهها بعد از اینکه این حرفها رو به حضرت ابراهیم ع گفتن، یه گوسفند به او دادن و گفتن اين گوسفند پاداش توئه.
یعنی هدیهی تو هست برای اینکه میخواستی همچین کار سختی رو که خدا ازت خواست انجام بدی.
حضرت ابراهیم ع خیلی خوشحال شد که خدا ازش راضیه و دوسش داره و هدیه فرستاده.
بعد فرشتهها بش گفتن حالا اين هدیهای رو که گرفتی به خاطر خدا به آدمهای فقير بده و اونها رو خوشحال کن .
حضرت ابراهيم ع و اسماعيل با خوشحالی گفتند چشم و چه قدر خوشحال بودن كه به حرف خدا گوش كرده بودن.
هدیه رو به آدمای فقیر دادن و از اون به بعد سالهای سال با خوشحالی کنار هم زندگی کردن.
از آن زمان به بعد اسم روزی که این اتفاق افتاد و فرشتهها برای حضرت ابراهیم ع و اسماعیل ع هدیه آوردن رو گذاشتن روز عيد قربان.
بچههای گلم عيد قربان در واقع روزيه كه معلوم شد حضرت ابراهيم ع و اسماعیل بندههای خيلی خوب خدا هستن.
(\ (\
( 。◕‿◕。)
╭─∪∪──🌸❀🌸──╮
🌿@Jshmk33
☘#شعر بخوانیم
☘حضرت رقیه سلام الله علیها
🦋#کودک #نوجوان #همکاران
🏴ویژه محرم
فرشته ای کوچک و زیبا منم
عروسک قشنگ بابا منم
هرچی بگم هر چی بخوام چه آسون
بابام فراهم می کنه فراوون
وقتی که خسته بر می گرده خونه
منم می شم یه دختر نمونه
قایم میشم یواشکی پشت در
بهش میگم خسته نباشی پدر
وقتی میاد مثل گلا وا میشم
تو بغل مهربونش جا میشم
بابا میگه: عروسک ملوسم
بیا میخوام صورتتو ببوسم
بهم میگه زنده باشی الهی
روشنی چشم منی بابایی
بابام مثه خورشید آسمونه
یه عالمه قصه برام میخونه
بابام میگه یه روزی روزگاری
یه دختری مثل گل بهاری
یه گل که خیلی ناز و مهربون بود
مثل فرشتههای آسمون بود
اسم قشنگ اون رقیه خاتون
جاش همیشه تو بغل بابا جون
یه غنچهای میون غنچهها بود
اونم مثه تو عاشق بابا بود
یه دختر سه ساله ا ی مثل ماه
باباش همیشه بود براش تکیه گاه
سه ساله بود همسفر بابا شد
همراهشون راهی کربلا شد
توی سفر به هر طرف به هر جا
دست کوچولوش توی دست بابا
تا دهم ماه محرم رسید
یه روز پر از غصه و ماتم رسید
اون روز تلخی که پر از بلا شد
رقیه از بابا حسین جدا شد
چه ماجرای تلخ و گریه داری
قصه ی دلتنگی و بیقراری
وقتی بزرگتر بشی مهربونم
قصه اون روزو برات میخونم
قصه اون روز پر از بلا رو
قصه عاشورا و کربلا رو
بیا دعا کنیم که غم دور بشه
دنیای ما روشن و پرنور بشه
پر بشه از شادی تمام جهان
ایشالا با نور امام زمان(عج)
─
🌿@Jshmk33
✅#دعا_و_نیایش
✍🏻نوشته: #عسل_اصل_سلیمانی
🦋#نوجوان
خداوندا، مرا یاری بده تا با دستانم آشیانه ای برای پرندگان بسازم ، نه آنکه ویرانگر باشم 🤲🏻
پروردگارا، به من دست نوازش عطا کن ، تا مرهم دردی باشم ؛ نه نمک پاش زخمی🤲🏻
بارالها، قدم های مرا خیر گردان ، نه شر 🤲🏻
آفریدگارا، زبانم را پرمهر قرار ده تا دلی شاد کنم ، نه آنکه دلی بشکنم🤲🏻
ای مهربانترین مهربانان، از لطف و رحمت خود مرا بینصیب نگردان🤲🏻
آمین یا رب العالمین🤲🏻
(\ (\
( 。◕‿◕。)
╭─∪∪──🌸❀🌸──╮
🇮🇷🌻شکوفه های امام رضایی🌻
عضو شوید👇
@amamreza400
✅#دعا_و_نیایش
🦋#نوجوان #همکاران
ای آفریدگار ابرهای پرباران
ای خالق چشمه های زلال و جوشان
ای نقاش گلهای رنگارنگ هر بوستان
مرا هم با عنایات کبریایی ات
به سرمنزل سعادت و سلامت برسان 🙏
❤️آمین یا رب العالمین 🙏
(\ (\
( 。◕‿◕。)
╭─∪∪──🌸❀🌸──╮
🌿@Jshmk33
#ایران_سربلند
#کاربرگ
#وعده_صادق #کودک #نوجوان #استکبار_ستیزی #بسیج #سپاه #پاسدار #ایران #قدس #غزه #فلسطین #لبنان
طراحی از ترنم تقی زاده
🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏
(\ (\
( 。◕‿◕。)
╭─∪∪──🌸❀🌸──╮
🌿@Jshmk33
☘#دعا_و_نیایش
☘معجزه ای به نام انسان
🦋#نوجوان
☘چشم که میبندی دنیا را تابلویی میبینی پهناور و تماشایی ، آویخته به دیوار کهکشانها
با آبشاری بدیع از رنگ و نقش و طرح
☘راستی چگونه این همه عظمت و شگفتی در روزنه چشمهای تو جا میشوند ؟
حتی با چشمهای بسته هم میتوانی بی آنکه قدم از قدم برداری، برخیزی و با دلت سفر کنی
☘میتوانی قاصدکی شوی رها در علفزاری دوردست
یا پروانهای بر گیسوی جوانترین صنوبر جنگل یا موجی کوچک در اقیانوسی بزرگ
☘تو سرشاری از معجزات حیرت آور و وقایع باشکوه
و فراموش نکن هر کجای دنیا که باشی آفریدگارت تو را به تماشا نشسته است
☘او تو را آفریده تا با دلت رنگین کمان بسازی
با نگاهت بهار بیافرینی
و با کلامت نور را تکثیر کنی.
(\ (\
( 。◕‿◕。)
╭─∪∪──🌸❀🌸──╮
🌿@Jshmk33
دعا و نیایش.mp3
زمان:
حجم:
961.3K
✅#دعا_و_نیایش
🎤گوینده:#عسل_اصل_سلیمانی
🦋#نوجوان
❤️ الهی
🦋ای آفریدگار شگفتی های بی نظیر
🦋ای سرچشمه تمامی خوبیها
🦋ای همیشه درخشان در اوج
🦋به من دانایی ببخش
🦋و ستاره ی زندگی ام را
🦋در مدار نورانی نامت
🦋به جاودانگی برسان
❤️ آمین یا رب العالمین 🤲
(\ (\
( 。◕‿◕。)
╭─∪∪──🌸❀🌸──╮
🌿@Jshmk33
❇️#دعا_و_نیایش
📕از کتاب: #انشای_یک_ابر
🦋#نوجوان
❤️ای آفریدگار عاشق
ای خالق من از خاک ناچیز
اجازه بده گاهی ابر باشم
دست و روی زمینت را بشویم
و از میان این همه کوه و کویر
راهی باز کنم به سمت دریا
اجازه بده اوج بگیرم
ببارم
و خاک را برویانم
ابر یعنی :
خداوند روزی دوباره مرا
به آسمان باز خواهد گرداند🙏
(\ (\
( 。◕‿◕。)
╭─∪∪──🌸❀🌸──╮
🌿@Jshmk33
✅#دعا_و_نیایش
🦋#نوجوان
ای راز روشنِ مهتابها
ای مهرِ پنهان در نگاهِ گلها
دستان خستهام را بگیر،
تا در آغوش نورت،
پناهی بیابم از هجومِ تاریکیها.
دل را به نام تو آرام میکنم،
اشک را به شوق تو میبارم،
و خواب را به صدای تو میسپارم...
تو باش، فقط تو...
که اگر تو باشی،
همهچیز، به موقع،
زیبا میشود...
(\ (\
( 。◕‿◕。)
╭─∪∪──🌸❀🌸──╮
🌿@Jshmk33
✅#دعا_و_نیایش
🦋#نوجوان
❤️الهی
🎼دنیا پر از موسیقی های دلنشین است
🎼پر از زمزمه های پر رمز و راز
🎼پر از آوای های آرام بخش
❤️خدایا یاری ام کن🙏
🎼تا با کلام و رفتار و نگاهم
🎼خالق ترانه های مهربانی باشم
🎼و آرامش و امید را
💖به دوستانم هدیه دهم
🙏 آمین یا رب العالمین ❤️
(\ (\
( 。◕‿◕。)
╭─∪∪──🌸❀🌸──╮
🌿@Jshmk33
❇️#شعرهای_قرآنی
📕#شعر_سوره_مبارکه_فلق
🦋#نوجوان
بگو بگو به نام حق
خدای سوره ی فلق
خدای هر پدیده ای
مرا تو آفریده ای
خدای نور و روشنی
که تا همیشه با منی
من از تلاش بی ثمر
شب سیاه بی سحر
از همه ی صفات بد
دروغ و کینه و حسد
از بدی و بلای نو
پناه می برم به تو
(\ (\
( 。◕‿◕。)
╭─∪∪──🌸❀🌸──╮
🌿@Jshmk33