eitaa logo
دارالقرآن مسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها ومدیریت مدرسه سوم خردادتکاب
264 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
55 فایل
جلسات قرآنی (فرهنگی ،هنری ورزشی)
مشاهده در ایتا
دانلود
D1737209T16314601(Web)-mc.mp3
1.58M
🔹 اربعین، شروعی دوباره بعد از ماجرای کربلا، اسارت اهل بیت امام شروع شد و این همان وقت طلایی برای اشاعه ی فرهنگ حسینی بود. امام سجاد (ع) و حضرت زینب (س) هر دو به این امر مهم پرداختند و با بیان خطبه های کوبنده، پیام عاشورا و عاشوراییان را به مردم منتقل کردند. 🎙 📺 ┄┄┅═✧❁🎙❁✧═┅┄ 🔈⃝🇮🇷کانال سخنرانی @sokhan_iranseda @sokhan_iranseda
هدایت شده از سیمای فرزانگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نگهداری روحیات و حالات مشاهده شده در پیاده‌روی اربعین 🔸 گزیده‌ای از بیانات مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی https://eitaa.com/olamaerabane
امشب کلاس روخوانی و روانخوانی قرآن درمسجد فاطمه زهرا سلام الله علیها بعداز نماز مغرب وعشا خواهد بود..حتما در نماز حضور به عمل برسانید
هدایت شده از کانال خبری فتح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 یک شهروند عراقی با بوسه بر پای زائر ایرانی، بابت توهین‌های صورت گرفته از سوی بعثی‌ها و تشرینی‌های حرامی در فضای مجازی، از ایرانیان عذرخواهی کرد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌🆔 @News_Fath
هدایت شده از Sajad N
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این نوحه چه قشنگ، عنایت سیدالشهدا علیه‌السلام به زائرینش را بیان می‌کند😭😭
دوستان عزیزیکشنبه یک ساعت قبل وبعدنمازظهروعصر..وهمچنین نماز مغرب وعشامسجد جامع برقرار هست..۱۱قبل از ظهر....و۱۸عصردرخدمت هستیم
پادکست ال سامره نهایییی.mp3
44.14M
👓 پادکست زیبای 🎙 محمد خادمی ✅ آنچه از زندگی امام هادی و امام عسکری نمی‌دانید 🔹 خلاصه زندگی امام‌هادی و احضار او به سامرا، دلایل متوکل و اقدامات او 2:38 🔹 اشعار امام هادی در بزم شراب متوکل! 7:40 🔹 اقدامات امام هادی در جذب نزدیکان متوکل به اهل بیت! مادر، پسر و حتی کنیز متوکل! 9:39 ❗️ خلاصه زندگی مبارزاتی امام هادی و تاریخ شهر سامرا در جلسه خصوصی رهبر انقلاب 14:44 ❗️ ❗️ داستانی از کودکی امام عسکری که بجای بازی با کودکان، شدیدا می‌گریست و کسی رفت برایش اسباب بازی بخرد!😳 19:00 🔹 داستان بخشش امام هادی در زبان استاد فاطمی نیا 30:20 🔹 روایت مهم امام عسکری علامات مومن 37:15 🔹 نقد نحسی ایام با بیان زیبای آیت‌الله جوادی آملی 45:30 ✅ ویژگی متمایز حرم سامرا! حرم سامرا چه تفاوت مهمی با تمام حرمهای ائمه دارد؟ 48:10 @HozeTwit
هدایت شده از سیمای فرزانگان
◼️امام حسین علیه السلام فرمودند: ◾️لَوْلا ثَلاثَةٌ ما وَضَعَ ابْنُ آدَمَ رَأْسَهُ لِشَىْ ءٍ: اَلْفَقْرُوَ الْمَرَضُ وَالْمَوْتُ. ▪️امام حسين عليه السلام فرمود: اگر سه چيز نبود انسان در مقابل هيچ چـيز سر فرود نمى آورد: ۱ ـ فقر و تنگدستى ۲ ـ بيـمارى ۳ ـ مـرگ. 📚تنبیه‌الخواطر، ص 85 ✳️ @bahjat_alabd
به اطلاع دوستان میرساند ‌.مسابقه سوره فرقان ان شاء الله این هفته درسه شنبه های قرآنی بعداز نماز مغرب وعشا درمسجد امام زین العابدین علیه السلام برگزار خواهد شد.لطفا آماده باشید.
هدایت شده از شهیدباهنر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا مرگِ منو بده یا مرگِ اون مأمور رو که نذری مو از دستم گرفت 😭😭😭
🔴🔵 یک ماجرای واقعی از طلبیده شدن زائر توسط امام حسین علیه‌السلام 🌺 تا یار که را خواهد و میل اش به که باشد🌺 ♦️ نقل قول: اسمم محمدرسول حبیب الهی سرمهماندار هواپیما هستم و با سرتیم امنیت پرواز فرزین فر این حکایت را نقل میکنیم که به عینه دیدیم: 🌹یکروز صبح زود جهت انجام دادن پرواز وارد فرودگاه امام خمینی (ره ) شدم ،سالن فرودگاه شلوغ بود مسافران زیادی اونجا بودن و همگی در حال خدا حافظی از بستگانشون بودن و شاد و خوشحال تو این جمعیت چشمم افتاد به یک عده که از همه بیشتر خوشحال تر و شور و حالی داشتند و منتظر گرفتن کارت پرواز بودن ،نگاه کردم به تلویزیون بالای کانتر اونها که ببینم کجا دارن میرن دیدم نوشته "نجف" پیش خودم گفتم خوش به حالشون کاش روزی هم برسه منم با خانوادم بتونیم چند روزی جهت زیارت عازم بشیم خلاصه وارد مرکز عملیاتمون شدم و خودمو معرفی کردم اون روز قرار بود طبق برنامه قبلی به ارمنستان برم که یکهو مسول شیفتمون گفت 🌹فلانی شما بورو نجف ! پروازت تغییر کرده ! خوشحال شدم و حکم ماموریتم را گرفتمو وارد هواپیما شدم بعد از یکساعت شروع کردیم به مسافرگیری مسافرها خوشحال و خندان وارد هواپیما شدن و سر جاشون نشستن ، آماده بستن درب هواپیما بودیم که مسول هماهنگی پرواز سراسیمه وارد شد و گفت : ❌ دو نفر باید پیاده شن !!! پرسیدیم چرا ؟ گفت : از دفتر مدیر عامل هواپیمایی گفتن بجاشون دو تا از کارمندها جهت انجام یکسری از کارهای مهم اداری امروز باید برن نجف حالمون گرفته شد چون دست روی هر کدوم از این مسافرها میزاشتیم که پیاده شه دلش میشکست ،کاری هم نمیشد کرد چون دستور داده بودن و میبایست انجام شه ! وارد اتاق خلبان شدم و ازش خواهش کردم اجازه بده از دو صندلی اضافه در اتاق خلبان جهت نشستن این دو کارمند استفاده بشه که متاسفانه موافقت نکرد😔 خلاصه لیست مسافرها را آوردند و قرار شد اسم دو نفر انتهایی لیست را اعلام کنند تا اونها پیاده بشن اسمها را اعلام کردند و قرعه افتاد به یک پیرمرد و یک پیرزن ! از هواپیما که داشتن پیاده میشدن نگاهشون یادمه که چقدر ناراحت و دل شکسته بودن 🚀هواپیما به سمت نجف پرواز کرد و بعد از یکساعت و چند دقیقه رسیدیم به آسمان نجف منتظر اعلام نشستن هواپیما از طرف خلبان بودیم ولی اعلام نمیکرد و ما همچنان در روی آسمان نجف اشرف دور میزدیم نیم ساعتی گذشت که خلبان دلیل نشستن هواپیما را اعلام کرد و گفت به دلیل طوفان شن و دید کم قادر به نشستن نیست و میبایست برگرده فرودگاه امام تا هوا خوب بشه ! ✈️ برگشتیم فرودگاه امام و درب هواپیما باز شد و مسول هماهنگی رفت اتاق خلبان و دلیل برگشت را پرسید و خلبان هم بهش گفت اما با تعجب شنیدیم که مسول هماهنگی میگفت فرودگاه نجف بازه و پروازها داره انجام میشه و بعد از شما چند هواپیما نشست و برخواست کردن 🌹پیش خودم گفتم لابد حکمتی توی اینکاره !!! رفتم پیش خلبان و گفتم کاپتان حالا که اینطوریه لابد خدا خواسته ما برگردیم این دو تا مسافر جامونده را ببریم ،کاش شما اجازه میدادی از این دو صندلی اتاق خلبان امروز استفاده میکردیم خلبان که مسول ایمنی پروازه نگاهی بهم کرد و گفت : شما فکر میکنید دلیل برگشتمون این بوده ؟! باشه برید صداشون کنید بیان خوشحال پریدم از اتاق خلبان بیرون و رفتم پیش مدیر کاروان و گفتم : شما تلفن این خانم و آقایی که پیاده شدن و دارید ؟! 🌺گفت بله ! گفتم : سریع زنگ بزن ببین کجان خدا کنه تو فرودگاه باشن بهشون بگو بیان اونهم تماس گرفت و خواست خدا پیداشون کرد و آمدن (اون دوتا از فرط خستگی رفته بودن نمازخونه فرودگاه استراحت کنند و منزل نرفته بودن ) همه خوشحال و منتظر اومدنشون بودیم که دیدیم یک پیرزن و پیر مرد با غرور و خوشحال دارن میان پیرزن جلوی ما که رسید گفت: فکر کردید کار ما دست شماست؟! فکر کردید شما میتونید جواز سفر ما رو باطل کنید؟ چشمامون پر از اشک شد و ازش عذرخواهی کردیم گفتم مادر خداروشکر که منزل نرفته بودید و حالا اومدید ! گفت : آخه شما بودید میرفتید ؟ با چه رویی بر میگشتیم خونه ! ((حالا گوش کنید به حکایت جالبی که پیرزنه نقل کرد)) اینقدر حالمون خراب بود که اصلا نمیتونستیم راه بریم و رفتیم تو نمازخونه تا حالمون جا بیاد و بعد بریم خونه 🔴 پیش خودم گفتم یا امیرالمومنین و یا اباعبدالله و یا حضرت ابالفضل (ع) شما اینهمه مهمون داشتی امروز ما دو تا فقط زیادی بودیم و شروع کردم به گریه کردن و بی حال شدم و خوابم برد تو عالم خواب و بیداری بودم که یک آقا سید بزرگواری اومد داخل نمازخانه و گفت : ❤مگه شماها نمیخواستید برید کربلا پس چرا نشستید ؟! عرض کردیم آقا نشد ! نبردنمون ! فرمود پاشید خیالتون راحت برید کربلا !!! میگفت تا چشمهامو باز کردم دیدم موبایل شوهرم داره زنگ میزنه و گویا شما گفته بودید بیاییم 🌺 تا یار که را خواهد و میلش به که باشد 🆔 @emame_zaman
هدایت شده از دارالقرآن امام علی(ع)آموزش و پرورش تکاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 🔶 قاری : استاد محمود علی البنا 🔰 سوره مبارکه مریم 📍جهت شنیدن تلاوت های ناب برترین قاریان جهان اسلام کلیک کنید پیام رسان ایتا👇 https://eitaa.com/darolquranimamalitekab شبکه شاد 👇 https://shad.ir/darolquranimamalitekab