eitaa logo
کشکول
2.1هزار دنبال‌کننده
94 عکس
84 ویدیو
41 فایل
بیان نکات انگیزشی، احوالات علما، تصاویر بزرگان، احادیث اهل بیت، کلمات قرآنی و... گروه شرائع(پرسش وپاسخ علمی): https://eitaa.com/joinchat/1993736381C529fe81854 ادمین کانال: @Qweazs 🔴کپی کردن مطالب، فقط با ذکر منبع مجاز‼️
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری [7]: مدرک صحیحی در دست نیست که شیخ از بروجرد به قم رفته باشد، ولی به یقین به اصفهان رفته و چند روزی در آن جا مانده است. در آن عصر، ریاست دینی اصفهان بر عهده حاج سیدمحمدباقر شفتی رشتی معروف به حجت الاسلام رشتی [۱] بود. اصفهان یکی از مراکز علمی شیعه به شمار می‌رفت و دانشمندانی نامور داشت، ولی مانند حجت الاسلام رشتی که حدود شرعی را نیز اجرا کند، در آن خطه یافت نمی شد. شیخ، نخست برای فهمیدن مقام علمی سید، در مجلس درس او حاضر می‌شد تا این که روزی، سید اشکالی را بر شاگردان القا کرد و در انتظار پاسخ بود. شیخ مرتضی که در پایین مجلس نشسته بود، پاسخ آن اشکال را به یکی از شاگردان یاد داد و از مجلس درس بیرون رفت. وقتی آن شاگرد، پاسخ را به استاد گفت، سید فرمود: «این جواب از آن تو نیست و گوینده آن دارای مقامات بالای علمی است. » هم چنین گفته اند که سید به او فرمود: «این جواب را یا حضرت حجت بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف به تو تلقین کرده است یا شیخ مرتضی نجفی». هنگامی که آن شخص چگونگی ماجرا را خدمت استاد بیان کرد، سید چند نفر را برای جست وجوی محل سکونت شیخ فرستاد. آنان شیخ و برادرش را در یکی از کاروان سراها یافتند. سید خواست با جمعی برای دیدن شیخ برود و شخصی را پیش تر فرستاد تا به او خبر دهد. شیخ گفت: «به زحمت ایشان راضی نیستم» و به همراهی برادرش به سوی خانه سید روانه شد. در میانه راه، با سید دیدار کرد و سید، شیخ و برادرش را به خانه خود برد. پس از طرح گفت وگوهای علمی، سید پرسید: «با چه قصدی به این شهر آمده اید؟ آیا قصد ماندن دارید یا به جایی دیگر خواهید رفت؟ » شیخ گفت که به قصد ملاقات آمده است. سید اصرار کرد که شیخ در اصفهان بماند و در آن جا ساکن گردد، ولی شیخ گفت به دزفول برمی گردد. ولی سید هم چنان اصرار می‌کرد تا این که شیخ، وجود پدر و مادرش را در دزفول پیش کشید و گفت: «اگر خیال ماندن در ایران را داشتم، اصفهان را ترجیح خواهم داد» و پس از چند روز توقف، آن شهر را ترک کرد. شیخ در ادامه سفرش، به کاشان رفت و در یکی از حجره‌های مدرسه ای در آن شهر ساکن گردید. ملااحمد نراقی صاحب مناهج، مرجعیت علمی و فتوایی آن شهر را در دست داشت. شیخ، ملااحمد نراقی را از هر جهت، کامل و شایان استفاده دید. از این رو، چهار سال در آن شهر ماند و از او درس گرفت. نراقی نیز وجود شیخ را غنیمت می‌شمرد و به مراتب علم و فضل وی اعتماد کامل داشت تا جایی که پس از رفتن شیخ از کاشان فرمود: «بهره ای که من از این جوان بردم، بیش از بهره ای بود که او از من بُرد. » هم چنین گفت: «در مسافرت‌های گوناگونی که داشته ام، بیش از پنجاه مجتهد مسلّم را دیده‌ام که هیچ یک مانند شیخ مرتضی نبوده اند. » هنگام حرکت شیخ از آن شهر، ملااحمد نراقی اجازه مبسوطی به او داد و در آن، شیخ را با بهترین عبارت‌ها ستود.[۲] شیخ و برادرش پس از کاشان به مشهد مقدس وارد شدند و چند ماهی در آن شهر ماندند. سپس از آن جا به تهران آمدند و در مدرسه مادر شاه جای گرفتند. ---------- [۱]: حاج سیدمحمدباقر، فرزند محمدتقی موسوی معروف به حجت الاسلام، اهل شفت رشت بود. وی یکی از فرهیختگان شیعه و فقیه، اصولی، ادیب، ریاضی و رجالی برجسته ای بود که در علوم غریبه از مشاهیر دوران و در مراحل اخلاقی، یگانه زمان بود. درباره تلاش او برای اجرای حدود شرعی، گفته شده است که وی حد قتل را به نقلی بر ۱۲۰ نفر اجرا کرده است. برگرفته از: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۹. [۲]: ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۹۱؛ معارف الرجال فی تراجم العلما و الادبا، ج ۲، ص ۴۰۱. این دو کتاب، مدت ماندن شیخ را در کاشان، سه سال نوشته اند. [۳]: فقهای نامدار، ص ۳۲۶. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2