eitaa logo
- کفیـل‌ !(:
1.8هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
- بسمِ‌خالقِ‌ماهـ " . . - در‌سَرم‌نیست‌بِه‌جزحال‌‌وهَوایِ‌تووعِشق شادَم‌ازاینکِه‌هَمه‌حال‌وهَوایم‌شُده‌ای(:!' #ماه‌عشیره . . . - اینجا ؟ برگرفته‌ازحرفای‌چندتادختردهه‌هشتادی * . . - کفیل ؟ ضمانت کننده ^^ . . - وقف‌ِآقای‌بی‌حرم .
مشاهده در ایتا
دانلود
و حسین علیه‌السلام آغوش گرم خداست♥️ تا نوکرانش را از گرداب طوفانی دنیا به ساحل آرامش کربلا رساند..):💔
8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
±پنجرهٔ‌دل‌رابگشا‌بسوے‌کربلا💔 کربلایی‌حسین🎙 🖤✨
هدایت شده از علویات
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌± صدای گریهٔ، گریه‌کنان اباعبدالله‌ع در برزخ و قیامت حجت‌الاسلام🎙
‏درسته ایران سرزمین چهار فصله اما نه اینکه تو تهران هم از بشه تخم مرغ پخت هم از خنکیش لذت برد:)) احمق‌های منو تو . 🆔 @eittwitter مامان امیرمحمد
- کفیـل‌ !(:
‏درسته ایران سرزمین چهار فصله اما نه اینکه تو تهران هم از #گرما بشه تخم مرغ پخت هم از خنکیش لذت برد:
برای اونا مهم نیست چی دارن نشون میدن با چه محتوا و مفهومی.. فقط مهمه اینه که ب مخاطبان القا شه ک ایران بدههههه..همین😂
🔴 بگویید دیگر روضه حضرت قاسم نخوانند 🔴 خاطره‌ای از ریاست جمهوری رهبری سال 1362 زمانی که رییس‌جمهور از ساختمان ریاست جمهوری در خیابان پاستور خارج می‌شد، متوجه سر و صدایی شد که از همان نزدیکی شنیده می‌شد. چند محافظ‌ دور کسی حلقه زده بودند و چیزهایی می‌گفتند. او فریاد می‌زد آقای رییس‌جمهور! آقای خامنه‌ای! من باید شما را ببینم ... آقای خامنه‌ای پرسید چی شده؟ کیه این بنده خدا؟ یکی از محافظان گفت: حاج آقا! یه بچه است, میگه از اردبیل اومده و با شما کار واجب داره، بچه‌ها میگن با عز و التماس خودشو رسونده تا اینجا، گفته می‌خوام با آقای خامنه‌ای حرف هم بزنم. پسرک 13 ساله با صورت پُر اَشک، از حلقه محافظان بیرون آمده و خودش را به آقا می‌رساند. آقا دستش را دراز کرده و با صدای بلند می‌گوید سلام بابا جان! خوش آمدی. حالت چطوره؟ سرتیم محافظان می‌گوید: این هم آقای خامنه‌ای! بگو دیگر حرفت را. ناگهان آقا با زبان آذری می‌پرسد: اسمت چیه پسرم؟ پسر نوجوان با شنیدن زبان مادری جان گرفته و با هیجان به ترکی می‌گوید: آقاجان من مرحمت بالازاده هستم از اردبیل، تنها اومدم تهران که شما را ببینم. آقا دست روی شانه او گذاشته و می‌گوید: ‌افتخار دادی پسرم، صفا آوردی، چرا این قدر زحمت کشیدی؟ بچه‌ی کجای اردبیل هستی؟ - انگوت کندی آقا جان! آقا جان! من از اردبیل آمدم تا اینجا که خواهشی از شما بکنم. + بگو پسرم. چه خواهشی؟ - آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور بدهید که دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند! + چرا پسرم؟ نوجوان دوباره بغضش می ترکد: آقا جان!حضرت قاسم 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه داد برود میدان و بجنگد، من هم 13 ساله‌ام ولی فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم. می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم. اگر به جنگ رفتن 13 ساله‌ها بد است، چرا این همه روضه حضرت قاسم (ع) می‌خوانند؟ + پسرم! شما مگر درس و مدرسه نداری؟ درس خواندن هم خودش یک جور جهاد است. نوجوان هیچ نمی‌گوید، فقط هِق‌هِق گریه می‌کند. + آقای...! یک زحمتی بکش با امام جمعه تبریز تماس بگیر بگو فلانی گفت این آقا مرحمت رفیق ماست، هر کاری دارد راه بیاندازید و هرکجا خواست ببریدش. ماشین بگیرید تا برگردد. آقا خم می‌شود صورت او را می‌بوسد و می‌گوید «ما را دعا کن پسرم. درس و مدرسه را هم فراموش نکن، سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان». نوجوان 13 ساله (شهید مرحمت بالازاده) روز ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر به فاصله اندکی از شهادت مرادش شهید مهدی باکری به شهادت رسید و میهمان حضرت قاسم (ع) شد ...
این شما و این شاهزاده جدید ایران .... از نوادگان آقا امام حسین(ع) دشمنِ احمق😂