معـرفت در نوڪریام قـد یـک ارزن نبـود
نـور خود را پخـش ڪردی چشـم مـن روشن نبـود ..
تـو صدایـم ڪردی و گوشـم بدھڪارت نشـد
پیش خود گفتـم : یقین دارم که او با مـن نبـود
اشتیـاق تـو به مـن اندازهی عـرش خـدا
اشتیـاق مـن به تـو قـد سـر سوزن نبـود ..
روضـه مـیآیـم ولـے بعدش گناه و ھی گناه
زشتـیِ اعمال مـن در شأن سینـه زن نبـود 😭
نفس امـاره زمینم زد که جامانـدم حسیـن
ھیچڪس قـد خود مـن با خودم دشمـن نبـود ..
از درون پیـری سراغـم آمـده با ھر گناه
بـاز شـد راه حـرم پای حـرم رفتـن نبـود
نفس امـاره زمینم زد که جامانـدم حسیـن
ھیچڪس قـد خود مـن با خودم دشمـن نبـود ..
از درون پیـری سراغـم آمـده با ھر گناه
بـاز شـد راه حـرم پای حـرم رفتـن نبـود
منشلوغـش ڪردهام با جملـهی ' جامانـدهام '
شـور و شـوق ڪربلایی درسرم اصلا نبـود ..
روضـهخوانـٺ میشوم با روضهای تڪ مصرعـی
بر زمیـن بودی و بـر جسـم تـو پیراھـن نبـود
#صلیاللهعلیکیااباعبداللهالحسین_ع
#صلیاللهعلیکیااباعبداللهالحسین_ع
#صلیاللهعلیکیااباعبداللهالحسین_ع
2374390.mp3
11.31M
قدمقدمموکبارومیگردم
ستونستوندنبالیهنشونم..
کجایاینجمعیتیکهمیخوام
نمازموپشتسرتبخونم😭❤️
#حاجمیثممطیعے
@Madahikactoos
#زیارت_ناحیه مقدسه ۳۴
تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلى رَحْلِک َ وَ بَیْتِک َ ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِک َ عَنْ وُلْدِک َ وَ أَهالیک َ ،
پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى، در حالیکه از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خویش مشـغول بودى ،
وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً ،
اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت ، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ،
#زیارت_ناحیه مقدسه ۳۵
فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات،
پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند،و زینِ تو را بر او واژگونه یافتند، از پسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند، در حالیکه گیسوان بر گونه ها پراکنده نمودند، بر صورت ها لطمه مى زدند و نقاب ازچهره ها افکنده بودند، و بصداى بلند شیون میزدند، و از اوجِ عزّت به حضیض ذلّت در افتاده بودند، و به سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند،
وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،
در همان حال شِمرِ ملعون بر سینه مبارکت نشسته،