eitaa logo
کانال ختم و ترحیم خوانی
18هزار دنبال‌کننده
732 عکس
488 ویدیو
51 فایل
بسم الله الرحمان رحیم کانال ختم و ترحیم خوانی🎤 اشعار پندیات، روضه، نوحه و... https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff تعرفه 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇 @kianatv @Kanal_tarhimkhani66 کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
. 👈 👈 .   الهي هيـــچ بابايي نبيـــند كه در سوگ جوان خود نشيند   منم آن باغـــبان زار و خسته كه در سوگ جوان خود نشسته   يه دعا ميكنم، هر كسي كه دل شكسته است زير لب آمين بگه...   درسته مرگ پير و جوان نميشناسه... درسته وقتي اجل برسه ، بايد بريم...   اما دعاي من اينه ، الهي جگر هيچ پدر مادري به داغ جوان نسوزه...    به گمانت نرسد داغ جوان آسان است خون اگر گریه کنی بهر جوان جا دارد الهي هيچ مادري چشم انتظار بچه اش نمونه...   از امام صادق(ع)پرسيدند ، آقا جان!!!در اين دنيا بهترين لحظه براي پدر چه لحظه اي است؟؟؟   بگـــفتا زاده ي خـــتم النّبيين  نــبـاشـد لـذتي بـالا تر از اين   جـوانـي در بــهار زنــدگــاني  بـه هـنـگــام شباب و كامراني   خــرامــان گـام بر دارد هَماره  كــنـد بـابـا بـه اندامش نظاره   بـگـويـد گرچه زحمتها كشيدم  ولـي زيـبـا جـوانـي پـروريدم   آقا فرمود: لحظه اي كه يك پسر جوان بشه ، جلوي چشم بابا راه بره...   همه ي آرزوي پدر و مادر اينه ، ميگن الهي به ما فرصت بده ، زنده بمونيم عروسيه پسرمونو ببينيم... هــمـان زيـبـا جوان سَـرو بالا  دهــد جـان در بـرِ چشمان بابا   يه جمله از زبان پدر و مادر داغديده ي ........... بگم.   پسرم باور نميكردم، يه روز من زنده باشم و تو زير خاك باشي...   باور نميكردم، يه روز با چشم گريان به دوستانت خوش آمد بگم...   آرزو داشتم دوستانت رو شب عروسيت دعوت كنم، اما افسوس كه نشد...   خدا نكنه هيچ پدري جان دادن بچه اش رو ببينه...   داغ جوان خيلي جانسوزه...   پدر و مادري كه داغ جوان ببينند ، ديگه روي لبهاشون گل خنده نمينشينه...   وقتي يك جوان از دنيا ميره،پدر ميگه: خدايا عصاي پيري از دستم افتاد...   برادر ميگه: خدايا كمرم شكست... خواهر براي برادرش اشك ميريزه...ناله ميزنه... امابميرم براي دل مهربون مادر... مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه...   از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد... چرا؟؟؟    آخه مادريكه داغ جوان ببينه، دلشكسته ميشه     اينجا اين مردم آمدند ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردند...   تسليت دادند، ابراز همدردي كردند...   اما بميرم براي دل داغديده ي حسين...   فدای اون لحظه ای اباعبدالله به کنار بدن پاره پاره علی رسید...  پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد  پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد    پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.   اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد.  آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.    لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود.    لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.    هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد...    گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا  پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.    اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد ...    پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده   پسر ز سوز عطش،قطره قطره آب شده    پدر به چهره ي فرزند خويش چهره نهاد   پسـر كنـار پـدر ناله اي زد و جان داد  ............. . بمان که روشنی دیده ترم باشی شبیه آینه ای در برابرم باشی هوای خیمه من بی نگاه تو سرد است بمان که مایه دلگرمی حرم باشی چه شد که از ته گودال سر در آوردی تو زینت سر دوش پیمبرم باشی در این شلوغی گودال تنگ قول بده کمی مراقب پهلوی مادرم باشی تو در بلند ترین نیزه منزلت کردی به این بهانه مگر سایه سرم باشی جواب خنده دشمن به خواهرت با کیست؟ مگر تو قول ندادی برادرم باشی تو آفتابی و بالای نیزه هم که شده بمان که روشنی دیده ترم باشی .
‍ ◈ ✱🖤☘◈✱☘🖤✱◈ 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ﷽ (س) گیسوی تومن ⬅️ زمزمه ⬅️😭😭 عزیزم مهربونم نازنینم ای گل من چرا رفتی تو مادر از برمن یاور من تومیدانی که من بی توتوان ماندنم نیست نباشی در کنار کودکانت باورم نیست 😭😭 بیا مادرم بیا مادرم بیا دردت بجونم بیا مادرم بیا ای گلم زهجرت نیمه جونم ☘ بیا مادر کمی آهسته تر با من سخن گو از آن پهلوی بشکسته از آن درد و محن گو چگونه بی تو مادر سرکنم این زندگانی چرا حرف از جدایی میزنی مادر جوانی شود روزم سیه مادر اگر پیشم نمانی 😭😭😭 کجا جویمت چوگل بویمت تو ای آرام جانم بیا مادرم بیا مادرم بیا ای مهربانم ☘ تو گفتی مادری کن بعد من ای دختر من نمایم خانه داری بعد تو ای مادر من نمیشه باورم رفتی و رفت دارو ندارم از این رفتن خدا داند که من دل بیقرارم💔💔💔 چرا رفتی عزیزم که بی تو من غمینم تو ای تنها امید غریب بی قرینم بیا مادرم بیا مادرم بیا دارو ندارم بیا مادرم بیا مادرم زهجرت بیقرارم 😭😭😭 ☘ مرا باخود ببر تاب و توانم رفته از دست که دشمن بازو و پهلوی تو از کینه بشکست نگاهم چونکه میافتد به مسمار و به دیوار برم شکوه از این اهل مدینه سوی دادار تویی تنها امیدم نباشی من میمیرم بیا همدمم بیا مونسم بیا درمان دردم بیا دورت بگردم😭😭 ☘ وصیتهای تو مانده بگوشم گفتی زینب حسینم میکند آبی طلب در نیمه ی شب شدم مرهم برای دردو رنج کودکانت ببین گشتم عزادار و سیه پوش از فراغت 😭😭😭 بیا مادرم بیا یاورم بیا دورت بگردم بیا مادرم بیا مادرم بیا داروی دردم ✍ از غریب مالک گروه یا مظلوم 🎧(ع) 🎧 👌 دعای فرج 1400/11/7 🍂🍂🍂🍂🍂🍂🍂 ◈ ✱🖤☘◈✱☘🖤✱◈
. 👈 👈 .   الهي هيـــچ بابايي نبيـــند كه در سوگ جوان خود نشيند   منم آن باغـــبان زار و خسته كه در سوگ جوان خود نشسته   يه دعا ميكنم، هر كسي كه دل شكسته است زير لب آمين بگه...   درسته مرگ پير و جوان نميشناسه... درسته وقتي اجل برسه ، بايد بريم...   اما دعاي من اينه ، الهي جگر هيچ پدر مادري به داغ جوان نسوزه...    به گمانت نرسد داغ جوان آسان است خون اگر گریه کنی بهر جوان جا دارد الهي هيچ مادري چشم انتظار بچه اش نمونه...   از امام صادق(ع)پرسيدند ، آقا جان!!!در اين دنيا بهترين لحظه براي پدر چه لحظه اي است؟؟؟   بگـــفتا زاده ي خـــتم النّبيين  نــبـاشـد لـذتي بـالا تر از اين   جـوانـي در بــهار زنــدگــاني  بـه هـنـگــام شباب و كامراني   خــرامــان گـام بر دارد هَماره  كــنـد بـابـا بـه اندامش نظاره   بـگـويـد گرچه زحمتها كشيدم  ولـي زيـبـا جـوانـي پـروريدم   آقا فرمود: لحظه اي كه يك پسر جوان بشه ، جلوي چشم بابا راه بره...   همه ي آرزوي پدر و مادر اينه ، ميگن الهي به ما فرصت بده ، زنده بمونيم عروسيه پسرمونو ببينيم... هــمـان زيـبـا جوان سَـرو بالا  دهــد جـان در بـرِ چشمان بابا   يه جمله از زبان پدر و مادر داغديده ي ........... بگم.   پسرم باور نميكردم، يه روز من زنده باشم و تو زير خاك باشي...   باور نميكردم، يه روز با چشم گريان به دوستانت خوش آمد بگم...   آرزو داشتم دوستانت رو شب عروسيت دعوت كنم، اما افسوس كه نشد...   خدا نكنه هيچ پدري جان دادن بچه اش رو ببينه...   داغ جوان خيلي جانسوزه...   پدر و مادري كه داغ جوان ببينند ، ديگه روي لبهاشون گل خنده نمينشينه...   وقتي يك جوان از دنيا ميره،پدر ميگه: خدايا عصاي پيري از دستم افتاد...   برادر ميگه: خدايا كمرم شكست... خواهر براي برادرش اشك ميريزه...ناله ميزنه... امابميرم براي دل مهربون مادر... مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه...   از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد... چرا؟؟؟    آخه مادريكه داغ جوان ببينه، دلشكسته ميشه     اينجا اين مردم آمدند ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردند...   تسليت دادند، ابراز همدردي كردند...   اما بميرم براي دل داغديده ي حسين...   فدای اون لحظه ای اباعبدالله به کنار بدن پاره پاره علی رسید...  پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد  پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد    پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.   اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد.  آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.    لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود.    لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.    هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد...    گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا  پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.    اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد ...    پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده   پسر ز سوز عطش،قطره قطره آب شده    پدر به چهره ي فرزند خويش چهره نهاد   پسـر كنـار پـدر ناله اي زد و جان داد  ............. . بمان که روشنی دیده ترم باشی شبیه آینه ای در برابرم باشی هوای خیمه من بی نگاه تو سرد است بمان که مایه دلگرمی حرم باشی چه شد که از ته گودال سر در آوردی تو زینت سر دوش پیمبرم باشی در این شلوغی گودال تنگ قول بده کمی مراقب پهلوی مادرم باشی تو در بلند ترین نیزه منزلت کردی به این بهانه مگر سایه سرم باشی جواب خنده دشمن به خواهرت با کیست؟ مگر تو قول ندادی برادرم باشی تو آفتابی و بالای نیزه هم که شده بمان که روشنی دیده ترم باشی .