ترحیمخواهر__دختر
🌸🌸🌸🌸
هرکس که ندارد به جهان نعمت خواهر
افسوس که تنها بود و بی کس و یاور
🍃
در موقع تنگی و بلا محنت و سختی
یک خواهر دلسوز به از یک صف لشکر
🍃
هم رونق کاشانه و هم نعمت ورحمت
دلسوز برادر بود و حامی مادر
🍃
خواهر اگر از درد و غم خویش صبور است
حاضر نبود خار رود پای برادر
🍃
چون شمع شود آب و به اطراف دهد نور
پروانه صفت بر جگر خود زند آذر
🍃
دوران خوشی با پدرش هست چه کوته
کوتاه تر از عمر گل و میوه نوبر
🍃
تحت قدم مادر اگر باغ بهشت است
از قول محمد(ص) تو بخوان ارزش مادر
🍃
در روی زمین نزد پدر مثل ندارد
یک موی سرش با همه دنیاست برابر
🍃
هر کس دل خواهر شکند رحم ندارد
بی رحم شفاعت نشود در صف محشر
🍃
از بس که بها داده خدا بر زن و دختر
نازل شده در منزلتش سوره کوثر
🍃
خواهی شوی آگاه ز دلسوزی خواهر
یادی تو ز زینب کن و شاهنشه بی سر
🍃
هر لحظه کنم شکر به درگاه الهی 🙏
زیرا که خدا داده به من یک دونه خواهر
#دختر #خواهر
Z0000060.MP3
3.97M
بسم الله الرحمن الرحیم
#دختر
✨بیاد عزیز سفر کرده.دخترم فاطمه😔✨
چهل روزه سفر کرده کبوتر
دلم سیلاب خون ودیده ام تَر
گرفته زیرخاک مأوا و منزل
گریبان چاک منم تاروزمحشر
چهل روزست پرید از آشیانه
ز هم پاشید کوهِ صبرِ مادر
چهل سال نه چهارصدرفت برمن
به کی شکوه بَرَم ای حیّ و داور؟
چنان مَهتاج سوخت از آتش دل
بجا نه دود ماند و نه خاکستر
✍م.آل محمدی(مَهتاج)😔
مداح بختیاری پرویزی🎙
.
#ترحیم_خوانی
#دختر از دست داده
گریز به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...
نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟
و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.
رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:
« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »
یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟
یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟
یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟
یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »
یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟
ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟
ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.
ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»
با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
🖤🖤🖤🖤🖤
.
ختم دختر نوجوان
عزیز خفته در خاکم
گل باغ دلم بودی
درخشان گوهر پاکم
چراغ محفلم بودی
کجا یابم دگر چون تو
اگر گِرد جهان گردم
تو را ای نازنین دختر
که یار و همدمم بودی
کجایی دختر غم پرور من
عزیز خوب و از گل بهتر من
هنوز هم با چنین ماتم نشینی
نمیشه مُردن تو باور من
جوان نازنین در خاک رفتی
از این دنیای غم غمناک رفتی
زدی آتش به جان دوستداران
چو گل پاک آمدی و پاک رفتی
ای جگر گوشه که دیدهی من جای تو بود
دلم آشفته آن قامت رعنای تو بود
کی خبر داشتم از کینه این چرخ کبود
که چو صیاد کمین کرده جویای تو بود
#دخترجوان #دختر #جوان
.
#دختر
الهی از کفم رفت دختر من.
چراغ خانه ی من دختر من.
همی نالم زمرگش روز وشبها.
کای دختر پدر جان مانده تنها.
اگر بودی کنار بستــــــــــر من.
به وقت مــــرگِ بابا،دختر من.
سرم در وقت مُردن میگرفتی.
به زانویت عــــزیزم میگرفتی.
ولی حالا به جای دخترم مــن.
سرت گیرم به دامن دخترم من.
زداغت ناله ها دارم عـــــزیزم .
چرا از کف تو را دادم عـــزیزم.
(غلام) دسـت دعا دارد همیشه.
بقاء دختــــران خواهد همیشه.
.
#دختر
#جوان
درعزای دخترجوان
نازنین دخترگلعذارم
طاقت دوریت راندارم
آتش افکنده هجرت بجانم
خوش بودازغمت جان سپارم
خون شدآخردل نامرادم
کی رودخاطرتوزیادم
این من واین غم بی شمارت
بعدازاین کس نیایدبه دادم
کربلای محمد مهرى
.
.
#ترحیم_خوانی
#دختر از دست داده
گریز به روضه فرزند -( گریز به روضه ی حضرت رقیه(س) برای فرزند دختر )
آی پدر و مادر دختر از دست داده، دختر برکت زندگی و شیرینیه زندگیه، می گن دختر غمخوار باباشه، خدا نکنه برای باباش مشکلی پیش بیاد دخترش از همه نگران تره برای باباش، آخه می گن دختر بابائیه، همین طور اگر برای دختر هم مشکلی پیش بیاد بابا برای برطرف کردن مشکل دخترش خودش رو به آب و آتیش می زنه، اگر خدای نکرده دختر شما از یه بلندی به زمین بیفته و شما شاهد ماجرا باشی چکار می کنی؟! بمیرم کربلا سر امام حسین به روی نیزه و مشاهده کرد که رقیه از روی ناقه ای به زمین...
نقل شده شبی رقیه از روی ناقه به زمین افتاد یک دختر سه ساله آن هم نیمه ی شب ناخودآگاه از روی شتر به زمین بخورد، خدا می داند؟ آیا این دختر دیگر توان راه رفتن را داشته باشد یا...؟
و از آن شبی که از روی ناقه افتاد دختر بچه های دیگر و گاهی زینب به او کمک می کردند تا راه برود . همه ی بدن رقیه درد می کرد. این طفل سه ساله را پس از گرسنگی و تشنگی چه منزل سوار بر ناقه و گاهی پیام تا شام آوردند.
رقیه در خرابه شبی سر از خواب برداشت، آنقدر گریه کرد و پدر را طلب کرد که صدای گریه اش به گوش یزید ملعون رسید؛ دستور داد سر بریده ی پدرش را برایش ببرید، سر بریده ی امام حسین را برای رقیه آوردند، دو دست کوچکش را به صورت پدر گذاشت، سر را برداشت، به سینه چسباند و با اشک و با سوز و گداز با سر بریده ی پدر سخن گفت:
« یا ابتاه ! من الذی خضبک بدمائک؟ »
یا ابتاه ! من الذی قطع وریدیک؟
یا ابتاه ! من الذی ایتمنی علی صغر سنی؟
یا ابتاه ! من للیتیمه حتّی تکبر...؟
یا ابتاه ! لیتنی توسدت التراب و لا اری شیبک مخضباً بالدماء »
یعنی: « ای پدر جان! چه کسی تو را به خونت رنگین کرد؟
ای پدر جان ! چه کسی رگ های گردنت را برید؟
ای پدر جان ! چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟
ای پدر جان ! دختر بی پدر به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ شود؟
ای پدر جان ! کاش نابینا بودم تا این منظره را نمی دیدم.
ای پدر جان ! کاش خاک را بالش زیر سر قرار می دادم، ولی محاسن تو را خضاب شده به خون نمی دیدم.»
با سر بریده مشغول سخن گفتن بود که ناگهان دیدند همین طور که دارد حرف می زند و سر بابا در دامن رقیه است صدای یتیم حسین ضعیف تر شد و کم کم دیدند صدای دختر نمی آید.
🥀🥀🥀🥀🥀