شهدای کربلای خان طومان
🌸 مداحی رو لغو کردیم🌸 🍃 #شهید_علی_عابدینی 🍃 📢 یه روز صبح زنگ زد بهم گفت: بابا من مجروح شده ام ، ا
#عنایت_شهدا
#شهیدعلی_عابدینی
سلام مدتی بودکه دوست داشتم باشهیدی انس بگیرم اخه میگن وقتی ازخدا چیزی میخوای یه واسطه که خداقبولش داشته باشه داشته باش😊
چند هفته پیش سالگرد شهدای خانطومان بود واون شب روایتی از شهدای خانطومان گوش کردم و کلی دلم شکست وگریه کردم...
شب بعدش خوابی دیدم
خواب دیدم دوتا سگ دارن دنبالم میکنن داشتم ازترس فرار میکردم اونقد دویدم ک یهو پام به لباسی ک یزره اش ازخاک بیرون زده بود گیرکرد وزمین خوردم ...
لباس رو باکنجکاوی برداشتم و دیدم روی لباس یه اتیکت هست ونوشته #شهیدعلی_عابدینی...
تااسم رو دیدم ولباس رو یهو اون دتا سگ وحشی برگشتن و دیگه دنبالم نکردن
درکل خواب عجیبی بود چون من اسم این شهیدم نشنیده بودم اخه...
رفتم گوگل اسم شهید رو زدم ببینم اصن واقعی یانه؟
دیدم اومد شهید علی عابدینی یکی ازشهدای خانطومان...
شد راهنمای من این شهید..
هرشب ک دلم میگیره باهاشون حرف میزنم😭
همه اعمال وزیارت هامون به نیابت ازشهید قرار دادم چون میدونم شهدا خوب یاد دارن جبران کنن...
درست یه هفته بعد یکی ازدوستام مادرشهید رو دیدن وباهاشون اشناشدن منم گفتم به مادرشهید بگید که برای عاقبت بخیری ام خیلی دعاکنن...
«پهلوون های محلّه رفتن وازشون مونده یه کوله بارِ خاطرات..
اوناکه جاشون بهشته اما...
🕊طول عمر مادراشون صلوات🕊»
#عنایت_شهدا
#شهیدعلی_عابدینی
سلام مدتی بودکه دوست داشتم باشهیدی انس بگیرم اخه میگن وقتی ازخدا چیزی میخوای یه واسطه که خداقبولش داشته باشه داشته باش😊
چند هفته پیش سالگرد شهدای خانطومان بود واون شب روایتی از شهدای خانطومان گوش کردم و کلی دلم شکست وگریه کردم...
شب بعدش خوابی دیدم
خواب دیدم دوتا سگ دارن دنبالم میکنن داشتم ازترس فرار میکردم اونقد دویدم ک یهو پام به لباسی ک یزره اش ازخاک بیرون زده بود گیرکرد وزمین خوردم ...
لباس رو باکنجکاوی برداشتم و دیدم روی لباس یه اتیکت هست ونوشته #شهیدعلی_عابدینی...
تااسم رو دیدم ولباس رو یهو اون دتا سگ وحشی برگشتن و دیگه دنبالم نکردن
درکل خواب عجیبی بود چون من اسم این شهیدم نشنیده بودم اخه...
رفتم گوگل اسم شهید رو زدم ببینم اصن واقعی یانه؟
دیدم اومد شهید علی عابدینی یکی ازشهدای خانطومان...
شد راهنمای من این شهید..
هرشب ک دلم میگیره باهاشون حرف میزنم😭
همه اعمال وزیارت هامون به نیابت ازشهید قرار دادم چون میدونم شهدا خوب یاد دارن جبران کنن...
درست یه هفته بعد یکی ازدوستام مادرشهید رو دیدن وباهاشون اشناشدن منم گفتم به مادرشهید بگید که برای عاقبت بخیری ام خیلی دعاکنن...
«پهلوون های محلّه رفتن وازشون مونده یه کوله بارِ خاطرات..
اوناکه جاشون بهشته اما...
🕊طول عمر مادراشون صلوات🕊»
#عنایت_شهدا
#شهیدعلی_عابدینی
سلام مدتی بودکه دوست داشتم باشهیدی انس بگیرم اخه میگن وقتی ازخدا چیزی میخوای یه واسطه که خداقبولش داشته باشه داشته باش😊
چند هفته پیش سالگرد شهدای خانطومان بود واون شب روایتی از شهدای خانطومان گوش کردم و کلی دلم شکست وگریه کردم...
شب بعدش خوابی دیدم
خواب دیدم دوتا سگ دارن دنبالم میکنن داشتم ازترس فرار میکردم اونقد دویدم ک یهو پام به لباسی ک یزره اش ازخاک بیرون زده بود گیرکرد وزمین خوردم ...
لباس رو باکنجکاوی برداشتم و دیدم روی لباس یه اتیکت هست ونوشته #شهیدعلی_عابدینی...
تااسم رو دیدم ولباس رو یهو اون دتا سگ وحشی برگشتن و دیگه دنبالم نکردن
درکل خواب عجیبی بود چون من اسم این شهیدم نشنیده بودم اخه...
رفتم گوگل اسم شهید رو زدم ببینم اصن واقعی یانه؟
دیدم اومد شهید علی عابدینی یکی ازشهدای خانطومان...
شد راهنمای من این شهید..
هرشب ک دلم میگیره باهاشون حرف میزنم😭
همه اعمال وزیارت هامون به نیابت ازشهید قرار دادم چون میدونم شهدا خوب یاد دارن جبران کنن...
درست یه هفته بعد یکی ازدوستام مادرشهید رو دیدن وباهاشون اشناشدن منم گفتم به مادرشهید بگید که برای عاقبت بخیری ام خیلی دعاکنن...
«پهلوون های محلّه رفتن وازشون مونده یه کوله بارِ خاطرات..
اوناکه جاشون بهشته اما...
🕊طول عمر مادراشون صلوات🕊»