#خاطرات🌱
●{به نقل از #همرزمِ شهید}●
(آقاےحسینبرادران)👤
همیشه یکے داس و یک تبر
همراهش بود.🪓
وقتے تجهیزات بر میداشت ، مقدار
تجهیزاتش بیشتر از بقیه بود و
سنگین تر از بقیه نیروها.🖐🏻
اگر نیروها چهار تا خشاب بر مےداشتند ؛
او هشت خشاب بر مےداشت.
اگر نیروها دوتا نارنجک💣
بر مےداشتند ، او چهار تا بر مےداشت و
به غیر از این ، #داس و #تبر هم ،
همراهش بود.
جسمے قوے و نیرومند داشت.💪🏻
آمادگے جسمانے اش در حد بالایے بود.
وقتے مپرسیدم:
چرا داس و قیچے✂️ و چکش🔨
همراهت مے آورے⁉️
میخندید و میگفت:
به درد میخوره.☺️
به درد من نخورد شاید بچها
نیاز پیدا کنن.
شوخے هایش خاصِ خودش بود.
شوخے هایش کسے را آزار نمیداد و
اذیت نمیکرد.🚫
بےادبے در شوخے هایش وجود نداشت
و #توهین و #غیبت در شوخے هایش
جا نداشت.
به نظر من #شهداےِ ما بسیار
تیزهوش بودند...🙂🍁
برگرفته از کتابِ
#هفتروزِدیگر📚
#شَھیدمُحَمَدتَقےسالخُوردِه🕊
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••
@mohammadtaghisalkhordeh
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••