7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♡••
گشٺہ ام در جہان و آخـر ڪار ،،
دلبــــرۍ برگزیده ام ڪہ مپرس...
༻ …❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
♡•• دل از یادِ تـُــو یڪ دم نیست خالۍ ... …❀ @Karbala_1365🌹 ●➼┅═❧═┅┅───┄
✅ با خودت روراست باش
وَ الَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ
و آنها كه ايمان دارند،
عشقشان به خدا شديدتر است🍀
بقره/165
هرکه در
#آتشعشق به خدا
بسوزد
در آتش قهر خدا
نخواهد سوخت...
#عاشقشویممثلحاجقاسم
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
07-Shoor-Nariman Panahi-Haftegi 991103.mp3
3.24M
شور (رو خاک افتاده یه شاه...)
#كربلـایے_نریمان_پناهے
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
11.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷🌷لالههای روشن🌷🌷 🌷 #شهیدمحمدرضاترابی 🌷
تولد: ۴۱ سامن_ملایر
شهادت: ۶۴/۲/۸ منطقه حسینیه_دارخویین
🌸ارسالیاز #خواهرشهید
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌷🌷لالههای روشن🌷🌷 🌷 #شهیدمحمدرضاترابی 🌷 تولد: ۴۱ سامن_ملایر شهادت: ۶۴/۲/۸ منط
به هرکه هرچه داشتی بخشیدی!
حتی تیرها هم از پیکرت خون نوشیدند....🕊🌹
#شهیدمحمدرضاترابی❣
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
به هرکه هرچه داشتی بخشیدی! حتی تیرها هم از پیکرت خون نوشیدند....🕊🌹 #شهیدمحمدرضاترابی❣ …❀ @Karbala
در من کوچهای است که با تو در آن نگشتهام
سفری است که با تو هنوز نرفتهام
روزها و شبهایی است که با تو به سر نکردهام
و عاشقانههایی که با تو هنوز نگفتهام ...
خودت بگو چه کردهای با من؟؟؟❣
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸
خیلی دوست دارم شهید بشم
اما خوشگلترین شهادت رو میخوام!
اگه جایی بمونی که دست احدی به تو نرسه، کسی هم تو رو نشناسه،خودت باشی و آقا، مولا هم بیاد سرت رو به دامن بگیره،
این خوشگلترین شهادتہ..
#شهیدابراهیمهادۍ
…❀
@Karbala_1365🌹
●➼┅═❧═┅┅───┄
🌸عکس یادگاری
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود، موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره
انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود... قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم...
آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه...
موقع جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات...
من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاءالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه، پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)...
چند سالی مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه، خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره...
راوی: مادر
شهید علی اکبر احمدیان