eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
1.1هزار دنبال‌کننده
19.6هزار عکس
3هزار ویدیو
53 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ حدیث عاشقی 🔹 1374 🌓 آن شب در سالن تهران، وقتی باقی مانده پیکر شهید را روی زمین کردند، همسرش گفت: - اگر اجازه بدهید، می خواهم مقداری از خاک بدن شوهرم را بردارم. که اجازه دادند. جلو که رفت، شروع کرد به گشتن میان ها. وقتی پرسیدیم: - چیکار می کنی؟ گفت: می خوام از این هایی که ازش باقی مونده، مقداری بردارم. گفتیم: خب بردار، ولی دنبال چی می گردی؟ گفت: می خوام از اون جایی که بوده، خاک بردارم. 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
...!! 🌷شب قبل از ۴، فرماندهان رده بالای لشکر؛ آقای قربانی،‌ شهید و... منتظر بودند یکی از نیروهای واحد اطلاعات، از مأموریت شناسایی برگردد و آخرین اطلاعات خود را از شناسایی مواضع دشمن به آنها بدهد. آمدن کیامرث کمی به درازا کشید. 🌷هزار فکر و خیال سراغ فرماندهان رفت: -نکند کیامرث اسیر نیروهای شده باشد!! فاصله‌ی شناسایی او از دشمن کمتر از ۴ متر بود. انجام این واقعاً دل شیر می‌خواست؛ شناسایی تحرکات، استعداد، میادین مین، های سبک و سنگین دشمن، بخشی از مسیر شناسایی کیامرث هم از توی آب بود، آبی با عمق بیست متر. 🌷فرماندهان نذر حضرت (س)کردند. تا کیامرث سالم برگردد. در همین حین صدایی از دل اروند، بیرون آمد. آقای قربانی سراسیمه رفت سمت صدا. سر شهید از دل آب زد بیرون. آقای قربانی او را به آغوش کشید. نفس که تازه کرد، علت تأخیر را از او سؤال کرد، گفت:... 🌷....گفت: -«در چهار متری با استتار کامل در باتلاق منتظر تعویض نگهبان بودم تا از فرصت استفاده کنم، برگردم. آقا! باور کنید آن لحظه از همه‌ی وقت‌های دیگر به خدا نزدیکتر بودم، چه صفایی داشت.» 🌹خاطره ای به یاد راوی: 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊
یاد غواصان والفجر هشت بخیر موج‌های وحشی اروند را رام خویش کرده و از آب‌ها پلی ساختند تا مسجد فاو و از آنجا تا عندالرَب .... 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊
✳️یکی از عجیب ترین شهدای کربلای۴ سردار حماسه ساز کربلای4 شهید جلیل ملکپور است. او جانشین اطلاعات لشکر فجر بود. زمانی که متوجه شد عملیات لو رفته، خودش را به سنگر تیربار رساند و با تصرف سنگر، آتش سنگینی را به سمت دشمن ایجاد کرد تا سه گردان پیاده عقب نشینی کنند. او جان صدها نفر را نجات داد و خودش به جمع شهیدان پیوست. 💐شهید ملکپور خاطرات عجیبی دارد. حضور او در دنیای مادی بسیار حس می‌شود. او قبل از شهادت از زمان و نحوه شهادت و حتی مزارش با خبر بود. 📚برگرفته از کتاب دیدار با ملائک. اثر گروه شهید هادی. 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
پسرک کیفش را انداخته روی دوشش. کفش هایش را هم به پا هایش کرده. مادر دولا می شود که بند کفش را بندد. پاهای کوچک، یک قدم عقب می روند. انگشت های کوچک پسرک خود گره شلی به بند ها می زنند و پسرک می دود از در بیرون تا با بچه های دیگر محله و دوستانش فوتبال بازی کنند. توی ظل گرمای تابستان، بچه ها سه تا تیم شده اند. توی کوچه ی هجده متری. تیم مهدی یک گل عقب است. عرق از سر و صورت بچه ها می ریزد. چیزی نمانده ببازند. اوت آخر است. مادر می آید روی تراس: مهدی! آقا مهدی!برای ناهار نون نداریم ها برو از سرکوچه دو تا نون بگیر. توپ زیر پایش می ایستد. بچه ها منتظرند. توپ را می اندازد طرفشان و می دود سر کوچه. 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
گاهی برای رسیدن به آب باید سینه خیز می‌رفتند سینه خیز که نه ؛ بهش می‌گفتند گِل کشی ..! 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
در حال تمرین و آموزش قبل از عملیات والفجر هشت و عبور از رودخانه اروند 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
تاریخ تکیه بَر قامتِ خاکی تو دارد ... شب‌‌ جزیره فاو ۱۳۶۴ محور لشکر امام حسین (ع) عکاس: یحیی قاسمی 🇮🇷 『شُهَــدایِ‌کـ♡ــرْبَلایِ۴🕊』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر فردا رفتین مرقد امام مارو فراموش نکنید:)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا