eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
1.1هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
3هزار ویدیو
53 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
شهید:  امیر طلایی تاریخ تولد:  1339/01/01 محل تولد:  همدان تحصیلات:   کارشناسی  رشته تحصیلی:  کودک
❣ خاطره از: حاج حمیدمحمدی هنوز کمتر از 17 بهار از نهال عمرم نمی گذشت که توفیق حضور در دانشگاه جبهه را پیدا کردم. زمستان بود و سرمای استخوان سوز جنوب و آموزش های آبی خاکی که رمق از جان نحیفم می گرفت. کف پاهایم از شدت برخورد با نیزارهای ، زخمی شده بود. به روی خود نمی آوردم، اگر چه می لنگیدم. درست مثل بقیه بچه ها. در اثنای یکی از آموزش ها که زخم پا زمین گیرم کرده بوداحساس کردم که کسی سر به زیر بازویم گرفته و با صدایی گرم و نجیب می گوید: «اخوی بذار کمکت کنم.» قیافه اش را هرگز ندیده بودم، ناآشنا بود اما دوست داشتنی. چند قدمی که به کمک او برداشتم، طرح دوستی ریختم و پرسیدم: خودم توی این گردان تازه واردم، ولی بیشتر بچه ها را می شناسم، اما خدمت شما نرسیده ام، راستی اسمتان چیست؟ با سادگی و صفا گفت: .❣ 🍃آن روز گذشت و من خرسند از یافتن رفیقی شفیق، گاهی از سر صمیمیت عبدالله صدایش می زدم و گاهی به نام خانوادگی اش یعنی عاصی. فراموش نمی کنم که حتی در جمع بچه ها نیز چند بار صدایش کردم و او با مهربانی جوابم را می داد تا این که این اسم ناآشنا برای آنان که نام اصلی او را می دانستند سوال برانگیز شد. روزهای آخر آموزش فرمانده گروهان ما سراغم آمد و گفت: عبدالله عاصی که می گی، کیه که شده ذکر محفل بچه ها؟ او را با اشاره دست، از دور نشانش دادم. از ته دل خندید و گفت: اون که برادر، ! از معمای نام عبدالله عاصی، امیر طلایی گیج شدم و از خنده حاج محمود هم کمی کلافه. جا خوردم. لنگ لنگان ولی با شتاب رفتم سر وقتش. داشت لباس غواصیش را داخل ساک می کرد. طعنه و تندی را قاطی کردم و پرسیدم: چطوری امیر آقای طلایی؟! با خوش رویی سلام کرد و با خونسردی جواب داد: امر بفرما برادر محمدی. گفتم: ما رو گذاشتی سر کار یا خودتو با اسم جعلی عبدالله عاصی؟ گونه هایش از لبخند گرد شد و گفت: خدا نکنه که کسی را دست انداخته باشم. اسم اصلی من، بنده گنهکار خدا عبدالله عاصیه و اسم شناسنامه ایم امیر طلایی. از وقار و صبوریش شرمنده شدم. هر چه زمان می گذشت بیشتر به تواضع و فروتنی او پی می بردم. اصلا به دنبال نام و شهرت نبود، هیچگاه نگفت که دارای تحصیلات عالیه است. مربی است و استاد هنرهای رزمی، تا روزی که صدف وجودش میان امواج وحشی پنهان شد. @Karbala_1365