eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
903 دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 ظهر شب ،آقا جلیل گفت دیدگاه رفتم یا نه؟ گفتم نه! گفت برو!وقتی از نردبان دیدگاه بالا میرفتم‌ از اون یکی نردبان پایین میومد، پرسیدم محمدرضا چی دیدی؟ اوضاع چطوریه؟گفت مهدی ! برو ببین. اما من از پشت دوربین، اروند و ماهی و بوارین و اون تنگه لعنتی رو میدیدم‌ این مار خوش خط و خال، لابلای جزایر می خرامید و جلو میرفت اما نمیدونم محمدرضا چی دیده بود که می گفت "بهشته" ! و حالا که حتما او بسوی بهشتش میرفت و من محکوم به ماندن و تحمل .💔
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 #خاطره‌همرزم‌شهید ظهر شب #عملیات،آقا جلیل گفت دیدگاه رفتم یا نه؟ گفتم نه! گفت #سریع برو!
یک شب گروهان ما و اونا تو نرفته بودند رفتم مهمانش شدم. دلم میخواست بیشتر با او باشم، آخه کم کم داشت بوی میومد، و گفته بود که آخرین عملیاتشه ، دلم برای دیدن نمازهای نیمه شبش تنگ شده بود. اون‌ شب با خفیف ناله هاش چشمامو باز کردم و اونو دیدم که یک دست به وتر و یک دست به تسبیح، العفو گویان میریخت. دلم‌برایش تنگ شده بود ظهر روز بهش گفتم محمد رضا قبل از رهایی ببینمت قول داد.اما حالا همه بودند او نبود هر لحظه دستی منو بسوی خود میکشید اما نبود انگاری همه او بودند و او نبود.🌸