eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
904 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
#مژدهٔ_یوسف_به_کنعان_آمده پیکر مطهر رزمنده لشکر۲۵ کربلا در دوران دفاع مقدس و شهید مدافع حرم #سردار_سیدجلال_حبیب_الله_پور بعداز گذشت سه سال از زمان شهادت شناسایی شده و به وطن بازمی‌گردد...
❣یاران مژده باد وعده دیدار رسید ... 🌹 مدافعان حرم #شهید_سیدجلال_حبیب_الله_پور #شهید_سیدسجاد_خلیلی 🍂❤️
از پیڪر چاڪ چاڪ اثر آوردند از طایر عشـق بال و پر آوردند 🌷تصویر پیکرمطهر شهید مدافع‌حرم #شهید_سیدجلال_حبیب_الله_پور امروز #معراج_شهدای_تهران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ #عشق یعنی دائمـاً در اضطراب عشق یعنی تشنگی در شطّ #آب 🌾 #غواصان 🍂🌾
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌾 ۴🌾 🌾 🌾🌴حسن بسی خاسته 🌾حدود 10 - 20 متر با هم در آب شناور بودیم که قایقی بدون سِکاندار و سرنشین که به روی آب رها شده بود نظرم را جلب کرد. به محض این که سعی کردیم به طرف قایق 🚤 برویم‌، عراقی ها که متوجه قصد ما شده بودند به طرف قایق تیراندازی کردند و ما هم مجبور شدیم مسیر خود 🏊 را تغییر دهیم. لحظه ای پشت سرم را نگاه کردم ولی خدای من😱...اثری از عدنان بروی آب نبود. گلوله های آر پی جی بی وقفه در اطراف من به سطح آب برخورد می کرد و من ناراحت از نبود عدنان. پشت سرم را نگاه کردم بچه ها همه به آب زده بودند و عده ای دیگر هنوز در ابتدای معبر مانده بودند. صحنه ی بسیار غمبار و دردناکی بود. همانطور در حال شنا، سراغ عدنان را از ناصر گرفتم که با اظهار بی اطلاعی از او، غمی دوباره را میهمان قلبم کرد. تقریبا به نزدیکی ساحل خودی رسیده و تا حدودی از تیررَس دشمن خارج شده بودیم که با تلاش و با فاصله تقریبا 5-6 متر از هم دیگر و در حالی که از شدت سرما توان حرف زدن از ما سلب شده بود از آب خارج شدیم. 🍂
🌾 ۴🌾 🌾🌴حسن بسی خاسته 🌾از شدت سرما کنده نخلی را که در حال سوختن و دود کردن بود به آغوش چسباندم و کمی احساس گرما و حرارت مطبوعی کردم. کمی که گرم شدم، با ناصر که او هم سرما زده و حیران بود راه افتادیم. پس از چند متر پیاده رَوی، چندین سنگر که به نظر می رسید سنگر سکانداران باشد نظر ما را جلب کرد. چندین پتو به روی یکی از سنگرها پهن بود که ناصر بلافاصله یکی را برداشته و به روی خود کشید. از صدای ما افراد سنگر بیرون آمده و یکی از آنان با دیدن ناصر که پتو را به روی خود داشت بنای اعتراض را گذاشت. ناصر که تا آن لحظه نای حرکت و حرف زدن نداشت مانند جرقه از جا پرید 😡 و گردن او را گرفت و با فریاد گفت: می کشمت. ما آن طرف آب شدیم... بچه ها دارن می شن اونوقت تو برای یک پتو خودت را کشتی و متعاقب آن سرش داد کشید که سریع باید به داد بچه ها برسید و اِلا همتان را اعدام می کنم. سکانی ها که در مقابل خشم بغض آلود ناصر هیچ حرفی برای گفتن نداشتند، شلنگ های بنزین قایق ها را برداشته و درون چینکو ها پریدند ولی افسوس که کار آنان نوشدارویی بود پس از مرگ سهراب. با وساطت من، ناصر که به دیواره سنگر تکیه داده بود و از گرمای آفتاب گرم می شد، کمی آرام شد و سپس به همراه قاسم ابراهیمی که بعد از ما از آب بیرون آمده بود به راه افتادیم.... 🍂
🌷 باسلام به مناسبت ایام حضرت (ع) عکس کانال تغییر یافت.. 🏴فرا رسیدن بر همه عزاداران حسینی باد🍂 🌸.... @Karbala_1365
1_24938856.mp3
1.3M
تو دل غم مونده يہ ماتم مونده ... يہ چند شب ديگہ تا بہ محرم مونده ...
بـچـــہ ۰۰۰ هیئـتـــے ۰۰۰ آخـــرشـــ ۰۰۰ شهیــــد ۰۰۰ میشـــہ ۰ #شهیـد_مدافـع_حـرم #شهیـد_جــواد_محمــدی #بانام_جهادی_محرم 💔