🥀 #ﺷﻬﻴﺪ_اﻣﺎﻡ_ﺯﻣﺎنی
🌷... نمی دانم آقا با چه قلمی روی کاغذی، سه خط نوشتند و به دست من دادند و فرمودند: «این را به خانمیرزا بده و دیگر مانع فرمانده لشکر صاحب الزمان نشو!»
باز تلاشم را کردم شاید اثری داشته باشد. گفتم: آقا بگذارین امتحان آخرش را بده، خودم راهی اش می کنم.
آقا با کمی غضب فرمودند: «اگر به خان میرزا اجازه ندی روز قیامت، از مادرم، حضرت زهرا(س) می خواهم به تو پشت کند.»
دستم را روی چشم گذاشتم و گفتم: من و خان میرزا فدای امام زمان(عج)...
در وصیتش نوشته بود:... باور کنید امام زمان(عج) در جبهه هاست
امیدوارم که از این سرباز عقب مانده از لشکرت راضی شوی و مرا ببخش اگر گنهکارم، مرا ببخش اگر خطا کارم. مهدی جان در قدمگاه هایت که محل خانواده شهدا بود میرفتم ومتوسل میشدم.آخر درِ ورود به درگاه خدا از آنجا میگذرد.کجا را غیر از این راه میتوانستم پیدا کنم. مهدی جان شاید در اوایل نمی دانستم ولی بعداً فهمیدم که درِ ورود به پیشگاه خدا ازکنار بازماندگان شهدا می گذرد.درِ راه یابی به تو واجدادت،از خانه ی شهدا نورش سوسو میزند...
ﻣﻨﺒﻊ: ﻛﺘﺎﺏ ﺭاﺯ ﻳﻚ ﭘﺮﻭاﻧﻪ..
#شهیدخانمیرزا_استواری
#شهدای_ﻏﺮﻳﺐ_فارس
@Karbala_1365
هدایت شده از حٰاجْقٰاسِمْسُلیْٖمٰانےٖ🌷
#روایٺــ_عِـشق❣
💠وقتی او را باردار بودم هر روز سوره یوسف و سوره مریم را میخواندم. پسرم هم خیلی زیبا شد. بیاندازه زیبا بود. همه این را میگفتند. خدا هم او را مثل حضرت یوسف به من داد. حضرت یوسف هم مدتها گمشده پدرش بود تا پیدا شود سالها طول کشید. پسر من هم مدتها گم شده بود.
💠حسین باتقوا، پاکدامن، خوش برخورد، خوش رو، خوشگل و زیبا هر چه در وصفش بگویم کم گفتم خدا قبل از آنکه لیاقت شهادت را به او بدهد همه چیز داده بود. فعال و زیرک بود. خیلی تمیز و خوش پوش بود. هیچ وقت لباس چروک به تن نداشت.
✍ به روایت #مادربزرگوارشهید
🌺تخریبچی لشگر ۱۰ سیدالشهدا، تفحصشده پس از ۳۱سال
#شهید_حسین_سپهر🌷
ولادت : ۱۳۴۹ همدان
شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۲۶ #شلمچه ، عملیات #کربلای۵
هدایت شده از حٰاجْقٰاسِمْسُلیْٖمٰانےٖ🌷
تصویری جالب از دو برادر شهید
#حاج_احمد در حال اصلاح #حاج_قاسم ...
#شهیدحاج_احمدسلیمانی🌷
#شهیدحاج_قاسم_سلیمانی🌷
🍃🌹🍃
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
, ❤️ #مثل_علی_مثل_فاطمه… 🍃 خاطرات و زندگینامه #سردارشهیدعلی_شفیعی مسئول محورهای عملیاتی لشکر۴۱ ثارال
سلام بزرگواران
از جایی که شهدا خاص بودند خصوصا شهدای #عملیات_کربلای۴ پیشنهاد میدهم کتاب #بسیار_زیبای 🌸 #مثل_علی_مثل_فاطمه🌸
را دنبال کنید و اگر امکانش هست #نشر_دهید...
بااینکه از مطالب شهدای کربلای۴ هست اما در این یک مورد #کپی_آزاد😉
#اجرتون_باشهدای_کربلای_چهار✌️🌷
«انا لله و انا الیه راجعون
خانواده محترم شهید موسوی و جناب سرهنگ سید رضا موسوی آزاده گرامی
سلامٌ علیکم
پدران والامقامی که در راه رضای معبود از بهترین سرمایههای خویش گذشتند و فرزندان عزیز خود را در راه خدمت به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی نثار نمودند، اسوههای ایثار و نمونههای برتر استقامت و فداکاریاند.
دوستان آزاده و سبز پوشان، پیشکسوتان جهاد و شهادت ،
درگذشت مرحوم «حاج سید علی موسوی » پدر شهید معظم « سید هادی موسوی » و پدر سرباز سبز پوش ولایت جناب سرهنگ سید رضا موسوی را تسلیت عرض می نماییم،
مرحوم پدر شهید پس از سالها صبر و بردباری، خدمت به ولایت و خدمات ارزنده ای در همدان داشت، ندای حق را لبیک گفت و بهسوی معبود خویش شتافت. به روح این سفرکرده به ملکوت و ارواح تابناک فرزندان شهیدش درود میفرستیم.
ضمن عرض تسلیت و همدردی با شما خانواده محترم، از پروردگار متعال علو درجات برای آن عزیز سفر کرده و شکیبایی و صبر جمیل برای بازماندگان مسألت دارم. انشاءاللّه روح بلند آن مرحوم در بالاترین مراتب بارگاه قدسی با سالار و سرور شهیدان محشور و همجوار گردد.»
از طرف دوستان آزاده سبز پوشان ولایت، پیشکسوتان جهاد و شهادت
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
«انا لله و انا الیه راجعون خانواده محترم شهید موسوی و جناب سرهنگ سید رضا موسوی آزاده گرامی سلامٌ ع
انا لله و انا الیه راجعون
سلامعلیکم
مرحوم « #حاج_سیدعلی_موسوی» #پدرشهید سرافراز
« #سیدهادی_موسوی و
راوی دلسوز شهدای #عملیات_کربلای۴ #آزاده_وجانبازسیدرضاموسوی» سبکبال پر گشود و بهسوی معبود خود شتافت. به روح این سفرکرده به ملکوت و روح تابناک فرزند شهیدش درود میفرستم.
پدری که خالصانه و برای رضایت حضرت حق از فرزندبرومند و ازعزیزترین سرمایه خویش گذشت تا روح قدسی آن طائر ملکوت، حافظ و پاسدار نظام و میهن اسلامیمان باشد.
ضمن عرض تسلیت و همدردی با این راوی عزیز و خانواده محترمشان، از خداوند متعال علو درجات برای آن عزیز سفر کرده و صبر جمیل برای بازماندگان مسألت مینمایم. ان شاء اللّه روح بلند آن مرحوم در بالاترین مراتب بارگاه قدسی با سالار و سرور شهیدان و فرزندشهید محشور و همجوار گردد.
ازطرف خادم شهدا و ادمین کانال
🔹خواهر شهید جهاد مغنیه
مادر من یک زن فوق العاده است. وقتی خبر شهادت بابا رسید، رفت دو رکعت نماز خواند. همه ما را مادرمان آرام کرد. بدون اینکه حرفی مستقیم به ما بزند، وقتی دید در مواجه با پیکر بابا بی تاب شده ایم خطاب به بابا گفت: الحمدالله که وقتی شهید شدی، کسی خانواده ایت را به اسارت نگرفت و به ما جسارت نکردند. همین که یک جمله ما را آن قدر خجالت داد که آرایم شدیم. بعد خودش رفت و وقتی مراسم تشییع برگزار می شد، یک ساعت در قبری که برای بابا آماده کرده بودند ماند و قرآن و زیارت عاشورا خواند. خبر شهادت جهاد را هم که شنید همین طور. دلم سوخت وقتی پیکر جهاد را دیدم. مثل بابا شده بود. خون ها را شسته بود ولی جای زخم ها و پارگی ها بود. جای کبودی و خون مردگی ها. تصاویر شهادت بابا و جهاد با هم یکی شده بود. یک لحظه به نظرم رسید من دیگر نمی توانم تحمل کنم. باز مادر غیرمستقیم ما را آرام کرد. وقتی صورت جهاد را بوسید، گفت: ببین دشمن چه بلایی سر جهادم آورده. البته هنوز به اربا اربا نرسیده. لایوم کیومک یا اباعبدالله (ع). ما هم از خجالت آرام شدیم. بعد هم مادرم خودش توی قبر جهاد رفت. همان قبر! سه ساعت قرآن و زیارت عاشورا و دعا در قبر خواند.
#شهید_جهاد_مغنیه
#شهید_بین_الملل
#شهید_مقاومت
#مادر_صبر
#خاطره
🌹شهادت ۲۸ دی ماه🌹