[همسایه آقا]
📙معرفی کتاب👇
کتاب "همسایه آقا" روایت زندگی شهید مدافع حرم ، جاوید الاثر علی آقا عبداللّهی
🌹در قسمتی از کتاب می خوانیم:
یکی از چیزهایی که در مدیریت آشوب خیلی خوب جواب می دهد،این است که علاوه بر دادن هشداربا ویراژ دادن موتور و چرخیدن این ارازل و اوباش آنها را متفرق کنیم. ما هم فکر کردیم این روش اینجا هم جواب می دهد؛ ولی در یک لحظه دیدیم با قمه،میله،آجر و خلاصه هر چی دم دستشان بود، به سمت ما حمله ور شدند.
...نگاهم را از رد دویدنش برداشتم و توی آیینه نگاهی کردم. فاصله جمعیت با من کمتر از دو متر بود. عملا فرصت هیچی جز خواندن شهادتین را نداشتم. چشم هایم را بستم و با تمام وجودبه آقا جانم امام زمان (عج) متوسل شدم و از دلم گذشت بگویم:
«آقا تک تک ما تلاش کردیم حقی را نا حق نکنیم. ظلمی به کسی وارد نشود و ارازل را از مردم عادی جدا کنیم؛ولی انگار آخر قصه ما همین جا رقم می خوردو هیچ چیزی جز رضایت شما برایم شیرین نیست. »
منتظر بودم که هر آن تیزی قمه یا چاقو به کمر یا پهلوهایم بنشیندیا با میله و آجری که در دست داشتند، سر و تنم را خرد کنند. چشم هایم را بستم و همه چیز را به خدا سپردم.حس می کردم یک سری آدم دارند از کنارم رد می شوند.نمی دانم چرا ضربه ای را حس نمی کردم.با خودم گفتم:«شاید ضربه خوردم و به قول معروف هنوز داغم! چیزی را متوجه نمی شوم..
#همسایه_آقا
📚 @ketab_Et