eitaa logo
کتاب و کتابخوانی
44.6هزار دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
664 ویدیو
1.3هزار فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر https://eitaayar.ir/anonymous/b38D.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
hable_matin_3.pdf
6.59M
💠 📚 حبل متین / شرح زیارت جامعه کبیره (جلد ۳) ✏️ نویسنده: آیت الله سید محمد ضیاء آبادی 🇮🇷 ناشر: بنیاد خیریه الزهرا 📣 زبان: فارسی 📚 @ketab_Et
Part23_زلال تاریخ.mp3
18.29M
❇️🎙🎙❇️ قسمت3⃣2⃣ ✨" شناخت حلیمه، دایه پیامبر (ص)" "آیا "شق صدر" نبی (ص) صحت دارد؟"✨ 📚 @ketab_Et
هدایت شده از  طریق المهدی
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم اکنون پخش زنده از برنامه طریق المهدی در بلوار پیامبراعظم قم با همکاری گسترده ترین شبکه خبری مردمی ایتا 🔻 https://eitaa.com/tariq_almahdi
📚 📚 🌟عنوان:درون آب🌟 🔰📔🔰📔🔰📔🔰📔🔰 درون آب دومین رمان پائولا هاوکینز، دو سال بعد از کتاب بسیار موفق دختری در قطار منتشر شده است. در این رمان چند داستان همزمان اتفاق می‌افتد که در یک ماجرا مشترک هستند. در واقع داستان روایتی از غرق شدن چند خانم در یک برکه یا رودخانه‌ است. داستان رمان درون آب (Into The Water) هیجان‌انگیز بوده و به ابعاد روانشناختی شخصیت‌ها توجه ویژه‌ای دارد، اما این کتاب روایتی متفاوت با کتاب (دختری در قطار) دارد. درون آب دیگر حول چند شخصیت محدود و ماجرای بین آن‌ها نمی‌گذرد بلکه هاوکینز این بار کل مردم یک شهر را هدف قرار داده و به جای سه راوی، دست کم با یازده راوی مختلف روبه‌رو خواهیم شد، برخی به شیوه‌ی اول شخص و برخی به شیوه‌ی سوم شخص. داستان از این قرار است که جنازه مادری تنها، کف رودخانه‌ی شهر پیدا می‌شود. چند ماه پیش از این کشف، ابتدای تابستان هم دختری با همین وضعیت پیدا شده و اهالی شهر متوجه می‌شوند این سرنوشتی نیست که فقط برای این دو تن رقم خورده باشد. چون پیکر بی‌جان چند زن دیگر هم با همین وضعیت پیدا می‌شود. مرگ دو شخصیت آخر، موجب می‌شود رمز و رازهای زیادی از اعماق رودخانه شهر بیرون کشیده شود. 📚 @ketab_Et
📚🏘معرفی کتابخانه های دیجیتال 🏘📚 🏘📚🏘📚🏘📚🏘📚🏘📚 💠💠 🏘ايده ايجاد كتابخانه آنلاين معارف اسلامی همزمان با ايام محرم سال ۲۰۰۶ پديد آمد . در آن ايام هنوز كتابخانه های آنلاين معارف اسلامی به صورت گسترده در اينترنت موجود نبود و پس از جستجوی فراوان توانستيم چند كتاب درباره محرم و نهضت حسينی در سايت اصلی مركز قرار دهيم . 📚با توجه به استقبال فراوانی كه از اين عمل صورت گرفت كتابهای ديگری نيز در زمينه اخلاق اسلامی به سايت اضافه گرديد . با افزايش تعداد اين كتب لزوم طراحی يك بخش جداگانه برای آن احساس گرديد كه متعاقباً كتابخانه آنلاين طراحی و در معرض استفاده كاربران قرار گرفت . با افزايش كتب كتابخانه بخش های جديدی نيز به آن اضافه گرديد تا به صورت كنونی در معرض استفاده عاشقان اهل بيت عصمت و طهارت (ع) از سراسر دنيا قرار گيرد . 🏘📚🏘📚🏘📚🏘📚🏘📚 🔰لینک دستیابی به کتابخانه دیجیتال معارف اسلامی👇 ✨https://ketaab.iec-md.org/✨ 📚 @ketab_Et
📝📚📚📝 📜🖋📜🖋📜🖋📜🖋📜🖋 بدون شک، برنامه ریزی در زندگی موجب می‌شود تا فرد موفق‌تری باشیم و بهتر بتوانیم از زمان خود استفاده کنیم. ولی یادگیریِ نحوه‌ی برقراریِ تعادل، میان وظایف گوناگون در زندگی، کاری چالش‌برانگیز است. 📜🖋📜🖋📜🖋📜🖋📜🖋📜 ✨گام سوم: ایجاد برنامه‌ی زمانی✨ 🌟👇۲. در مقابل هریک از زمان‌ها، کاری را بنویسید👇🌟 📝🖋ابتدا فعالیت‌هایی را بنویسید که باید هر روز و در زمان مشخصی انجام شوند. بر اساس ارزیابی که طبق مطالب گفته شده در بالا انجام داده‌اید، کارها را در مقابل زمان‌هایی بنویسید که فکر می‌کنید بیش از همه برای انجام آنها مناسب است. در طول روز، یک یا چند زمان استراحت را نیز برای خود درنظربگیرید.🖋📝 📚 @ketab_Et
💠 🌟حدیث لزر غلامی🌟 🌟📚🌟📚🌟📚🌟📚🌟📚 🌟حدیث لزرغلامی، متولد مرداد 1360، نویسنده، شاعر، فیلمنامه‌نویس، عضو سه دوره‌ی هیأت‌مدیره‌ی انجمن نویسندگان کودک‌و‌نوجوان و دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی روزنامه‌نگاری از دانشگاه علامه‌طباطبایی است. از او بیش از بیست‌وپنج جلد کتاب داستان و شعر برای کودکان، نوجوانان و بزرگسالان منتشر شده که بعضی از آن‌ها قوقولی غوغول، مجموعه کتاب‌های دوستت دارم و اگر زن نبودم، قطار بودم هستند. اولین رمان کودکش، روبی، برنده‌ی لوح زرین و دیپلم افتخار از جشنواره‌ی کتاب کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد. او برای تلویزیون و سینما فیلمنامه می‌نویسد و این روزها سرپرستی نویسندگان انیمیشن گیگول (دایره‌المعارف انیمیشنی کودکان و نوجوانان) را به عهده دارد و در دفتر خدمات تخیلی مداد بنفش به تولید کتاب، انیمیشن و اپلیکیشن برای بچه‌ها مشغول است. 🌟📚🌟📚🌟📚🌟📚🌟📚 🌟آثار: 📝لباس جدید شاه 📓رابی فوتبالیست می‌شود 📝جادوگر طبقه هشتم 📓مثل یک جنگجوی واقعی 📝نبرد نوروزی 📓عمو نوروز و ننه سرما 📝کدو قلقل زن مشهور 📚 @ketab_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداوندا ...! دریاب بنده‌ای را که در میان شادی و خنده‌اش گفت خدایا شکرت و در اوج غم‌ها گفت خدا بزرگ است خدایا...! آرامش بده به دلهایی که چشم امیدشون فقط خودتی و بس ✨آمین✨ 🌙شبتون سرشار از آرامش الهی💖 📚 @ketab_Et
🌸يک سبـد عشـق 🌼يک دنيـا زیبـایی 🌸يک آسمان لطف خداوند 🌼یک لب خنـدان 🌸یک دل شـاد 🌼یه خونه ی دل پر از صفا 🌸آرزوی قلبی من برای شما 📚 @ketab_Et
✍️سخنان‌ بزرگان‌ و‌ افراد‌ مشهور‌ در‌ مورد‌ کتابخوانی‌ که‌ یک‌ دنیا‌ فایده‌ دارد. 📚«ورق نزنید، بخوانید. امروز در روزگاری زندگی می‌کنیم که خواندن سخت شده است، در فرهنگی که با بمباران اطلاعات و بی نیازی به تفکر عمیق، سطحی خواندن عادت شده است. با وجود این، باید بدانید درک و فهم عمیق مسائل فقط با خواندن عمیق به دست می‌آید.»📚 🌟مارک اپلر نویسنده و سخنران موفقیت🌟 ✨ ✨ 📚 @ketab_Et
📚 📚 🌟عنوان:دلتنگ نباش🌟 ✍به قلم:زینب مولایی 👨‍👩‍👧‍👦رده سنی:بزرگسال 🔰📔🔰📔🔰📔🔰📔🔰📔 قرار بود آن روز هردو جوابشان را به خانواده ها اعلام کنند. آخرهای صحبتشان بود. زینب به دستان روح الله خیره شده بود که با پوست میوه ها بازی می کرد، بدون مقدمه گفت: «می شه یه سوالی بپرسم؟» – بله – چرا دستاتون اینقدر زخمی شده؟ روح ‌الله نگاهی به دستانش کرد. انگار برای اولین بار بود که زخم های دستش را می دید. کمی مکث کرد «دیگه کار منم اینجوریه دیگه» زینب سرش را پایین انداخت و با دلسوزی گفت: «بیشتر مراقب خودتون باشبن، دوست ندارم آسیبی بهتون برسه.» روح الله چندثانیه به او خیره ماند. انتظار شنیدن این حرف را نداشت. دوباره به دستانش نگاه کرد. زخم هایی که به چشم خودش هم نیامده بود، حالا برای کسی مهم شده بود. سرش را بلند کرد. لبخند زد: «چشم از این به بعد بیشتر مراقبم» 🔰📔🔰📔🔰📔🔰📔🔰📔 💠دسترسي به کتاب👇👇 @hasibaa2📲 📚 @ketab_Et
📚📚📚 🔖📔📔🔖📔📔🔖📔📔🔖 لرزش دوم، فقط صدا نبود. جابجایی استکان تا حد اصابت به قندان را نمی شد پای توهم گذاشت. ذهنم درگیر شد ولی به خاطر هیجان فوتبال، موضوع سریع از خاطرم رفت. اواخر نیمه دوم بود که یک لحظه تمام چراغ ها و تلویزیون خاموش و روشن شدند. لرزشی وجود نداشت. استکان و قندان از روی میز سُر خوردند. هم زمان با صدای شکسته شدن شان، لامپ ها روشن شدند. برق آمد. سه چهار ثانیه بیشتر طول نکشید. ترس سراسر وجودم را گرفته بود. عرق سردی روی پیشانی ام نشسته بود. مزه سرکه و گلپر تخمه ای که نصفش لای دندانم بود و ته آن را با انگشتان سبابه و شصستم نگه داشته بودم، در دهانم مثل زهر مار تلخ شده بود. دستم بی حرکت مانده بود. نه می توانستم تخمه را بیرون بکشم نه فکم قدرت داشت که دندانم را حرکت دهد تا تخمه را بشکند! سی ثانیه ای در همین حالت بودم. چشمانم به صفحه سیاه تلویزیون خیره مانده بود. صدای زنگ تلفن به دادم رسید. مثل دستگاه شُک در اتاق عمل! 🔖📔📔🔖📔📔🔖📔📔🔖 📔از پمبا تا ماریانا ✍محمد قنبری 📚 @ketab_Et