- حرفی دارم با تو که در سینهام منجمد شده. حرفی دارم با تو که پشت نقابِ تمام پر حرفی هایم پنهان شده! حرفی دارم، اما مدت بسیاریست که از گفتنش عاجزم!
دست ببر به درون این سینه پر از ناگفته ها و بشنو صدایم را. من نه نای گفتن دارم و نه میتوانم بگویم. هیچ نمیدانم. هیچی بلد نیستم. غریبه و تنها گوشهای با غم ها عجین شده ام.
دست ببر به سینهام و تمام این ناگفته ها را بردار برای خودت.
بگذار بروم. بگذار نخوابم! بگذار در این جاده هایِ یکطرفه غرق شوم. گریز بی پایان از پایان یافتنِ بی معنا، گریز خوبی نیست ...!
پایانی بیاب برایم.
#غریبآشنا
#گمنام23