💡حدود فصل بهار بود. در جادهاى حركت مىكردم و درختان دو طرف آن را كه از #شكوفه پُر شده بودند، مىديدم.
👈 احساس #شرمندگى مىكردم كه بهارها از عمرم گذشته، ولى هنوز شكوفهاى ندادهام! هنوز عقيم و خسته و مفلوك ماندهام!
⁉ پس كجاست بارِ من؟ كجاست بارى كه بتوانم آن را پيش خدا ببرم؟!
🔸وقتى انسان نعمتى را پيش زن و بچهاش مىبرد، آنها تنها مىگويند بارك اللَّه، ولى اگر همين نعمتها را پيش #خدا ببرد، خدايى كه خودش #منعم است و به اينها نيازى ندارد، او مىپرسد كه با اين نعمتها چه كردهاى؟ عمر خود را در چه راهى مصرف كردهاى؟ اين دل، اين چشم و اين گوش و ... كه به تو دادم، آلوده نبود! پس كجاست آن توانايىهايى كه بايد بدست مىآوردى؟
🔴 خدا مثل زن و بچه نيست كه آدمى هميشه با نعمتها گولشان زده باشد.
📚 برگرفته از کتاب
#اخبات
استاد صفایی حائری (عین.صاد)
ص۹۴
@khateshohada_313