eitaa logo
اِسکول‌فان | school fun
2.1هزار دنبال‌کننده
274 عکس
240 ویدیو
0 فایل
اینجا‌قراره‌کلی‌خاطرات سمی‌ ازدوران‌مدرسه‌ازهم‌بشنویم😂💣🗿 خاطراتتون‌به‌اشتراک‌بزارید👀🦥 https://daigo.ir/secret/9726414532 کپی‌ازمحتوای‌ساخت‌کانال‌بدون‌ذکرمنبع‌‌ممنوعه‌❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
ماهم یه دانش آموز جدید اومد مدرسمون بهش گفتیم اسمت چیه؟ میگفت ماهور بعد از این دخترایی بود که خیلی ناز و ادا داشت ماهم ازش بدمون میومد چون خودمون خیلی خاکی و صمیمی بودیم خیلی کرم میریختیم که بره بعد یه روز معاونمون اومد گفت بگید طیبه بیاد دفتر درحالیکه ما طیبه تو کلاس نداشتیم اصن گفتیم که خانم طیبه کیه؟ گفت دانش آموز جدیده یعنی ما پوکیده بودیم از خنده🤣🤣🤣🤣🤣🤣 میخواست مثلا کلاس بذاره میگفت من ماهورم🤣 خلاصه که انقدر اذیتش کردیم رفت😂 + چرا دروغ گفته آخه تو ذهنش نگفته که یه وقت لو میره😂💔
سلااام تو کلاس نشسته بودیم زنگ آخر بود فیزیک داشتیم هممون محو درس بودیم یهو دیدیم یکی در کلاسو باز کرد گفت آبجیییییییی:/// لازم به گفتن نیست که هممون از ترس قالب تهی کردیم😂🤌 خواهر یکی از بچه ها بود حالا هر کارش میکردیم از کلاس نمی‌رفت بیرون😂😂😂 آبجیش میخواست ببرتش بیرون توی سالن مدرسه جیغ میزد و پاهاشو می‌کوبید زمین🤣🤣 بچه های بقیه کلاسا هم اومده بیرون نگاهشون میکردن وای خیلی سمی بود😂 + وای باز این که خوبهههه😂
اِسکول‌فان | school fun
سلااام تو کلاس نشسته بودیم زنگ آخر بود فیزیک داشتیم هممون محو درس بودیم یهو دیدیم یکی در کلاسو باز
ما تو مدرسه یبار داداش کوچیکه یکی از دوستام اومده بود و خیلی بچه بود در حد ۴,۵ سال و اصرار اصرار اصرار که میخوام تو کلاس بشینم هرچی میگفتیم کوچولو برو تو حیاط بازی کن اصن گوشش بدهکار نبود 😂 آخرش با هزار بدبختی از دبیر اجازه گرفت که بمونه ولی خدا نیاره اون روزو که یه بچه تو کلاس باشه😑 همه‌مونو کلافه کرد یبار جیغ میزد گشنمه یبار میگفت تشنمه یبار حوصلش سر میرفت وسط کلاس پا شده بود از بچه ها خوراکی میگرفت😂🤣 وقتی دید کسی بهش توجه نمیکنه پاشد رفت پای تخته و یه ماژیک ورداشت و شروع کرد به نقاشی کردن😩🤣🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مخصوصا وقتایی که پاور پوینت داشتیم که اصن روشن نمیشد🤣💔
اِسکول‌فان | school fun
مخصوصا وقتایی که پاور پوینت داشتیم که اصن روشن نمیشد🤣💔
بچه ها یاد یه خاطره افتادم😂 کلاس پنجم که بودیم معلممون داشت روی پرژکتور فایل پخش میکرد ولی دقیق نمیدونست کدوم پوشه‌ست همینطوری هم داشت رندوم انتخاب میکرد یهو یه فیلمو‌ پخش کرد که فیلم جشن خانوادگیشون بود😂🤣 اونموقع که ما بچه بودیم یه آتو دست ۲۰ تا دانش اموز داد ماهم به هرکی میرسیدیم براش تعریف میکردیم🤣🤣
سلام ✋ صحبتون‌به‌خیر🌱🌸
میشه از استیکر ها استفاده ی شخصی کرد؟ _سلام‌بله‌میتونید ولی‌برای‌استفاده‌چنل‌ها‌نمیشود😅
خاطره من رو نزاشتی _بچه‌ها‌خواهش‌میکنم‌به‌جا‌ی‌گفتن‌این‌ جمله‌خاطره‌منو‌نزاشتید‌پیام‌خاطره‌تون‌ دوباره‌بفرستیدکه‌اگر‌مانعی‌نبود‌میزاریم🌱 چون‌از‌بین‌اینهمه‌پیام‌از‌کجا‌بدونم‌کدومشه😂🗿
سلام من ابتدایی که بودم یه روز برف اومده بود بعد همه جا یخ زده بود با بچه ها داشتیم بازی میکردیم ناظم مدرسمون اومد دعواکرد که روی یخ ها نریم خودش رفت روی یخ ها بچه ها رو بفرسته اونطرف پاشنه کفشش گیرکرد افتاد همه زدیم زیر خنده خودش هم داشت میخندید و میگفت نخندین 😂چندقیقه بعد رفتم برم سیرویس دم در خودم خوردم روی زمین بچه ها هرچی بلندم میکردن دوباره میافتادم اخرشم اومدم بیرون دیگه دیگه هم مسخرش نکردم 😂 _سلام‌‌نتیجه‌اخلاقی‌داشت😂