#دعای_عهد_محسن_فرهمند 🌷 دعای عهد 🎤 با صدای استاد : 💐 محسن فرهمند ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor #کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛

💫روزتان را اینگونه آغاز کنید💫 🍀 بسم الله الرحمن الرحیم 🍀 بِسْمِ اللّهِ النُّور✨ِ بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ✨ بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ ✨بِسْمِ اللّهِ الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُور✨ِ بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِن َْالنُّورِ✨ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّور✨ِ وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ✨ فى كِتابٍ مَسْطُور✨ٍ فى رَقٍّ مَنْشُورٍ✨ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ✨ عَلى نَبِي مَحْبُورٍ✨ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْكُورٌ ✨وَبِالْفَخْرِ مَشْهُور✨ٌ وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ مَشْكُورٌ ✨وَصَلَّى اللّهُ عَلى سَيِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين✨🍀 #اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor #کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛

❣ #سلام_امام_زمانم❣ 🍁اى دل! #بشارت مى ‏دهم 🌼خوش روزگارى مى ‏رسد 🍃یا درد و غم💔 طى مى ‏شود 🌺یا #شهریارى مى‏ رسد 🍁گر کارگردان جهـ🌏ــان 🌼باشد "خداى مهربان" 🍃این کشتى طوفان زده 🌺هم بر کنارى #مى_رسد   #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸🍃 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor #کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛

شهیدان ظفر خالدی ۱۱ ساله کوچکترین شهید کشور و برادرش خدا رحم که در آغوش هم به شهادت رسیدند ...

شهید ظفر خالدی با 11 سال و 7 ماه سن، کوچکترین و کم‌سن‌وسال‌ترین شهید کشور است که در دوم مردادماه سال 1349 در روستای تنگ کلوره از توابع شهرستان لردگان استان چهارمحال و بختیاری متولد شد . او تمام مقاطع تحصیلی اش را با معدل 20 پشت‌سر گذاشت و با وجود اینکه شاگرد ممتاز مدرسه بود از زمان تشکیل بسیج نیز یکی از اعضای فعال پایگاه بسیج شد . به ورزش علاقمند بود و در ورزش‌های مختلف از جمله کوهنوردی و تکواندو فعالیت می‌کرد. با وجودی که به سن تکلیف نرسیده بود اما نماز اول‌وقتش ترک نمی‌شد، روزه می گرفت ، همیشه در دعاهای کمیل، زیارت عاشورا، نمازجمعه و برنامه‌های بسیج به‌صورت فعال شرکت می‌کرد . در طول زندگی کوتاه خود دوبار با امام خمینی(ره) دیدار داشت . لباس های بسیجی اندازه قامت ظفر نبود و به اصرار لباس های برادرش را به خواهرش می داد تا برای او اندازه کنند. مادر شهید در مورد او می گوید : درسن10سالگی به همراه دوستان برای آموزش فعالیت های بسیج از من اجازه گرفت و به اصفهان رفت . او گاهی اوقات شب ها به خانه نمی آمد و در بسیج می ماند . ظفر به انقلاب بسیار علاقمند بود به طوری که شب 22 بهمن موقع گفتن الله اکبر روی پشت بام با صدای بلند تکبیر والله اکبر سر می داد. او شبها به من اصرار میکرد که مرا صبح زود بیدار کن تا برای تمرین تیر اندازی با گروه بسیج به کوهنوردی بروم و من که شوق او را در چشمانش میدیدم ، خوشحال می شدم و او را هنگام نماز صبح بیدار میکردم وبعد از نماز ایشان بیدار میماند وبه گروه کوهنوردی می پیوست. سال1360هنگامی که شهید11سال داشت پدرش عازم جبهه شد.موقع مرخصی اصرارهای مکرر شهیدباعث شد اوپس از باز گشت پدرش عازم جبهه شود اما قبل از رفتن باید مسول کاروان راضی میشد.این در حالی بود که پدر زخمی ومجروح از جبهه برگشته بود ، پدرمیخواست با این بهانه مانع رفتن او شود اما عشق به جبهه تمام وجود ظفر را فرا گرفته بود و هر روز می خواست که بامسئول کاروان صحبت کند . پدرکه شور و شوق او را برای رفتن دید و فهمید که فکر جبهه از سرش بیرون نمی رود رفت وبامسئول کاروان اعزامی بروجن صحبت کرد ولی آنها حاضر به همکاری نشدند . وقتی پدر به خانه برگشت و خبر را داد ظفر گریه کنان نزد من آمد . من که طاقت ناراحتی او را نداشتم با حرف های خود او را آرام می کردم ولی شهید به هیچ وجه آرام نمی شد ودائما به پدر اصرار می کرد که او را همراه خود به جبهه ببرد . ایشان می گفت : اگر من را همراه خود نبرید من خودم به تنهایی با کاروانیان می روم . شهید بسیار ناراحت بود وبا چشمان گریان به خواب رفت و پدر صبح زود بدون اینکه فرزندش از رفتن اومطلع شود با همسرش خداحافظی کرد وراهی جبهه شد. صبح وقتی ظفر برای نماز صبح بیدار شد بعد از خواندن نماز برخلاف هر صبح که پدرش را درحال نماز خواندن می دید این بار او را ندید دوان دوان سراغ مادر رفت دلیل نبودن پدر را جویا شد ومادر که می دانست از رفتن پدرش ناراحت می شود با ترس ودلهره فراوان ناچار به ایشان گفتند که پدرت به جبهه رفت ، شهید با ناراحتی از اتاق بیرون رفت وسپس مادرش را صدا کرد وبه او گفت: مادر جان مانع رفتن من به جبهه نشو فردای قیامت جواب حضرت زهرا (س) را چه می دهی من باید در راه اسلام تا پای جان بجنگم و از وطنم دفاع کنم. مادر نمی دانست جواب ایشان را چه بدهد . حرف های او سر شار از عشق به دین اسلام بود لذا به او اجازه داد همراه کاروان به جبهه برود . شهید انچنان خوشحال شد که از شدت خوشحالی ساکش را برداشت روی خواهران ودست مادرش رابوسید واز آنها خداحافظی کرد و رفت ... با شوق و ذوق فراوان به سوی کاروان بروجن رفت وقتی می خواست همراه کاروان راهی شود مسئول کاروان به دلیل اینکه سنش کم بود مانع رفتن او شد ولی شهید با این بهانه که سن واقعی من از سن شناسنامه ام بیشتر است او را قانع کرد و راهی شد ... ظفر نخستین بار از طریق تیپ ۱۴ امام حسین (ع) به جبهه اعزام شد و در عملیات‌های فتح خرمشهر و رمضان به همراه پدر و تنها بردارش حضور پیدا کرد. وی در عملیات رمضان و در روز ۲۳ ماه مبارک رمضان حین عملیات با برادرش در یک سنگر و در آغوش هم در حالی به شهادت رسیدند که کمتر از ۱۲ سال داشت. پیکر مطهر آن دو به عنوان مفقودالاثر در جبهه ها ماند تا آنکه در جریان تفحص ، جنازه دو برادر در پنجم مردادماه ۱۳۷۸ در منطقه شلمچه کشف و به لردگان منتقل شدند . این شهیدان در گلزار شهدای لردگان در کنار هم آرمیده اند ..‌.

🌹 #طرح_روزانه_انس_با_قرآن🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان( عجل الله )، هدیه به روح امام و شهدا و جمیع رفتگان و آمرزش گناهان و شفاے مریضان #نحل_291 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor #کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛

#متن_ترجمه #صفحه_291 سوره مبارکه #اسراء #سوره_17 #جزء_15 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor #کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛

#ترتیل #صفحه_291 سوره مبارکه #اسراء #سوره_17 #جزء_15 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor #کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛