هدایت شده از m.Faraji
─┅•═༅❁🏴﷽🏴❁༅═•┅─
سهم مطالعه #نهج_البلاغه ( #روز_شصت_ونهم)
🗓 یکشنبه 21 دی 1399
📜 نامه ۵۰ تا نامه ۴۸🔻
💎اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ💎
🌷ثواب نهج البلاغه خوانی
تقدیم به شهید مدافع حرم «حجت الاسلام شهید مجید سلمانیان»
─┅•═༅𖣔✾🏴✾𖣔༅═•┅─
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 نامه به اميران سپاه خود
1⃣ پرهيز از غرورزدگی در نعمتها
♦️از بنده خدا، علی بن ابيطالب ، امير مومنان ، به نيروهای مسلح و مرزداران كشور پس از ياد خدا و درود! همانا بر زمامدار واجب است كه اگر اموالی به دست آورد، يا نعمتی مخصوص او شد، دچار دگرگوني نشود، و با آن اموال و نعمتها، بيشتر به بندگان خدا نزديك، و به برادرانش مهربانی بیشتری روا دارد.
2⃣مسئوليتهای رهبری و نظاميان
♦️آگاه باشيد حق شما بر من آن است كه جز اسرار جنگی هيچ رازی را از شما پنهان ندارم، و كاری را جز حكم شرع، بدون مشورت، با شما انجام ندهم، و در پرداخت حق شما كوتاهی نكرده، و در وقت تعيين شده آن بپردازم، و با همه شما بگونه ای مساوی رفتار كنم. پس وقتی من مسئوليتهای يادشده را انجام دهم، بر خداست كه نعمتهای خود را بر شما ارزانی دارد، و اطاعت من بر شما لازم است، و نبايد از فرمان من سرپيچی كنيد، و در انجام آنچه صلاح است سستی ورزيد، و برای رسيدن به حق تلاش كنيد، حال اگر شما پايداری نكنيد، خوارترين افراد نزد من انسان كج رفتار است، كه او را به سختی كيفر خواهم داد، و هيچ راه فراری نخواهد داشت، پس دستورالعملهای ضروری را از فرماندهانتان دريافت داشته و از فرماندهان خود در آنچه كه خدا امور شما را اصلاح می كند، اطاعت كنيد، با درود.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه50
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به معاويه
🔹هشدار به معاويه از دنياپرستی
♦️پس از ياد خدا و درود! همانا دنيا انسان را به خود سرگرم و از ديگر چيزها باز می دارد، دنياپرستان چيزی از دنيا به دست نمی آورند جز آن كه دری از حرص برويشان گشوده، و آتش عشق آنان تندتر می گردد، كسی كه به دنيای حرام برسد از آنچه به دست آورده راضی و بی نیاز نيست، و در فكر آن است كه به دست نياورده، اما سرانجام آن، جداشدن از فراهم آورده ها، و به هم ريختن بافته شده هاست، اگر از آنچه گذشته عبرت گيری، آنچه را كه باقی مانده توانی حفظ كرد. با درود.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه49
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به معاويه
🔹اندرز دادن دشمن
♦️همانا ستمگری و دروغ پردازی ، انسان را در دين و دنيا رسوا می كند، و عيب او را نزد عيب جويان آشكار می سازد، و تو می دانی آنچه كه از دست رفت باز نمی گردد، گروهی باطل طلبيدند، و خواستند با تفسير دروغين، حكم خدا را دگرگون سازند، و خدا آنان را دروغگو خواند، معاويه، از روزی بترس كه صاحبان كارهای پسنديده خوشحالند، و تاسف می خورند كه چرا عملشان اندك است، آن روز كسانی كه مهار خويش در دست شيطان دادند سخت پشيمانند. تو ما را به داوری قرآن خواندی، در حالی كه خود اهل قرآن نيستی، و ما هم پاسخ مثبت به تو نداديم، بلكه داوری قرآن را گردن نهاديم. با درود.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه48
📜📜📜🌿🌴☀️🌴🌿📜📜📜
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
شهید سیدحسین حسینی یکی از فرماندهان فاطمیون بود. او در سال ۱۳۴۵ متولد شد. وی در سمت معاون ابوحامد (شهید توسلی) و مسئول حفاظت فاطمیون در سوریه خدمت می کرد . از ویژگیهای وی برخورد مهربانانه و پدرانه با مدافعان بود از همین رو در بین نیروها به پدر فاطمیون معروف شده بود.
دختر شهید از پدر چنین می گوید :
پدرم هم در زمان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، هم در زمان حضور طالبان در افغانستان برای دفاع از اسلام حضور داشت ، او با همان گروه دوستانش در افغانستان که علیه طالبان میجنگیدند، تصمیم گرفتند که برای دفاع از حریم اهل بیت (ع) به سوریه بروند.
پدرم به ما نگفته بود که در سوریه چه میکند. بعد از رفتنش فهمیدیم که او جانشین فرمانده فاطمیون و مسئول اطلاعات عملیات بوده است .
من خیلی به پدرم وابسته بودم و دوری از او برایم سخت بود برای همین مخالف رفتن پدرم به سوریه بودم. به او میگفتم الان سنتان بالا رفته و بهتر است همینجا بمانید. اما او راضی نمیشد . میگفتم اگر بنا به ادای دین است که شما دین خود به اسلام را در جنگ ایران و بعد هم در افغانستان ادا کرده اید اما او از سختیهایی که حضرت زینب (س) کشیدند برایمان می گفتند تا به رفتن ایشان راضی شویم .
پدرم ارادت خاصی به حضرت زینب (س) داشت، همیشه به ما توصیه میکرد که از ایشان صبر بخواهیم. اصلاً پدرم همه زندگی اش حضرت زینب (س) بود؛ در هیئت خودشان همیشه روضه حضرت زینب (س) میخواندند. همه حرفهایش برای حضرت بود و در آخر هم جانش را برای دفاع از حرم این بانو فدا کرد.
او آرزوی شهادت داشت و میگفت «محال است بگذارم دشمن به حرم حضرت بی احترامی کند. ما باشیم و دشمن چنین کاری کند؟» هیهات ...
در آخرین اعزام پدرم با همیشه فرق داشت. انگار به آنچه که میخواست رسیده باشد. این حال برای مادرم نیز عجیب بود ، در تمام سالهایی که پدرم در جبههها حضور داشت، مادرم هیچ وقت با رفتنش مخالفت نکرد. مادرم همیشه به ما میگفت من به راهی که پدرتان میرود معتقدم و ایمان دارم که راه درستی است و نباید مانع قربش شویم. بار آخر مادرم بعد از رفتنش میگفت «پدرتان اینهمه سال رفت جنگ، هیچ وقت نگفت دعا کن شهید شوم اما این بار همواره میگفت که دعا کن من شهید شوم.
ما وقتی از شهادت پدرم مطلع شدیم که پیکرش به ایران آمده بود، گویا خمپارهای به پدرم میخورد و زخمی و بیهوش میشود. همرزمانش میگویند او را به بیمارستان مقابل حرم حضرت زینب (س) منتقل کردیم، روبروی بیمارستان لحظهای چشمهایشان را باز کرد ، سلامی به بی بی داد و
چشمهایش را برای همیشه بست ...
پدرم همیشه برای نماز صبح زود بیدار میشد و قرآن میخواند. ما با صدای قرآن پدر بیدار میشدیم. خاطرم نیست ما را برای نماز بیدار کرده باشند. با صوت پدر بیدار میشدیم و میدیدیم که میخواهد نماز بخواند سریع خود را به پدر میرساندیم و نماز را به جماعت با پدر میخواندیم. هنوز صدای قرآن پدر در گوش من است. هر بار قرآن می شنوم، به یاد پدر و صدای قرآن صبگاهی اش می افتم. انگار این صدا همیشه همراه من است...
✒️📃
#شرح_زیارت_جامعه_کبیره
⬅️جلسه دوازدهم
6️⃣معْدِنَ الرَّحْمَة وَ خُزّانَ الْعِلْم
✅علم معصومین(ع)افاضی است علم آن ها با علم خدا فرق می کند؛علم خدا ذاتی است ولی علم معصومین(ع) افاضی است؛یعنی از جانب خدا به آنها افاضه می شود و ممکن است خدا جلو علم آن ها را بگیرد و چیزی راندانند.
🔆معصومین(ع) کلیدداران خزانه های غیبند و خداوند قدرتی به آن ها داده است که هروقت بخواهند چیزی را بدانند،می دانند و هروقت بخواهند چیزی را ندانند،نمی دانند.
✅دریکی از سفرها شتر پیغمبر اکرم(ص)گم شد،فرمودند:بگردید و ببینید کجاست.هرچه گشتند پیدا نکردند.یکی از منافقین گفت:کار او عجیب است.از یک طرف ادعای پیغمبری می کند و می گوید:من از آسمان و اوضاع آسمانیان باخبرم و از طرف دیگر، شترش گم شده و نمی داند کجاست؛می گوید: بگردید پیدایش کنید.این حرف به گوش پیغمبر اکرم(ص)رسید.فرمودند:
می دانم کجاست؛پشت همین کوه،پایین درّه،
درختی است و افسار شتر به شاخه ی آن بند شده آن جا مانده است.بروید و آن را بیاورید.
👌🏼آری،آنجا که نمی خواستندبدانند،نمیدانستند و می گفتند:دنبالش بگردید و پیدایش کنید.چون رفتارشان با مردم عادی بود.همان طور رفتار می کردند که ما با هم رفتار می کنیم.اما از آنجا خواستند بدانند و شبهه از دل ها برطرف سازند،دریک لحظه گفتند:می دانم کجاست.
✅عمر می گفت:یا علی، این چگونه است که از تو هرچه سؤال می کنند،فورا جواب می دهی؛اما ما نمی توانیم؟می فرمودند:آیا اگر کسی از تو بپرسد دستت دارای چند انگشت است،در جواب دادن نیاز به تأمل داری؟گفت:نه، می بینم که پنج انگشت دارم.فرمودند:تمام عالم برای من چنین است.اگر بخواهم،همه چیز را می بینم.
⁉️مراد از جفر و جامعه چیست و نزد کیست؟
در روایات آمده است که فرموده اند:جفر
(دانشی که از غیب خبر می دهد) و جامعه و صحیفه فاطمه(س) در نزد ما هست و علم به فلان مطلب را از جفر و جامعه یا صحیفه فاطمه(س) بدست آورده ایم.این مطلب میان اهل تحقیق مورد بحث است که مراد از جفر و جامعه چیست؟آیا کتاب بزرگی است که مشتمل بر حقایق هستی است؟درست روشن نیست.
احتمالا به مرتبه ای از مراتب علمشان اشاره دارد که از حیطه ی درک ما بیرون است.
✅چنان که نقل شده است ابونواس شاعر
،خدمت امام رضا(ع) رسید و چند بیت شعری را که در مدح آن حضرت گفته بود،درحضور امام (ع) خواند.آنگاه امام(ع) رقعه ای درآوردند و آن را به ابونواس نشان دادند.او با کمال تعجب دید که عین ابیاتش در آن رقعه به خط روشن نوشته شده است.....امام(ع) فرمودند:"در جفر و جامعه که در نزد من است نوشته شده که تو مرا به این ابیات مدح خواهی کرد."(1)
✅آری ما معتقدیم که تمام علوم از گذشتگان و آیندگان،از زمینیان و آسمانیان،از علوم مادی و معنوی،هرچه هست،قطره ای از دریای علم امام و افاضه ای از افاضات مقام ولایت مطلقه است.
📘1-نقل از نفایس الفنون جلد2 صفحه94.
📝آیت الله سید محمد ضیاء آبادی
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
@KhatmeNoor
🏴🖤
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم.
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِڪَ
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛