eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
2هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
3.6هزار ویدیو
1.3هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از m.Faraji
745.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏─┅•═༅❁💟﷽💟❁༅═•┅─ سهم مطالعه ( ) 🗓 دوشنبه 23 فروردین 1400 📜 خطبه ۹۱ از بند ۱ تا بند ۳🔻 💠اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ💠 🌷ثواب نهج البلاغه خوانی تقدیم به « شهید محمد معماریان » ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💟✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•‏‏┅‏─
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 📜 خطبه اشباح (مسعدة بن صدقه از امام صادق عليه السّلام نقل كرد؛ روزی در مسجد كوفه شخصی به امام علی عليه السّلام گفت خدا را آنگونه توصيف كن كه گويا با چشم سر او را ديده ايم، تا عشق ما به خداوند بیش از پیش شود امام علیه السلام خشمگین شد و با صدای بلند فرمود: همه برای نماز جماعت حاضر شوند. مردم آنچنان حضوری پیدا کردند که مسجد پر از جمعیت شد. امام بالای منبر رفت و در حالی که خشمگین بود و رنگ صورت امام تغییر کرده بود، فرمود:) 1⃣ خدا شناسی ♦️ستايش خدايی را سزاست که نبخشيدن بر مال او نيفزايد، و بخشش او را فقير نسازد، زيرا هر بخشنده ای جز او، اموالش کاهش يابد، و جز او هر کس از بخشش دست کشد مورد نکوهش قرار گيرد. اوست بخشنده انواع نعمت ها و بهره های فزاينده و تقسيم کننده روزی پديده ها، مخلوقات همه جيره خوار سفره اويند، که روزیِ همه را تضمين، و اندازه اش را تعيين فرمود. به مشتاقان خويش و خواستاران آنچه در نزد اوست، راهِ روشن را نشان داد. سخاوت او در آنجا که از او بخواهند، با آنجا که از او در خواست نکنند، بيشتر نيست. خدا اوّلی است که آغاز ندارد، تا پيش از او چيزی بوده باشد، و آخری است که پايان ندارد تا چيزی پس از او وجود داشته باشد. مردمک چشم ها را از مشاهده خود بازداشته است. زمان بر او نمی گذرد تا دچار دگرگونی گردد، و در مکانی قرار ندارد تا پندار جابجايی نسبت به او روا باشد. اگر آنچه از درون معادن کوه ها بيرون می آيد، و يا آنچه از لبان پُر از خنده صدف های دريا خارج می شود، از نقره های خالص و طلاهای ناب، دُرهای غلطان و مرجان های دست چپن، همه را ببخشد، در سخاوت او کمتر اثری نخواهد گذاشت، و گستردگی نعمت هايش را پايان نخواهد داد. در پيش او آن قدر از نعمت ها وجود دارد که هر چه انسان ها درخواست کنند تمامی نپذيرد، چون او بخشنده ای است که درخواست نيازمندان، چشمه جود او را نمی خشکاند، و اصرار و درخواست های پياپی، او را به بُخل ورزيدن نمی کشاند. 📜 ، 📜📜📜🌿🌹📜🌹🌿📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 📜 خطبه اشباح 2⃣ صفات خدا در قرآن ♦️ای پرسش کننده! درست بنگر، آنچه را که قرآن از صفات خدا بيان می دارد، به آن اعتماد کن و از نور هدايتش بهره گير، و آنچه را که شيطان تو را به دانستن آن وامی دارد و کتاب خدا آن را بر تو واجب نکرده، و در سنّت پيامبر(صلی الله علیه و آله)و امامان هدايتگر نيامده، رها کن و علم آن را به خدا واگذار، که اين نهايت حقّ پروردگار بر تو است. بدان، آنها که در علم دين استوارند، خدا آنها را از فرو رفتن در آنچه که بر آنها پوشيده است و تفسير آن را نمی دانند، و از فرو رفتن در اسرار نهان بی نياز ساخته است، و آنان را از اين رو که به عجز و ناتوانی خود در برابر غيب و آنچه که تفسير آن را نمی دانند اعتراف می کنند، ستايش فرمود، و ترک ژرف نگری آنان در آنچه که خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است. پس به همين مقدار بسنده کن! و خدا را با ميزان عقل خود ارزيابی مکن، تا از تباه شدگان نباشی. اوست خدای توانايی که اگر وهم و خيال انسان ها بخواهد، برای درک اندازه قدرتش تلاش کند، و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غيب ملکوتش را درنوردد، و قلب های سراسر عشق مشتاقان، برای درک کيفيّت صفات او کوشش نمايد، و عقل ها با تلاش وصف ناپذير از راه های بسيار ظريف و باريک بخواهند ذات او را درک کنند، دست قدرت بر سينه همه نواخته بازگرداند، در حالی که در تاريکی های غيب برای رهايی خود به خدای سبحان پناه می برند و با نااميدی و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز می گردند، که با فکر و عقل نارسای بشری نمی توان او را درک کرد، و اندازه جلال و عزّت او در قلب انديشمندان راه نمی يابد. خدايی که پديده ها را از هيچ آفريد، نمونه ای در آفرينش نداشت تا از آن استفاده کند، و يا نقشه ای از آفريننده ای پيش از خود، که از آن در آفريدن موجودات بهره گيرد. و نمونه های فراوان از ملکوت قدرت خويش، و شگفتی های آثار رحمت خود، که همه با زبان گويا به وجود پروردگار گواهی می دهند را به ما نشان داده، که بی اختيار ما را به شناخت پروردگار می خوانند. در آنچه آفريده آثار صنعت و نشانه های حکمت او پديدار است، که هر يک از پديده ها حجّت و برهانی بر وجود او می باشند، گرچه برخی مخلوقات، به ظاهر ساکت اند، ولی بر تدبير خداوندی گويا، و نشانه های روشنی بر قدرت و حکمت اويند! خداوندا! گواهی می دهم، آن کس که تو را به اعضای گوناگون پديده ها و مفاصل به هم پيوسته که به فرمان حکيمانه تو در لابلای عضلات پديد آمده، تشبيه می کند، هرگز در ژرفای ضمير خود تو را نشناخته، و قلب او با يقين اُنس نگرفته است، و نمی داند که هرگز برای تو همانندی نيست. و گويا بيزاریِ پيروانِ گمراه، از رهبران فاسدِ خود را نشنيده اند که می گويند: «به خدا سوگند! ما در گمراهی آشکار بوديم که شما را با خدای جهانيان مساوی پنداشتيم.» دروغ گفتند مشرکان که تو را با بُت های خود همانند پنداشتند، و با وَهم و خيال خود گفتند پيکری چون بُت های ما دارد، و با پندار نادرست تو را تجزيه کرده، و با عقل های ناقص خويش، تو را با اعضاء گوناگون مخلوقات تصور کردند. خدايا! گواهی می دهم آنان که تو را با چيزی از آفريده های تو مساوی شمارند از تو روی برتافته اند و آن که از تو روی گردان شود بر اساسِ آياتِ محکمِ قرآن و گواهی براهين روشن تو، کافر است. تو همان خدایِ نامحدودی هستی، که در انديشه ها نگُنجی، تا چگونگی ذات تو را درک کنند، و در خيال و وهم نيايی، تا تو را محدود و دارایِ حالاتِ گوناگون پندارند. 📜 ، 📜📜📜🌿🌹📜🌹🌿📜📜📜
📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜 📜 خطبه اشباح 3⃣ وصف پروردگار در آفرينش موجودات گوناگون ♦️آنچه را آفريد با اندازه گيری دقيقی استوار کرد، و با لطف و مهربانی نظمشان داد، و به خوبی تدبير کرد. هر پديده را برای همان جهت که آفريده شد به حرکت درآورد، چنان که نه از حدّ و مرز خويش تجاوز نمايد و نه در رسيدن به مراحل رشد خود کوتاهی کند، و اين حرکتِ حساب شده را، بدون دشواری به سامان رساند، تا بر اساس اراده او زندگی کند. پس چگونه ممکن است سرپيچی کند، در حالی که همه موجودات از اراده خدا سرچشمه می گيرند؟. خدايی که پديدآورنده موجودات گوناگون است. بدون احتياج به انديشه و فکری که به آن روی آورد، يا غريزه ای که در درون پنهان داشته باشد، و بدون تجربه از حوادث گذشته، و بدون شريکی که در ايجاد امور شگفت انگيز ياريش کند، موجودات را آفريد، پس آفرينش کامل گشت و به عبادت و اطاعت او پرداختند، دعوت او را پذيرفتند و در برابر فرمان الهی سستی و درنگ نکردند و در اجرای فرمان الهی توقّف نپذيرفتند. پس کجی های هر چيزی را راست، و مرزهای هر يک را روشن ساخت، و با قدرت خداوندی بين اشياء متضاد هماهنگی ايجاد کرد، و وسايل ارتباط آنان را فراهم ساخت، و موجودات را از نظر حدود، اندازه، و غرايز، و شکل ها، و قالب ها، و هيئت های گوناگون، تقسيم و استوار فرمود، و با حکمت و تدبيرِ خويش، هر يکی را به سرشتی که خود خواست درآورد. 📜 ، 📜📜📜🌿🌹📜🌹🌿📜📜📜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏝لحظه وصل به یک پلک زدن می‌گذرد این فراق است که هر ثانیه‌اش یک سال است 🏝 ‌‌‌‌‌‌ ‌ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6025990732928518067.ogg
زمان: حجم: 525.4K
¤ ¤ دعای فرج 💢 پویش استغاثه جهانی 🔴 دعا و توسل و التجا به نیت سلامتی و تعجیل فرج منجی عالم بشریت هر شب راس ساعت 21 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید امروزشهید احمد زیاری ، شهیدی که جنازه اش را پدر در جریان تفحص پیدا کرد ...
پدر احمد همه دارايي‌اش دو فرزند بود يك دختر و یک پسر . او ماجرای جبهه رفتن احمد را اینگونه تعریف می کند : احمد 16 سال بيشتر نداشت و دانش‌آموز بود كه راهي جبهه شد. موقع ثبت نام رفته بود بسيج ساري زير پايش تكه آجري گذاشته بود تا در صف اعزام قدش بلند‌تر ديده شود. آنجا به احمد گفته بودند كه بايد از پدر و مادرت رضايتنامه بياوري. احمد به خانه آمد و رضايت من و مادرش را مكتوب برد. نمي‌توانستيم او را از راه خوبي كه انتخاب كرده بود، منصرف كنيم. در نهايت احمدم در سال 1360 اعزام شد. مدتي در شهر منجيل آموزش ديد. بعد از آموزش به او مرخصي دادند و گفتند هر زمان به شما نياز داشتيم اطلاع مي‌دهيم. سه روز در خانه ماند و روز چهارم خبر رسيد كه اعزام است و احمد به گيلانغرب فرستاده شد. اولين منطقه عملياتي قله شياكوه بود و پسرم در همان منطقه و در روند اجراي عمليات مطلع الفجر به شهادت رسيد. با فشار نيروهاي دشمن بچه‌ها در مرحله‌اي مجبور به عقب‌نشيني مي‌شوند. وقتي به پادگان مي‌رسند و آمار مي‌گيرند متوجه مي‌شوندكه احمد و يكي ديگر از بچه‌ها نيامده اند . چند نفري گواهي به شهادت احمد دادند. هشت ماه بعد آن منطقه‌اي كه احمد به گفته دوستانش آنجا به شهادت رسيده بود آزاد شد. يادم است يكي از بچه‌هاي ساري ساعت 2 نصف شب آمد خانه ما را پيدا كرد و گفت آن منطقه آزاد شده و مي‌توانيم برويم دنبال پيكر شهدا. ماه مبارك رمضان بود. فردا صبح همراه با يك راهنما و چند نفري كه در تيم خنثي‌سازي مين بودند به منطقه رفتيم. بچه‌ها مين ها را خنثي مي‌كردند و من و دوستم دنبال پيكر شهدا مي‌رفتيم. محل شهادتش در قله شياكوه در شهر گيلانغرب بود. مطمئن بودم كه پيدايش مي‌كنم چون خوابي ديده بودم. در خواب احمد به من گفت: پدر اگر دنبال ما بياييد، ما را پيدا مي‌كنيد. احمد در خواب به من گفت كه يك عراقي من را داخل غار گذاشت و بعد چاله‌اي كند و مرا داخل آن دفن كرد. پدر بيا آنجا من را پيدا مي‌كني. من هم با بلد راه رفتيم آنجا و پيكر شهدا را پيدا كرديم. هشت ماه و هشت روز از شهادت احمد گذشته بود. در همان چاله‌اي كه گفته بود، پيدايش كرديم. غار تله‌گذاري شده بود. خودم از روي پيكر پسرم سنگ‌ها و خاك‌ها را برداشتم. وقتي خاك ها را برداشتم پوتين را ديدم و گفتم اين بچه، بچه من است. وقتي عطر بچه‌ام به مشامم رسيد، فهميدم كه آدرس را درست آمده‌ام... وقتي پيكرش را از خاك بيرون آوردم همان پيراهني كه از محله خودمان خريده بودم، تنش بود. خوب يادم است وقتي كه پيراهن را به خانه آوردم، احمد به من گفت اين را بده به من كه در جبهه بپوشم . گفتم پسر بهت مي‌دهم، اما آنجا جبهه است حلوا پخش نمي‌كنند مراقب باش. اين را حتماً بپوش. گفت حالا چرا اين تنم باشد؟ گفتم اين يك نشاني براي تو است. وقتي از خاك بيرون آوردمش ديدم همان پيراهن قرمز تنش است. پشت اوركتش هم نوشته بود احمد زياري بسيج ساري. روي زبانه پوتينش نوشته بود احمد زياري بسيج ساري. بعد او را بغل گرفتم و بوسيدم و زيارتش كردم. بعد پتو را پهن كرديم و پيكرش را روي پتو گذاشتيم. نماز شكر خواندم و گفتم احمد يك زماني من قوي بودم و با هم كشتي مي‌گرفتيم. من خودم را زمين مي‌زدم تا تو احساس پيروزي كني ، اما الان ديگر تو پيروز ميدان هستي بابا جان ...