#متن_ترجمه #صفحه_562 سوره مبارکه #ملک
#سوره_67
#جزء_29
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
562-molk-ar.mp3
3.18M
#ترتیل #صفحه_562 سوره مبارکه #ملک
#سوره_67
#جزء_29
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
562-molk-ta-1.mp3
10.3M
#صوت_ترجمه #صفحه_562 سوره مبارکه #ملک بخش اول
#سوره_67
#جزء_29
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
562-molk-ta-2.mp3
4.02M
#صوت_ترجمه #صفحه_562 سوره مبارکه #ملک بخش دوم
#سوره_67
#جزء_29
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
#دقایقی_با_شهدا
بنام خدا
شهیدامروزمعلم قران شهید مجتبی اکبرزاده..
شهید مجتبی اکبرزاده این چهره محبوب و دوست داشتنی، این مربی والاقدر قرآن که ارشادها و راهنمایی هایش هنوز که هنوز است در اذهان و قلوب جریان دارد. سال 1340دیده به جهان گشود . نامش را مجتبی نام نهادند. در دوران کودکی و تحصیل فردی منضبط و مقید به پاکیزگی بود. در تمام دوران نوجوانی و جوانی به گونه ای رفتار می کرد که پدر و مادر از او نهایت رضایت را داشتند. یکی از ویژگی های بارز ایشان در این دوران غیرت بیش از حدی بود که نسبت به رعایت مسایل اخلاقی داشت.

حجاب را یک اصل می دانست
با توجه به این که هنوز انقلاب اسلامی به پیروزی نرسیده بود به پوشش مناسب خانم ها به عنوان یک اصل مهم توجه داشت. با گذشت زمان و علنی شدن جریانات انقلاب همچون سایر جوانان این مرز و بوم در راهپیمایی ها حضور چشمگیر داشت و پس از پیروزی انقلاب در پاسخ به ندای درونی خود جهت کسب معارف الهی در جرگه طالبان علوم دینی درآمد.
معلم قرآن
مدتی در اراک و قم به تحصیل علوم دینی و فقهی اشتغال داشت. سپس به علت عشق و علاقه سرشار به جبهه و رزمندگان اسلام، بعد از عملیات خیبر در مناطق جنگی حضور فعالی پیدا کرد. در گردان های رزمی و زرهی در کنار رزمندگان حضور می یافت و به سوالات و مسایل عقیدتی و دینی آنان با کمال میل و رغبت پاسخ می داد، و در آموزش رو خوانی و روانخوانی به رزمندگان کمک می کرد. به همین دلیل رزمندگان هم نسبت به او انس شدیدی داشتند.
او به راستی عارف الی الله و عاشق امام حسین (ع) و شیفته اهل بیت بود.آخرین مسئولیت ایشان در جبهه مسئول عقیدتی لشکر 17 علی بود.
عامل به دین بود
عالمی بود، عامل؛ طلبه ای بود وارسته از دنیا و وابسته به الله و معنویات. ذکر او مدام صلوات و زیارت عاشورا و دعای توسل بود، هنوز مناجات پر سوز او در حسینیه لشکر علی در گوش رزمندگان طنین انداز است. در عملیات والفجر هشت و کربلای یک و کربلای چهار نقش فعال و بسیار موثری داشت. با اصرار زیاد و با گریه و با خواهش در عملیات کربلای 4 شرکت کرد و با آن حالات معنوی و وصف ناپذیر و چهره ملکوتی و آمادگی برای حضور در محضر دوست در صف دلیرمردان اسلام قرار گرفت.
در آغوش شهادت
بعد از یورش مردانه ای که بر سپاه خصم برد شهادت را که بالاترین آرزو و نیت او بود در چهارم دی ماه سال 1365 در آغوش کشید و میهمان مولا و معشوق خود حضرت اباعبدالله الحسین (ع) شد.
روحانی شهیدی که در سمت مسئول آموزش عقیدتی لشکر 17 علیبن ابیطالب علیهالسلام در جبههها خدمات مؤثری از خود بر جای نهاد و اخلاصش زبانزد بود.
یکی از همرزمانش بهنام ناصر ابراهیمی میگوید: برای اولین بار به جبهه اعزام شده بودم، بعداز نماز، حاجآقا اکبرزاده آمدند و اولین کلام ایشان این بود: ای برادران عزیز! هرکس به جبهه آمده تا فردا، جبهه رفتنش را به رخ مردم بکشد، از همین جا برگردد، چون ضرر جبرانناپذیری میکند.
یکی دیگر از همرزمانش میگوید: حجةالاسلام اکبرزاده در تمامی آموزشها، مانورها، راهپیماییهای شبانه، شنا و غواصی در کنار دیگران شرکت میجست. در عملیاتها نیز مثل سایر نیروها سلاح به دست میگرفت و به قلب دشمن میزد. ایشان به واسطه رواج صلوات به حاجآقا صلواتی مشهور بود.
او را که دفتر حیاتش به سال 1340 در اراک گشوده شده بود مجتبی نامیدند. در دوران کودکی و تحصیلی، فردی منظم و مقید به پاکیزگی بود. پدر و مادرش در تمام دوران از او رضایت داشتند. با گذر زمان و علنی شدن مبارزات علیه رژیم پهلوی، با انقلابیون همقطار شد. پساز رسیدن کشتی انقلاب به ساحل پیروزی، به اتفاق جوانان محل، شب تا صبح به پاسداری از امنیت شهر مشغول بود. در سالهای 60 59 در مسیر بزرگان دین گام نهاد و جهت کسب معارف الهی به سلک روحانیت درآمد و مدتی در حوزه علمیه اراک و سپس در حوزه علمیه قم به تحصیل علوم و معارف دینی پرداخت.
نوشتهاند که شیخ مجتبی طلبهای وارسته از دنیا بود. ذکرش پیوسته صلوات، زیارت عاشورا و دعای توسل بود.
وی در عملیاتهای والفجر8، کربلای1، کربلای4 نقشآفرینی کرد. بسیجیان را خیلی دوست داشت و رزمندگان نیز به او انس فراوانی داشتند. در کربلای چهار، که منطقه عملیاتی قفل شده بود، شهید اکبرزاده با همراه کردن چند تن از رزمندگان تصمیم میگیرد به دشمن یورش برد. رزمندهای به او گفت: حاجآقا عمامهتان را بردارید. گفت: نه، بهتر است که باشد تا دیگران روحیه بگیرند و بدانند که روحانیت در جنگ پیشتاز است. او پساز نبردی جوانمردانه، در مقابل چشم دیگر رزمندگان مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید.