هدایت شده از عطر گل یاس
4_6010166119199935521.mp3
1.68M
🔹ترتیل سه بار تکرار سوره اعلی
✅ آیات 7 تا 10
هدایت شده از عطر گل یاس
معانی کلمات آیه 1
سبح: تسبيح يعنى تنزيه خدا از هر نقص و نالايق چنان كه در مجمع البيان گفته است. راغب گويد: «التسبيح: تنزيه اللَّه» پس تسبيح آنست كه در زبان بگوئيم و در قلب باور كنيم كه خدا از هر نقص و ناپسند به دور است.
اعلى: اسم تفضيل على است يعنى: والاتر.
معانی کلمات آیه2
سوى:⬅️ مساوات: برابرى. تسويه:⬅️ برابر كردن. پرداختن و مرتب كردن.
معانی کلمات آیه 3
قدر:⬅️ قدر، قدرت و مقدرت:⬅️ توانايى.
ايضا قدر به معنى اندازهگيرى آيد، هكذا تقدير. راغب گويد: «القدر و التقدير: تبيين كميّة الشيء»
معانی کلمات آیه 4
مرعى: رعى: ⬅️چرانيدن. مرعى: ⬅️چراگاه
معانی کلمات آیه 5
غثاء:⬅️ خاشاك. «غثاء السيل و غثاء القدر» يعنى خاشاك سيل و كف ديك كه به اطراف مىريزد. آن فقط دو بار در قرآن آمده است مؤمنون/ 41، اعلى/ 5. مراد علفهاى خشكيده است.
احوى:⬅️ حوه: سياهى. احوى:⬅️ سياهتر. راغب گويد «احوى: شديدالسواد» منظور تيره رنگى است.
معانی کلمات آیه 6
نقرئك:⬅️ قرائت: خواندن. قرء در اصل به معنى جمع كردن است، خواندن را قرائت گويند كه حروف و كلمات كنار هم جمع مىشوند، اقراء:خوانا كردن «نقرئك»: خوانا مىكنيم تو را
معانی کلمات آیه 7
«إِلاّ مَا شَآءَ اللهُ»⬅️: این استثناء بدان خاطر است که مردمان بدانند حاکمیّت اراده و گستره قدرت خدا نامحدود است و هر کاری را که بخواهد میتواند بکند، نه این که چیزی از قرآن از دل پاک پیغمبر فراموش گردد و زدوده شود
معانی کلمات آیه 8
نيسرك⬅️: يسر (بر وزن قفل): آسانى. تيسير⬅️: آسان كردن.
«نيسّرك»⬅️:آسان مىكنيم تو را يعنى توفيق مىدهيم به تو چنان كه در مجمع و صحاح گفته است «يسرى» مؤنث ايسر است يعنى آسانتر، موصوف آن بايد مؤنث باشد مانند شريعت و طاعت و طريقه
معانی کلمات آیه 9
«إِنْ»⬅️: اگر. زمانی که. حتماً و قطعاً. این واژه میتواند شرطیّه بوده و جواب آن مدلول (فَذَکِّرْ) باشد، و یا به معنی (إِذْ) باشد . یعنی زمانی که احساس شود، موقعیّت مناسب، و شنوندگان آمادگی پذیرائی حق را دارند، اندرز بجا و سودمند خواهد بود. یا این که به معنی (قَدْ) و برای تحقّق باشد. یعنی قطعاً اندرز سودمند خواهد بود. «الذِکْری»⬅️: پند و اندرز
معانی کلمات آیه 10
«سَیَذَّکَّرُ»:⬅️ پند خواهد گرفت. اندرز خواهد پذیرفت.
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
هدایت شده از عطر گل یاس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترجمه تصویری سوره اعلی
هدایت شده از عطر گل یاس
هدایت شده از عطر گل یاس
تفسیر نور (استاد قرائتی)
🌸سیمای سوره اعلى
اين سوره نوزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
سورههايى را كه با فرمان تسبيح خداوند آغاز مىشود، مسبّحات گويند و سوره اعلى، آخرين سوره از سور مسبّحات است.
نام سوره، برگرفته از آيه اول است كه خداوند را با وصفِ «اعلى» توصيف مىكند. مطالب سوره به دو بخش تقسيم مىشود كه بخش اول، خطاب به پيامبر گرامى اسلام و بخش دوم درباره مؤمنان و كافران و عوامل سعادت و شقاوت اين دو گروه است.
در روايات سفارش شده است كه در نماز عيد (فطر و قربان)، در ركعت اول سوره اعلى خوانده شود. «1»
«1». تفسير نور الثقلين.
جلد 10 - صفحه 449
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى «1» الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى «2» وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى «3» وَ الَّذِي أَخْرَجَ الْمَرْعى «4» فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوى «5»
«1» نام پروردگار بلندمرتبهات را به پاكى ياد كن. «2» همان كه آفريد و سامان بخشيد. «3» و آنكه (هر چيز را) اندازهاى نهاد و هدايت كرد.
«4» آنكه (گياه) چراگاه را رويانيد. «5» و سرانجام آن را خشك و تيره كرد.
📝نکته ها
تسبيحِ نام خدا، يعنى نه فقط براى ذات خداوند، شريك قائل نشويم، بلكه حتّى براى نام او نيز شريك نياوريم و نام ديگران را هم رديف نام خداوند قرار ندهيم. چنانكه برخى گروههاى التقاطى مىگفتند: «به نام خدا و به نام خلق قهرمان ايران»
در قرآن و حديث نشانههاى زيادى است كه اسلام به محترم شمردن نامهاى مقدّس عنايت دارد. چنانكه در اين سوره مىفرمايد: علاوه بر تسبيح ذات، اسم پروردگار را هم بايد منزه بدانى. در جاى ديگر مىفرمايد: نام پيامبر را مثل نامهاى خودتان ساده نبريد:
«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً» «1» در جاى ديگر مىفرمايد: چرا فرشتگان را به نام زن مىخوانند: «لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى» «2» و پيامبر اسلام نامهاى نامناسب ياران را تغيير مىدادند.
«1». نور، 63.
«2». نجم، 27.
جلد 10 - صفحه 450
مسئله آفرينش و هدايت، در آيه پنجاه سوره طه نيز آمده است، آنجا كه فرعون از حضرت موسى عليه السلام پرسيد: پروردگار شما كيست؟ گفت: «رَبُّنَا الَّذِي أَعْطى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى» ناگفته پيداست كه مراد از اين هدايت، هدايت تكوينى است كه خداوند در موجودات قرار داده است. مثلا ساختمان بدن مادر را به گونهاى هدايت كرد كه شير توليد كند و نوزاد را هدايت كرد كه به سراغ سينه مادر رفته و شير بمكد.
هدايت تكوينى موجودات با مرور زمان بهتر فهميده مىشود. همين امر است كه هزاران دانشمند را به تحقيق وا داشته كه چگونه پرندگان يا ماهىها حتّى اگر صدها كيلومتر از جاى خود دور شوند باز به محل خود بر مىگردند. هدايت الهى در هر موجودى چيزى قرار داده كه او را به راه تكامل خود پيش مىبرد. ذرات خاك ميوه مىشود، ميوه نطفه و سپس انسان، دوباره جسم انسان، خاك مىشود.
«سوى» به معناى نظام بخشيدن است. از نظام كهكشانها گرفته تا نظام حاكم بر يك حشره ذرّهبينى. «غُثاءً» يعنى گياه خشك و خاشاك و «أَحْوى» به معناى سبزى است كه رو به سياهى باشد.
حتّى يك برگ كوچك و خاشاك ناچيز هم به حال خود رها شده نيست. سبزه زارى كه در ديد ما خشك و تيره مىشود، در نظام هدايت الهى است، زيرا همان برگهاى خشكيده به ماده ديگرى تبديل مىشود كه براى قوت و قوّت زمين و درخت لازم است يا در شرايط انبوه تبديل به زغال سنگ شده و يا آثار مفيد ديگرى در خاك دارد.
پیام ها
1- نام خداوند مقدّس است. از هرگونه بى احترامى به نام او پرهيز كنيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
2- اوصاف ناشايست را در كنار نام خدا قرار ندهيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
3- نامهاى اختصاصى خداوند را بر ديگران ننهيد. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
4- تسبيح او سبب رشد و پرورش شما است. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
5- مسئوليّت شرك زدايى در درجه اول به دوش رهبر آسمانى و سپس بر عهده
جلد 10 - صفحه 451
همه مؤمنان است. «سَبِّحِ»
6- توحيد كامل در پرتو تنزيه ذات و تسبيح نام اوست. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ»
7- خداوند، از هرچه گفته و نوشته و تصور شود، برتر است. او در همه كمالات برتر است. «رَبِّكَ الْأَعْلَى»
8- خداوند، فقط خالق نيست، بلكه علاوه بر آن نظام بخش هستى و موجودات نيز مىباشد. «خَلَقَ فَسَوَّى»
9- ظرفيّت و هدايت موجودات، دليل بر هدفمندى آفرينش است. «قَدَّرَ فَهَدى»
10- فرمانهاى الهى همراه با حكمت و دليل است. نام خدا را تسبيح كن، زيرا او اعلى است، آفريد و سامان داد و هدايت كرد سَبِّحِ ... الْأَعْلَى، خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدى
11- هدايت تكوينى آفريدهها در چهرههاى مختلفى است، گاهى سبز و گاهى خشك ولى هر دو در مدار هدايت است. «أَخْرَجَ الْمَرْعى فَجَعَلَهُ ...
هدایت شده از عطر گل یاس
تفسیر نور (استاد قرائتی)
سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى «6» إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ الْجَهْرَ وَ ما يَخْفى «7»
«6» ما تو را به قرائت درست وامىداريم، پس فراموش نخواهى كرد.
«7» مگر آنچه خدا بخواهد كه او بى گمان آشكار و نهان را مىداند.
📝نکته ها
«سَنُقْرِئُكَ» از ريشه «قرء» و باب افعال است. «اقراء» در لغت يعنى آنكه قارى بخواند و استاد گوش بدهد و غلطهاى او را تصحيح كند، امّا در مورد پيامبر گرامى اسلام، «اقراء» يعنى ما قدرتى به تو مىدهيم كه قرآن را بدون كم و كاست و درست بخوانى و آنچه را به تو نازل شده، فراموش نكنى. «1» «سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى»
«1». تفسير الميزان.
جلد 10 - صفحه 452
جمله «إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ» استثنايى است كه به منظور بيان قدرت مطلقه الهى آمده است تا بفهماند كه خداوند قادر است حتّى بعد از دادن اين قدرت، مىتواند پيامبر را گرفتار فراموشى كند. (چنانكه درباره بهشتيان مىفرمايد: بهشت براى آنان جاودانه است و عطاى خداوند نسبت به آنان قطع و گسسته نمىشود، ولى باز هم ميان كلمه «خالِدِينَ» و «عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ» مىفرمايد: «إِلَّا ما شاءَ رَبُّكَ» «1» مگر اينكه پروردگارت بخواهد آنان را از بهشت بيرون و لطفش را قطع كند و اين بخاطر آن است كه بگويد دست خدا بسته نيست.)
پیام ها
1- آفرينش هستى و هدايت تكوينى آن، مقدّمه هدايت تشريعى و معنوى انسانهاست. «سَنُقْرِئُكَ» (خدايى كه گياه را از درون خاك بيرون مىكشد، چگونه استعدادهاى معنوى انسان را بروز ندهد؟ «سَنُقْرِئُكَ»)
2- پيامبر كه هر چه دارد از وحى است، نگران فراموش كردن آن در آينده بود كه خداوند به او وعده عدم فراموشى داد. «سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى»
3- رسول خدا صلى الله عليه و آله از هرگونه نسيان، مصون است. «فَلا تَنْسى»
4- پيامبر، حافظ كل قرآن بود. «فَلا تَنْسى» (يكى از معجزات پيامبر اكرم اين بود كه با يكبار شنيدن براى هميشه حتّى آيات طولانى را به ياد داشت).
5- دست خدا بسته نيست و مىتواند آنچه مىدهد پس بگيرد. «سَنُقْرِئُكَ فَلا تَنْسى إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ»
6- گرچه خداوند هرگز خلف وعده نمىكند «وَ لَنْ يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ» «2» ولى معناى
«1». هود، 108.
«2». حج، 47.
جلد 10 - صفحه 453
وعدههاى الهى مجبور بودن خداوند نيست. «فَلا تَنْسى إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ»
7- اراده الهى حكيمانه و عالمانه است. إِلَّا ما شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ يَعْلَمُ ...
8- اقتضاى بعضى از امور آن است كه پنهان باشد. «ما يَخْفى» (كلمه «يَخْفى» در قالب فعل مضارع بيانگر آن است كه مخفى بودن بعضى امور، مقتضاى طبيعت آنهاست.)
هدایت شده از عطر گل یاس
تفسیر نور (استادقرائتی)
وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى «8» فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى «9» سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى «10» وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى «11» الَّذِي يَصْلَى النَّارَ الْكُبْرى «12» ثُمَّ لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى «13»
«8» و ما تو را براى آسانترين (راه دعوت) آماده مىسازيم. «9» پس تذكّر بده، (البتّه) اگر تذكّر مفيد افتد. «10» هر كس خشيت الهى داشته باشد، بزودى پند گيرد. «11» و بدبختترين افراد از آن دورى كند. «12» همان كس كه به آتش بزرگ درافتد. «13» پس در آنجا نه بميرد و نه زندگانى كند.
📝نکته ها
حضرت موسى براى موفقيّت در انجام تبليغ، دو چيز از خدا خواست، يكى سعهصدر ويكى آسان شدن امر رسالت: «رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي» «1» خداوند اين دو امر را بدون درخواست، به پيامبر اسلام عطا فرمود. چنانكه درباره سعهصدر فرمود: «أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ» «2» و درباره آسان شدن امر دعوت در اين آيه مىفرمايد: «وَ نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى». «3»
مراد از «نُيَسِّرُكَ» آن است كه اى پيامبر! نفس شريف تو را با خلق عظيم و سعه صدر و صفا و سادگى، چنان مهيّا مىكنيم كه بتواند وظيفه رسالت را به آسانى و به بهترين طريق انجام دهد. كارى مىكنيم كه تو خود راه آسان را انتخاب كنى كه همان راه فطرت است. «4»
شرائط تذكّر و موعظه:
الف: شرط موعظه، آمادگى واعظ است. نُيَسِّرُكَ ... فَذَكِّرْ
ب: تذكّر و موعظه بايد بر اساس قرآن باشد. سَنُقْرِئُكَ ... فَذَكِّرْ
ج: واعظ بايد خود اهل غفلت و نسيان نباشد. فَلا تَنْسى ... فَذَكِّرْ
د: واعظى موفق است كه به امدادهاى الهى اميدوار باشد. سَنُقْرِئُكَ ... نُيَسِّرُكَ ... فَذَكِّرْ
«1». طه، 25- 26.
«2». شرح، 1.
«3». تفسير الميزان.
«4». تفسير الميزان.
جلد 10 - صفحه 454
پیام ها
1- تبليغ دين و دعوت مردم به سوى خدا، مشكلات و سختىهاى فراوانى در پيش دارد كه خداوند وعده داده است، مبلّغ دين را يارى دهد و تحمّل سختىها را بر او آسان سازد. «نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى»
2- به هر كس مأموريّتى مىدهيد، گره كارش را باز كنيد. «نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى فَذَكِّرْ»
3- تسبيح ما مقدّمه كار گشايى خداوند است. سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ ... نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى
4- نزول وحى براى تذكّر به مردم است. سَنُقْرِئُكَ ... فَذَكِّرْ
5- شرط تذكّر، پند پذيرى است و پيامبر نسبت به افراد پندناپذير مسئوليّتى ندارد. «فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى»
6- تنها افراد خداترس تذكّر را مىپذيرند. «سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى»
7- پنددادن افراد خداترس آسانتر است. نُيَسِّرُكَ لِلْيُسْرى ... سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى
8- به مُبلّغ بايد دلدارى داد كه كارش بيهوده نيست. فَذَكِّرْ ... سَيَذَّكَّرُ ...
9- مُبلّغ نبايد توقّع تأثير فورى داشته باشد. «سَيَذَّكَّرُ»
10- مشكل كفّار دورى خود آنان از قرآن و پيامبر است، نه آنكه در اين دو عنصر پاك، ضعف يا نقصى باشد. «يَتَجَنَّبُهَا»
11- قرآن ميزان است. پندپذير آن مدال «يَخْشى» مىگيرد، «سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى» و پندناپذير آن لقب «اشقى» دريافت مىكند. «وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى»
12- دورى از پند و پيام قرآن، مايه شقاوت است. «يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى»
13- سيره دائمى تيرهبختان دورى از پند است. «يَتَجَنَّبُهَا» در قالب مضارع براى معناى استمرار و دوام است.
14- بدبختترين مردم كسى است كه خشيت الهى ندارد. «اشقى» در برابر «يَخْشى» قرار گرفته است.
15- توقّع اصلاح همه مردم را نداشته باشيد. «سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشى وَ يَتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى»
16- عامل پذيرش و عدم پذيرش در درون خود انسان است. يَخْشى ... اشقى
جلد 10 - صفحه 455
17- كيفر به مقدار خباثت است. «اشقى- النَّارَ الْكُبْرى»
18- دوزخ براى گروهى ابدى و هميشگى است. «لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى»
19- خلود در دوزخ، طبيعت دوزخيان را تغيير نمىدهد كه ديگر از آتش رنج نبرند، بلكه دائما در شكنجه هستند. «لا يَمُوتُ فِيها وَ لا يَحْيى»