هدایت شده از عطر گل یاس
🌸ترتیب در مصحف
سوره الرحمن پنجاهوپنجمين سوره در چينش كنونى قرآن به شمار می آید.
🌸ترتیب بر اساس نزول
سوره الرحمن نودوهفتمين سوره در ترتيب نزول می باشد و بعد از سوره رعد نازل شده است.(لازم به ذکر است اقوال در ترتیب نزول سوره های قرآن مختلف است)
🌸ارتباط با سوره قبلی
خداوند سبحان سوره قمر را كه قبل از سوره الرحمن است به اسم مقدّس خودش پایان داد و فرمود: «عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ» و سوره الرحمن را نيز به اسم خودش شروع نموده است.
هدایت شده از عطر گل یاس
💠 ویژگی
سوره الرحمن در لسان مبارک پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به عنوان «عروس قرآن» نامیده شده است.
آيۀ «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» سىويك بار در سوره الرحمن تكرار شده است. اين آيه مى پرسد: «كدام يك از نعمت هاى پروردگارتان را تكذيب مى كنيد؟» و در احاديث از امام صادق عليهالسلام روايت شده كه در هنگام قرائت سوره الرحمن، در نزد آن سیویک بند بگوييد: «لا بِشَي ءٍ من آلائِك ربِّ اكَذِّبُ» يعنى: «پروردگارا هيچ كدام از نعمت هايت را تكذيب نمى كنم».
آیه «مدهامتان» با یک کلمه کوتاهترین آیه قرآن(بدون در نظر گرفتن حروف مقطعه) می باشد که در سوره الرحمن قرار دارد.
این سوره تنها سوره ای است که بعد از بسم الله الرحمن الرحیم با نامی از اسماء خداوند متعال آغاز شده است.
سوره الرحمن از سور مفصلات می باشد. ابن قتیبه می گوید: ... مفصلات سوره های کوچکی هستند که بعد از سور مثانی آمده اند اینکه چرا این سوره ها را مفصل نامیده اند به خاطر کوتاه بودن آنها و اینکه بسيار به واسطه بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ از يكديگر جدا شدهاند.
روايتى است كه از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده كه فرمود: خداوند هفت سوره طوال را به جاى تورات و سوره هاى مئين را به جاى انجيل و سوره هاى مثانى را به جاى زبور به من داد، و پروردگارم مرا با دادن سوره هاى مفصّل فزونى بخشيد
هدایت شده از عطر گل یاس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرائت قرآن کریم - سوره الرحمن - استاد پرهیزکار
هدایت شده از عطر گل یاس
Tartil-Parhizgar-3T (55).mp3
9.3M
ترتیل سه بار تکرار سوره الرحمن
استاد پرهیزگار
هدایت شده از عطر گل یاس
هدایت شده از عطر گل یاس
هدایت شده از عطر گل یاس
👈معانی کلمات آیه 1
رحمن: صيغه مبالغه است، دلالت بر گستردگى و شمول رحمت دارد،نظير: وَ رَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ اعراف/ 159 و نظير سخن ملائكه كه گفتهاند: رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً غافر/ 7 على هذا: رحمان يعنى: خدايى كه رحمت او بر تمام كائنات شامل است و احاطه دارد از طرف ديگر «رحيم» صفت مشبهه است و دلالت بر دوام دارد. رحمان و رحيم يعنى: خدايى كه رحمت او همگانى و هميشگى است چنان كه در تفسير سوره حمد گذشت.
👈معانی کلمات آیه 2
«عَلَّمَ الْقُرْآنَ»: ترتیب طبیعی: خلق انسان، و تعلیم بیان، و تعلیم قرآن است. ولی از آنجا که بزرگترین نعمت خداوند مهربان، تعلیم قرآن به انسان است، تا انسان بتواند در پرتو قرآن به عبادت بپردازد که خلقت انسان به خاطر آن است، تعلیم قرآن را قبل از مسأله آفرینش انسان و آموزش بیان ذکر فرموده است.
👈معانی کلمات آیه 4
بيان: آشكار شدن و آشكار كردن، لازم و متعدى هر دو آمده است منظور از آن معناى دوم مىباشد
👈معانی کلمات آیه 5
حسبان: (به ضم اول و كسر آن) مصدر است به معنى شمردن و حساب كردن.
هدایت شده از عطر گل یاس
👈معانی کلمات آیه 6
نجم: در اصل به معنى طلوع و بروز است «نجم القرن و النبات» يعنى شاخ حيوان و علف روئيد و ظاهر شد، ستاره را از جهت آشكار شدن نجم گويند. ناگفته نماند علف و هر نباتى را كه تنه نداشته باشد نجم گويند چنان كه شجر روييدنيهايى است كه تنه داشته باشد (درختان) منظور از آن در آيه نباتات است.
👈معانی کلمات آیه 7
«وَضَعَ»: گذاشت. ایجاد کرد.
«الْمِیزَانَ»: قوانین و ضوابط. قواعد و مقررات. مراد میزان و معیار و قوانینی است که حاکم بر سراسر عالم هستی است.
👈معانی کلمات آیه 8
«أَلاّ تَطْغَوْا ...»: تا این که شما هم سرکشی و تعدی نکنید. چرا که اساس جهان بر ضوابط و قوانین حساب شده بسیار دقیقی است، و شما نیز بخشی از این عالم عظیم بوده و باید معیار و میزان و نظم و نظام در زندگیتان باشد. «الْمِیزَانَ»: مراد موازین و معاییر زندگی فردی و اجتماعی است
👈معانی کلمات آیه 9
«الْمِیزَانَ»: ترازو. در اینجا میزان و سنجش، به معنی خاص خود مورد نظر است. یعنی در معامله چیزی کم و کسر نگذارند. بعضیها، میزان را در آیه اسم آلت و به معنی وسیله سنجش، و در آیه به معنی مصدری، یعنی وزن کردن، و در آیه به معنی مفعولی، یعنی جنس موزون میدانند.
👈معانی کلمات آیه 10
«أَنَام»: مردمان. خلائق.
پایان ❎
#جلسه اول ودوم
#حفظ_سوره_الرحمن
حفظ_آیات _۱ _تا_١٠_سوره_الرحمن
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
هدایت شده از عطر گل یاس
تفسیر نور (استاد قرائتی)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🌺🌺
سیمای سوره الرّحمن
اين سوره هفتاد و هشت آيه دارد و در مدينه نازل شده است.
نام سوره برگرفته از آيه اول است و «الرّحمن» همچون «اللّه» از نامها و صفات مخصوص خداوند مىباشد.
امام كاظم عليه السلام فرمود: هر چيزى عروسى دارد و عروس قرآن، سوره الرّحمن است. «1»
در اين سوره، آيهى «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»* سى و سه مرتبه تكرار شده كه بيشترين تكرار در كل قرآن است. جالب آنكه اين آيه تكرارى، هم انسانها را مورد خطاب قرار داده و هم جنّيان را، كه كدام يك از نعمتهاى بى شمار الهى را تكذيب مىكنيد؟
در سوره قبل، هشدار تكرار شده بود: «عَذابِي وَ نُذُرِ»*، در اين سوره نعمتها تكرار مىشود. فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما* ...
سوره قبل با قيامت شروع و با قدرت الهى تمام شد: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ ... مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ ولى اين سوره با رحمت شروع و با اكرام الهى پايان مىپذيرد. الرَّحْمنُ ... ذِي الْجَلالِ وَ الْإِكْرامِ
📚«1». و سائل، ج 4، ص 351.
📚جلد 9 - صفحه 372
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
الرَّحْمنُ «1» عَلَّمَ الْقُرْآنَ «2»
خداوندِ رحمان، قرآن را آموخت.
📝نکته ها👇
خداوند، رحمان است. «الرَّحْمنُ»
پيامبرش، مايهى رحمت است. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ» «1»
قرآنش نيز رحمت است. «وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»* «2»
«رحمن» نام مخصوص خداوند است كه 169 بار در قرآن آمده و 114 مرتبه در هر «بِسْمِ اللَّهِ»* تكرار شده است.
در مواردى از قرآن، كلمه «الرَّحْمنُ» به جاى «الله» بكار رفته است:
«قالُوا اتَّخَذَ اللَّهُ وَلَداً»* «3»؛ «قالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنُ وَلَداً»* «4»
«أَتاكُمْ عَذابُ اللَّهِ»* «5»؛ «يَمَسَّكَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ» «6»
«قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ» «7»
در آيين سخنورى و نگارش، سر فصل سخن، نشانه و نمودار تمام سخن است. در اينجا نيز چون سوره نگاهى به نعمتهاى الهى دارد، در آغاز آن «الرَّحْمنُ» آمده است.
📖«1». انبياء، 107.
«2». اسراء، 82.
📖«3». بقره، 116.
📖«4». مريم، 88.
📖«5». انعام، 47.
📖«6». مريم، 45.
📖«7». اسراء، 110.
📚جلد 9 - صفحه 373
قرآن، بايد محور امور باشد. در سوره قبل (قمر)، بارها آسان بودن قرآن مطرح شد: «لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ»* در اين سوره خدا، اولين معلّم آن معرّفى مىشود. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
علمى جلوهى رحمت است كه آموزش خدا باشد. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ»
علمى جلوهى رحمت است كه جامع باشد. «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» «1»
علمى جلوهى رحمت است كه پاداشى از ما نخواهد و بر اساس رحمت باشد. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ»
علمى جلوهى رحمت است كه در هر زمان كاربرد داشته باشد.
علمى جلوهى رحمت است كه بصيرت آفرين و تقوا آفرين باشد.
علمى جلوهى رحمت است كه سعادت فرد و جامعه و اين جهان و آن جهان را تأمين كند.
تعليم قرآن توسّط خداوند «عَلَّمَ الْقُرْآنَ»، يعنى:
تعليم حقّ. «نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ» «2»
تعليم داورى. «أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ» «3»
تعليم آنچه فراگيرى آن از راههاى عادّى ممكن نيست. «وَ عَلَّمَكَ ما لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ» «4»
تعليم برهان. «قَدْ جاءَكُمْ بُرْهانٌ» «5»
تعليم عمل صالح. وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ ... إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ «6»
تعليم موعظه، شفاى دل، هدايت و رحمت. «قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» «7»
تعليم غيب. «ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ»* «8»
تعليم بهترين داستانها. «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ» «9»
تعليم شناخت حقايق. «تِبْياناً لِكُلِّ شَيْءٍ» «10»
تعليم برترينها. «وَ لا يَأْتُونَكَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْناكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِيراً» «11»
📖«1». نحل، 89.
📖«2». آل عمران، 3.
📖«3». نساء، 105.
📖«4». نساء، 113.
«5». نساء، 174.
📖«6». اعراف، 170.
«7». يونس، 57.
📖«8». يوسف، 102.
📖«9». يوسف، 3.
📖«10». نحل، 89.
📖«11». فرقان، 33.
📚جلد 9 - صفحه 374
تعليم ميزان شناخت حق از باطل. «أَنْزَلَ الْكِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزانَ» «1»
تعليم سالمترين سخن. «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» «2»
تعليم موعظه. «فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخافُ وَعِيدِ» «3»
تعليم رشد. «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ» «4»
تعليم كتابى كه بقاى آن بيمه شده است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ» «5»
سرچشمه قرآن:
قدرت و عظمت: «تَنْزِيلًا مِمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَ السَّماواتِ الْعُلى»
هدایت شده از عطر گل یاس
«6»
عزّت و حكمت: «تَنْزِيلُ الْكِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ»* «7»
لطف و رحمت: «تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» «8»
ربوبيّت و رشد: «تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ»* «9»
📝پیام ها🔰
🔸1- خداوند، اولين معلّم قرآن است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
🔸2- شريعت، بر اساس رحمت است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
🔸3- شبهات را بايد پاسخ داد. در برابر كسانى كه مىگويند: قرآن را بشرى به پيامبر آموخته است: «يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» «10»، بايد گفت: خدا آموخت. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
🔸4- تعليم قرآن به انسان، جلوهاى از رحمت الهى است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
🔸5- معلّمى، شأن خداوند است. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
🔸6- كار تعليم و تعلّم، بايد بر اساس محبّت و رحمت باشد. «الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ» 7- قرآن، قابل درك و شناخت براى بشر است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ»
📖«1». شورى، 17.
📖«2». فصّلت، 42.
📖«3». ق، 45.
📖«4». جن، 2.
📖«5». حجر، 9.
📖«6». طه، 4.
📖«7». زمر، 1.
📖«8». فصّلت، 2.
📖«9». واقعه، 80.
📖«10». نحل، 103.
📚تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 375
هدایت شده از عطر گل یاس
تفسیر نور (محسن قرائتی)
خَلَقَ الْإِنْسانَ «3»
او انسان را آفريد.
نکته ها
آفرينش انسان از جهات مختلف قابل توجّه است:
از جهت سير تكاملى كه چگونه از خاك بىجان، موجودى جاندار و باشعور بر مىآيد.
از جهت تأمين نيازهاى مادّى كه چگونه جهان طبيعت در تسخير او قرار گرفته است.
از جهت گرايشهاى مثبت و منفى كه قرآن به برخى از آنها اشاره نموده است، از جمله:
زود نا اميد مىشود. «قَتُوراً» «1»
حريص است. «هلوع» «2»
بىتاب است. «جَزُوعاً» «3»
زيانكار است. «لَفِي خُسْرٍ» «4»
زيادهخواه است. «لَيَطْغى» «5»
ستمگر است. «ظَلُوماً» «6»
نادان است. «جَهُولًا» «7»
شتابزده است. «عَجُولًا» «8»
ناسپاس است. «كَفُورٌ»* «9»
قدرنشناس است. «كنود» «10»
آيات ديگر قرآن، خصوصيات مثبت انسان را اين گونه ارائه مىدهد:
مسئوليّت پذيرى، داشتن آزادى و قدرت انتخاب؛
امكان تغيير روش، توبه و انقلاب و جهش درونى؛
«1». اسراء، 100.
«2». معارج، 19.
«3». معارج، 20.
«4». عصر، 2.
«5». علق، 6.
«6». احزاب، 72.
«7». احزاب، 72.
«8». اسراء، 11.
«9». اسراء، 67.
«10». عاديات، 6.
جلد 9 - صفحه 376
دارا بودن استعدادها و ظرفيّتهاى بزرگ درونى؛
ويژگى بى نهايتطلبى؛
جانشين خداوند روى زمين؛
مسجود فرشتگان؛
دارا بودن قدرت تقليد و اثرپذيرى يا قابليّت الگو شدن و تأثيرگذارى؛
تركيبى از تضادها، عقل و فطرت در برابر غريزه و شهوت؛
داراى قدرت تفكّر و خلّاقيت و ابتكار.
آنجا كه بحثِ آموزش قرآن است، بر آفرينش انسان مقدّم شده است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ» امّا آنجا كه آموزش علوم ديگر مطرح است، آفرينش انسان مقدّم شده است.
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ .... الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ «1»
پیام ها
1- خداوند، خالق انسان است، نه طبيعت بىجان. الرَّحْمنُ ... خَلَقَ الْإِنْسانَ
2- خلقت انسان، جلوهاى از رحمت الهى است. الرَّحْمنُ ... خَلَقَ الْإِنْسانَ
3- مؤلّف كتاب تشريع، همان مؤلّف كتاب تكوين است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
4- قرآن، بر انسان، شرافت و تقدم دارد. (فكر و معرفت، بر جسم و طبيعت مادى مقدّم است.) «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
5- قرآن، سرآمد تمام كتابها و انسان، سرآمد تمام مخلوقات است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
6- انسان، در سايه فراگيرى قرآن، به كمال خلقتش دست مىيابد. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
«1». علق، 2- 4.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 377
خَلَقَ الْإِنْسانَ «3»
او انسان را آفريد.
📝نکته ها👇
آفرينش انسان از جهات مختلف قابل توجّه است:
از جهت سير تكاملى كه چگونه از خاك بىجان، موجودى جاندار و باشعور بر مىآيد.
از جهت تأمين نيازهاى مادّى كه چگونه جهان طبيعت در تسخير او قرار گرفته است.
از جهت گرايشهاى مثبت و منفى كه قرآن به برخى از آنها اشاره نموده است، از جمله:
زود نا اميد مىشود. «قَتُوراً» «1»
حريص است. «هلوع» «2»
بىتاب است. «جَزُوعاً» «3»
زيانكار است. «لَفِي خُسْرٍ» «4»
زيادهخواه است. «لَيَطْغى» «5»
ستمگر است. «ظَلُوماً» «6»
نادان است. «جَهُولًا» «7»
شتابزده است. «عَجُولًا» «8»
ناسپاس است. «كَفُورٌ»* «9»
قدرنشناس است. «كنود» «10»
آيات ديگر قرآن، خصوصيات مثبت انسان را اين گونه ارائه مىدهد:
مسئوليّت پذيرى، داشتن آزادى و قدرت انتخاب؛
امكان تغيير روش، توبه و انقلاب و جهش درونى؛
«1». اسراء، 100.
«2». معارج، 19.
«3». معارج، 20.
«4». عصر، 2.
«5». علق، 6.
«6». احزاب، 72.
«7». احزاب، 72.
«8». اسراء، 11.
«9». اسراء، 67.
«10». عاديات، 6.
جلد 9 - صفحه 376
دارا بودن استعدادها و ظرفيّتهاى بزرگ درونى؛
ويژگى بى نهايتطلبى؛
جانشين خداوند روى زمين؛
مسجود فرشتگان؛
دارا بودن قدرت تقليد و اثرپذيرى يا قابليّت الگو شدن و تأثيرگذارى؛
تركيبى از تضادها، عقل و فطرت در برابر غريزه و شهوت؛
داراى قدرت تفكّر و خلّاقيت و ابتكار.
آنجا كه بحثِ آموزش قرآن است، بر آفرينش انسان مقدّم شده است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ» امّا آنجا كه آموزش علوم ديگر مطرح است، آفرينش انسان مقدّم شده است.
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ .... الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ «1»
📝پیام ها🔰
1- خداوند، خالق انسان است، نه طبيعت بىجان. الرَّحْمنُ ... خَلَقَ الْإِنْسانَ
2- خلقت انسان، جلوهاى از رحمت الهى است. الرَّحْمنُ ... خَلَقَ الْإِنْسانَ
3- مؤلّف كتاب تشريع، همان مؤلّف كتاب تكوين است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
4- قرآن، بر انسان، شرافت و تقدم دارد. (فكر و معرفت، بر جسم و طبيعت مادى مقدّم است.) «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
5- قرآن، سرآمد تمام كتابها و انسان، سرآمد تمام مخلوقات است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
6- انسان،
هدایت شده از عطر گل یاس
در سايه فراگيرى قرآن، به كمال خلقتش دست مىيابد. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
«1». علق، 2- 4.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 377
هدایت شده از عطر گل یاس
تفسیر نور (استاد قرائتی)
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
خَلَقَ الْإِنْسانَ «3»
او انسان را آفريد.
📝نکته ها👇
آفرينش انسان از جهات مختلف قابل توجّه است:
از جهت سير تكاملى كه چگونه از خاك بىجان، موجودى جاندار و باشعور بر مىآيد.
از جهت تأمين نيازهاى مادّى كه چگونه جهان طبيعت در تسخير او قرار گرفته است.
از جهت گرايشهاى مثبت و منفى كه قرآن به برخى از آنها اشاره نموده است، از جمله:
زود نا اميد مىشود. «قَتُوراً» «1»
حريص است. «هلوع» «2»
بىتاب است. «جَزُوعاً» «3»
زيانكار است. «لَفِي خُسْرٍ» «4»
زيادهخواه است. «لَيَطْغى» «5»
ستمگر است. «ظَلُوماً» «6»
نادان است. «جَهُولًا» «7»
شتابزده است. «عَجُولًا» «8»
ناسپاس است. «كَفُورٌ»* «9»
قدرنشناس است. «كنود» «10»
آيات ديگر قرآن، خصوصيات مثبت انسان را اين گونه ارائه مىدهد:
مسئوليّت پذيرى، داشتن آزادى و قدرت انتخاب؛
امكان تغيير روش، توبه و انقلاب و جهش درونى؛
«1». اسراء، 100.
«2». معارج، 19.
«3». معارج، 20.
«4». عصر، 2.
«5». علق، 6.
«6». احزاب، 72.
«7». احزاب، 72.
«8». اسراء، 11.
«9». اسراء، 67.
«10». عاديات، 6.
جلد 9 - صفحه 376
دارا بودن استعدادها و ظرفيّتهاى بزرگ درونى؛
ويژگى بى نهايتطلبى؛
جانشين خداوند روى زمين؛
مسجود فرشتگان؛
دارا بودن قدرت تقليد و اثرپذيرى يا قابليّت الگو شدن و تأثيرگذارى؛
تركيبى از تضادها، عقل و فطرت در برابر غريزه و شهوت؛
داراى قدرت تفكّر و خلّاقيت و ابتكار.
آنجا كه بحثِ آموزش قرآن است، بر آفرينش انسان مقدّم شده است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنْسانَ» امّا آنجا كه آموزش علوم ديگر مطرح است، آفرينش انسان مقدّم شده است.
خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ .... الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ «1»
📝پیام ها🔰
1- خداوند، خالق انسان است، نه طبيعت بىجان. الرَّحْمنُ ... خَلَقَ الْإِنْسانَ
2- خلقت انسان، جلوهاى از رحمت الهى است. الرَّحْمنُ ... خَلَقَ الْإِنْسانَ
3- مؤلّف كتاب تشريع، همان مؤلّف كتاب تكوين است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
4- قرآن، بر انسان، شرافت و تقدم دارد. (فكر و معرفت، بر جسم و طبيعت مادى مقدّم است.) «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
5- قرآن، سرآمد تمام كتابها و انسان، سرآمد تمام مخلوقات است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
6- انسان، در سايه فراگيرى قرآن، به كمال خلقتش دست مىيابد. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ»
«1». علق، 2- 4.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 377
هدایت شده از عطر گل یاس
تفسیر نور (استاد قرائتی)
عَلَّمَهُ الْبَيانَ «4»
به او بيان آموخت.
📝نکته ها👇
حضرت على عليه السلام مىفرمايد: «لا تجعلن ذرب لسانك على من انطقك و بلاغة قولك على من سددك» «1» تندى و تيزى زبانت را براى كسى كه تو را سخن گفتن تعليم داده قرار مده و بلاغت و زيبايى كلامت را به رخ كسى كه گفتار تو را قاعدهمند و زيبا كرده، مكش.
قدرت بيان و سخن گفتن، هديه الهى به انسان است و قرآن براى شيوه بيان دستوراتى داده است، از جمله:
مستدل و محكم باشد. «قَوْلًا سَدِيداً»* «2»
پسنديده و به اندازه باشد. «قَوْلًا مَعْرُوفاً»* «3»
نرم و مهربانانه باشد. «قَوْلًا لَيِّناً» «4»
شيوا و رسا و واضح باشد. «قَوْلًا بَلِيغاً» «5»
كريمانه و بزرگوارانه باشد. «قَوْلًا كَرِيماً» «6»
زيبا، نيكو و مطلوب باشد. «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» «7»
بهترينها گفته شود. «يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» «8»
حتّى مجادلات و گفتگوهاى انتقادى، به بهترين وجه باشد. «جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» «9»
📝پیام ها🔰
1- علم، برترين كمالى است كه خداوند به انسان عطا كرده است. عَلَّمَ ... عَلَّمَهُ (علم و تعليم قبل و پس از خلقت انسان تكرار شده است)
«1». نهجالبلاغه، حكمت 411.
«2». نساء، آيه 9.
«3». بقره، آيه 235.
«4». طه، آيه 44.
«5». نساء، 63.
«6». اسراء، 23.
«7». بقره، 83.
«8». اسراء، 53.
«9». نحل، 125.
جلد 9 - صفحه 378
2- زبان و لغت خاص مهم نيست، اصل قدرت بيان مهمّ است. «عَلَّمَهُ الْبَيانَ»
3- زبان، وسيله بيان است، اصل بيان هديه الهى است. «عَلَّمَهُ الْبَيانَ»
4- پدر و مادر، قوّهى سخن گفتن را كه خداوند در نهاد هر نوزادى نهفته است، آشكار مىكنند و به فعليّت مىرسانند. «عَلَّمَهُ الْبَيانَ»
5- آفرينش انسان در ميان دو تعليم الهى قرار گرفته است. «عَلَّمَ الْقُرْآنَ، خَلَقَ الْإِنْسانَ، عَلَّمَهُ الْبَيانَ»
6- قدرت بيان، جلوهاى از رحمت الهى است. الرَّحْمنُ ... عَلَّمَهُ الْبَيانَ
7- كسانى كه توانايى سخن گفتن به چند زبان را دارند، هنر خود را از خدا بدانند.
«عَلَّمَهُ الْبَيانَ»
8- علمى مورد ستايش است كه بيان شود. عَلَّمَ الْقُرْآنَ ... عَلَّمَهُ الْبَيانَ
هدایت شده از عطر گل یاس
تفسیر نور (استاد قرائتی)
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ «5» وَ النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ يَسْجُدانِ «6»
خورشيد و ماه، حساب معيّنى دارند. و گياه و درخت (براى او) سجده مىكنند.
📝نکته ها👇
«حسبان» بر وزن «غفران»، مصدر به معناى «حساب» است. خورشيد و ماه حساب دارند.
حجم آنها، وزن و جرم آنها، حركات گوناگون، مدار حركت، فاصله آنها نسبت به يكديگر و نسبت به ديگر كرات، مقدار حركت و مقدار تأثير آنها برروى يكديگر، همه و همه حساب دارد و حساب آنها به قدرى دقيق است كه دانشمندان، زمان دقيق ماه گرفتگى، خورشيد گرفتگى و تحويل سال نو را از مدّتها پيش اندازهگيرى و پيشبينى مىكنند.
«نجم» هر روئيدنى است كه ساقه ندارد و «شجر» روئيدنى است كه ساقه دارد. مراد از «نجم» در اين آيه به قرينه «شجر»، گياه است، نه ستاره آسمان. «1»
بر اساس آيات قرآن، خورشيد و ماه و ستارگان، مدار دارند و همه به سويى در تكاپو و
«1». تفسير الميزان.
جلد 9 - صفحه 379
شناورند، «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ»* «1» و عمر تعيين شده دارند. «كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى»* «2»
گردش شب و روز و پيدايش فصلها، يك زمانبندى ساده و در عين حال دقيق، براى همهى مردم در همهى مكانها و زمانهاست. برنامههاى عبادى اسلام همچون نماز و روزه، بر اساس طلوع و غروب خورشيد و گردش ماه در ايام سال تنظيم شده است. چنانكه در قرآن مىخوانيم:
«أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى غَسَقِ اللَّيْلِ وَ قُرْآنَ الْفَجْرِ» «3» از هنگام زوال آفتاب تا اول تاريكى شب و به هنگام صبح، نماز را به پا دار.
«وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها» «4» پيش از طلوع خورشيد و پس از غروب آن، خداوند را تسبيح و ستايش كن.
«ثُمَّ أَتِمُّوا الصِّيامَ إِلَى اللَّيْلِ» «5» و روزه را تا شب هنگام تمام كنيد.
و در روايات آمده است: «صم للرؤية و افطر للرؤية» «6» روزه را با ديدن ماه رمضان آغاز و با ديدن ماه شوّال تمام كن.
شايد منظور از سجده گياه ودرخت در آيه، خضوع تكوينى آنها در برابر فرامين الهى است كه مسيرى راكه خدا براى آنها تعيين كرده، بىكم وكاست پيموده وتسليم قوانين آفرينشاند.
📝پیام ها🔰
1- زمين و آسمان، تحت يك نظام اداره مىشوند. الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ ... النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ
2- گياهان زمينى، حيات و رويش خود را مرهون خورشيد و ماه آسمانىاند.
الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ ... النَّجْمُ وَ الشَّجَرُ
3- هستى، تسليم نظامى است كه از پيش از سوى خداوند تعيين شده است.
بِحُسْبانٍ ... يَسْجُدانِ
«1». انبياء، 33 و يس، 40.
«2». رعد، 2؛ فاطر، 13؛ زمر، 5.
«3». اسراء، 78.
«4». طه، 130.
«5». بقره، 187.
«6». و سائل، ج 10، ص 257.
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 380
هدایت شده از عطر گل یاس
تفسیر نور قرائتی)
وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ «7» أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ «8»
و آسمان را بالا برد و قانون و ميزان را مقرّر كرد تا در سنجش و ميزان تجاوز نكنيد.
وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ «9»
و وزن را بر اساس عدل بر پا داريد و در ترازو كم نگذاريد.
📝نکته ها👇
بعد از بيانِ رحمت الهى و نعمت تعليم و بيان و حساب خورشيد و ماه و سجده موجودات كه نوعى توجّه به رابطه خدا با انسان و طبيعت است، اين آيات نحوهى رابطه انسان با جامعه را مطرح مىكند.
قسط در ميزان، آن است كه نه زياده خواهى شود نه خسارت و زيان.
كتاب و ميزان متلازماند. خداوند در سوره حديد مىفرمايد: «وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» «1» در اين آيات نيز، هم به قرآن اشاره شده، هم به ميزان: عَلَّمَ الْقُرْآنَ ... أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ
تكرار، نشانهى اهميّت است. در آيات پىدرپى، سه بار كلمه ميزان تكرار شده است كه نشان دهنده ضرورت توجّه به معيار و وسيله سنجش درست و مطمئن در امور مختلف است. وَضَعَ الْمِيزانَ ...، أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزانِ ... و «لا تُخْسِرُوا الْمِيزانَ»
بىتوجّهى به ميزان و عدم رعايت انصاف و عدالت در حقوق مردم، انسان را به فسق و فجور مىكشاند و فسق و فجور انسان را به تكذيب وامىدارد. در سوره مطفّفين مىخوانيم:
«وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ» واى بر كمفروشان! سپس مىفرمايد: إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ ... وآنگاه: «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» گويا لقمهى حرام، مقدّمه فجور، و فجور مقدّمه كفر و تكذيب مىشود.
براى برقرارى عدل و ميزان، اسلام دستورات دقيق و مهمى دارد تا آنجا كه در روايات آمده
«1». حديد، 25.
جلد 9 - صفحه 381
است: اگر كفش قاضى تنگ است، نبايد در آن هنگام قضاوت كند تا مبادا فشارى كه به پاى او وارد مىشود در قضاوتش اثر بگذارد و او را به عجله و بدخلقى وادارد و از قضاوت بر حق منحرف كند!
آداب تجارت
در حديث مىخوانيم: تجارتى ارزشمند است كه برپايه حقّ و راستى باشد. «التاجر فاجر و الفاجر فى النار الا من أخذ الحق و اعطى الحق» «1»
حضرت على عليه السلام دستور داد دينارهاى غير خالص را در چاه بريزند تا به وسيله آن معاملهاى صورت نگيرد. «القه فى البالوعه حتى لا يباع شىء فيه غش» «2»
آن حضرت همه روزه در بازار كوفه قدم مىزد و گاهى در وسط بازار مىايستاد و مىفرمود:
اى گروه تجّار!
«قدموا الاستخارة»، از خدا خير بخواهيد.
«تبركوا بالسهولة»، بركت را در سايه آسان گرفتن بر مردم بخواهيد.
«جانبوا الكذب»، از دروغ در معامله دورى كنيد.
«و تجانبوا عن الظلم»، از ظلم و بىعدالتى پرهيز كنيد.
«و لا تقربوا الربا» «3» و به ربا نزديك نشويد.
📝پیام ها🔰
1- جايگاه آسمان و زمين تصادفى نيست. برافراشتگى آسمان و حجم و اندازه و فاصله ستارگان، حكيمانه و جلوهاى از رحمت الهى است الرَّحْمنُ ... وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ
2- عدالت مثل نماز است و بايد آن را در جامعه به پاداشت. «وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ»
3- ميزان و وسيله سنجش بايد عادلانه باشد، مورد وزن هرچه مىخواهد باشد. «وَ أَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ»
«1». كافى، ج 5، آداب تجارت.
«2». كافى، ج 5، ص 160.
«3». تفسير نمونه.
جلد 9 - صفحه 382
هدایت شده از عطر گل یاس
تفسیر نور (استاد قرائتی)
وَ الْأَرْضَ وَضَعَها لِلْأَنامِ «10» فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ ذاتُ الْأَكْمامِ «11» وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَ الرَّيْحانُ «12»
و زمين را براى زمينيان قرار داد كه در آن هر گونه ميوه و خرماى غلافدار و دانه پوست دار و گياه خوش بو است.
فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ «13»
پس (اى جنّ و انس)، كدام نعمت پروردگارتان را انكار مىكنيد؟
📝نکته ها👇
«أنام» به معناى آفريدهها، اعمّ از جنّ و انس و همه موجودات روى زمين است. «فاكِهَةٌ» به هر نوع ميوه و «ريحان» به هر گياه خوشبو گفته مىشود.
«اكمام» جمع «كم» به معناى پوششى است كه ميوه را در برمىگيرد، همان گونه كه «كم» به معناى آستين است كه دست را مىپوشاند و «كمه» بر وزن قُبّه به كلاهى گفته مىشود
جلد 9 - صفحه 383
كه سر را مىپوشاند. شايد مراد از «اكمام» در آيه، اليافى باشد كه همچون الياف روى نارگيل، دور درخت خرما را فرامىگيرد.
«حب» به معناى دانه و «عصف» به معناى برگها و اجزايى است كه از گياه جدا مىشود و لذا به كاه نيز «عصف» گفته مىشود.
«آلاءِ» جمع «الى» به معناى نعمت است.
تكرار سؤالهاى پى در پى همراه با انتقاد، دليل آن است كه هر نعمتى براى خود تصديق و تكذيبى دارد.
در حديث مىخوانيم: كسىكه سوره مباركه الرّحمن را مىخواند، هر بار كه به آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» مىرسد، بگويد: «لا بشىء من آلائك رب اكذب» «1» يعنى اى پروردگار من! هيچ يك از نعمتهاى تو را تكذيب نمىكنم.
بحث تكرار
در اينجا به مناسبت اولين مورد از موارد تكرار آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ» در اين سوره، بحثى پيرامون تكرار ارائه مىگردد.
تكرار مثبت:
براى ايجاد يك فرهنگ، تكرار مسايل، مهم و ضرورى است.
رسولخدا صلى الله عليه و آله بارها فرمود: «انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى» تا رابطه قرآن و عترت را در ميان مردم محكم سازد.
پس از نزول آيه «وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ» «2» تا چند ماه رسول خدا صلى الله عليه و آله هنگام صبح در خانه فاطمه زهرا عليها السلام مىآمد و مىفرمود: «الصلاة الصلاة» «3» تا به مردم اعلام كند اهل بيت من همان كسانى هستند كه در خانه على و فاطمه هستند.
در حديث مىخوانيم: دليل چهار مرتبه تكرار «الله اكبر» در آغاز اذان، آن است كه مردم از
«1». بحار، ج 92، ص 306.
«2». طه، 132.
«3». بحار، ج 35، ص 207.
جلد 9 - صفحه 384
غفلت درآيند ولى هنگامى كه متوجّه شدند، باقى جملات به دو بار تقليل مىيابد. «1»
گاهى حضرت على عليه السلام به خاطر ايجاد حساسيّت در مردم، الفاظى را تكرار مىكردند. چنانكه به فرزندانش وصيّت مىكند: الله الله فى الايتام ...، «الله الله فى جيرانكم»، «الله الله فى الصلاة»، الله الله فى القرآن ... «2» كه لفظ جلاله «الله» تكرار شده است.
تكرار نماز در هر شبانه روز، براى آن است كه هر روز گامى به خداوند نزديك شويم. كسى كه از پلههاى نردبان بالا مىرود، در ظاهر، پاى او كارى تكرارى انجام مىدهد ولى در واقع در هر حركت گامى به جلو و رو به بالا مىگذارد. كسى كه براى حفر چاه كلنگ مىزند، در ظاهر كارى تكرارى مىكند، ولى در واقع با هر حركت، عمق چاه بيشتر مىشود. انسان با هر بار نماز و ذكر و تلاوت آيهاى گامى به خدا نزديك مىشود تا آنجا كه درباره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى» «3» چنان به خدا نزديك شد كه به قدر دو كمان يا نزديكتر شد.
تكرار سفارش به تقوا در هر يك از خطبههاى نماز جمعه در هر هفته، بيانگر نقش تكرار در تربيت دينى مردم است.
اصولا بقاى زندگى با تنفس مكرر است و كمالات، در صورت تكرار حاصل مىشود. با يك بار انفاق و رشادت، ملكه سخاوت و شجاعت در انسان پيدا نمىشود، همان گونه كه رذائل و خبائث در صورت تكرار، در روح انسان ماندگار مىشوند.
دلايل تكرار در قرآن
تكرار، گاهى براى تذكّر و يادآورى نعمتهاى گوناگون است. نظير تكرار آيه «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»*
«1». علل الشرايع، ج 1، ص 259.
«2». نهجالبلاغه، نامه 47.
«3». نجم، 9.
جلد 9 - صفحه 385
گاهى براى هشدار و تهديد خلافكاران است. نظير تكرار آيه «فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»* «1»
گاهى براى فرهنگسازى است. نظير تكرار «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»* در آغاز هر سوره.
گاهى براى اتمام حجّت است. نظير تكرار آيه «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»* «2»
گاهى براى انس بيشتر و نهادينه شدن است. نظير تكرار آيه «اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً» «3»
گاهى براى بيان دستورات جديد است. نظير تكرار «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ..»*
گاهى به منزله قطعنامه براى هر فراز از مطلب يا سخنى است. چنانكه در سوره شعراء پس از پايان گزارش كار هر پ
هدایت شده از عطر گل یاس
يامبرى، مىفرمايد: «إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ»*
گاهى تكرار، نشان دهنده وحدت هدف و شيوه است. در سوره شعراء بارها جمله «فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ»* از زبان پيامبران متعدد تكرار شده كه بيانگر آن است كه شعار و هدف همه آنان يكى بوده است.
📝پیام ها
🔰
1- تمام هستى يك مدبّر دارد، نه آن گونه كه بعضى مشركان براى هر يك از آسمان و زمين يك مدبّر خاص مىپنداشتند. السَّماءَ رَفَعَها ... وَ الْأَرْضَ وَضَعَها
2- زمين براى كاميابى و بهرهبردارى همه موجودات زمينى و از جمله انسان است. «وَضَعَها لِلْأَنامِ»
3- قرآن، ابتدا نعمتهاى معنوى و سپس نعمتهاى مادّى را شمارش مىكند. عَلَّمَ الْقُرْآنَ ... عَلَّمَهُ الْبَيانَ ... فِيها فاكِهَةٌ وَ النَّخْلُ
4- ميوه، نقش مهمى در تغذيه انسان دارد. بعد از آفرينش زمين، نام ميوه آمده است. وَ الْأَرْضَ ... فِيها فاكِهَةٌ
5- در ميان ميوهها، ارزش خرما از بقيه جداست. فِيها فاكِهَةٌ ... وَ النَّخْلُ
6- پوسته و حتّى غلاف دور نباتات، نعمت است. «وَ الْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ»
7- بوى خوشِ گياهان، يكى از نعمتهاى الهى است. «وَ الرَّيْحانُ»
8- تكذيب آيات الهى، سرزنش را به دنبال دارد. «فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»
9- جن نيز مثل انسان، مسئول، مكلّف و بهرهمند از نعمتهاى زمين است. «فَبِأَيِ
«1». مرسلات، 15.
«2». قمر، 17.
«3». احزاب، 41.
جلد 9 - صفحه 386
آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ»
10- خداوند نعمتها را براى رشد و تربيت همه جانبه انسان و جن آفريده است. «آلاءِ رَبِّكُما»