📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣در وصف سالكان
🔹پوينده راه خدا
♦️عقلش را زنده کرد و نفس خويش را كشت، تا آنكه جسمش لاغر و خشونت اخلاقش به نرمی گراييد، برقی پرنور برای او درخشيد و راه را برای او روشن كرد، و در راه راست او را كشاند و از دری به در ديگر برد تا به در سلامت و سرای جاودانه رساند، كه دو پای او در قرارگاه امن با آرامش تن، استوار شد، این پاداش آن بود كه دل را درست بكار گرفت و پروردگار خويش را راضی كرد.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه220
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣(در ميدان نبرد جمل در سال ۳۶ هجری وقتی به جنازه طلحه و عبد الرحمن بن عتاب رسید فرمود:)
🔹تاسف بر كشتگان جمل
♦️ابومحمد (طلحه) در اين مكان غريب مانده است! بخدا سوگند خوش نداشتم قريش را زير تابش ستارگان كشته و افتاده بينم! به خونخواهی، بر فرزندان «عبدمناف» دست يافتم، ولی سركردگان «بنی جمح» از دستم گريختند آنان برای كاری كه در شان آنها نبود سر برافراشتند و پيش از رسيدن به آن سركوب شدند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه219
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣درباره كسانی برای جنگ با حضرت به بصره رفتند
🔹افشای خيانت ناكثان
♦️بر كارگزاران و خزانه داران بيت المال مسلمانان كه در فرمان من بودند، و بر مردم شهری كه تمامی آنها بر اطاعت من و وفاداری در بيعت با من وحدت داشتند، هجوم آوردند، آنان را از هم پراكندند و به زبان من در ميانشان اختلاف افكندند و بر شيعيان من تاختند، گروهی را با نيرنگ كشتند و گروهی دست بر شمشير فشرده با دشمن جنگيدند تا صادقانه خدا را ملاقات كردند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه218
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
🔹شكوه از قريش
♦️خدايا من بر ضد قريش، و يارانشان از تو كمك می خواهم، كه پيوند خويشاوندی مرا بريدند، و كار مرا دگرگون كردند، و همگی برای مبارزه با من در حقی كه از همه آنان سزاوارترم، متحد گرديدند. و گفتند: 《حق را اگر توانی بگير، و يا تو را از حق محروم دارند، پس يا با غم و اندوه صبر كن، يا با حسرت بمير.》 به اطرافم نگريستم ديدم كه نه ياوری دارم، و نه كسی از من دفاع و حمايت می كند، جز خانواده ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد، پس خار در چشم فرو رفته، ديده برهم نهادم، و با گلویی که استخوان در آن گير كرده، جام تلخ را جرعه جرعه نوشيدم، و در فرو خوردن خشم در امری كه تلخ تر از گياه حنظل، و دردناك تر از فرو رفتن تيزی شمشير در دل بود شكيبایی كردم.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه217
📣📣📣🌿🌹📜🌹🌿📣📣📣
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
سهم #روز_صد_وسوم مطالعه نهج البلاغه خطبه ۲۲۰ تا خطبه ۲۱۷
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄
📜 #خطبه220 : در وصف سالكان
🔹پوينده راه خدا
♦️عقلش را زنده کرد و نفس خويش را كشت، تا آنكه جسمش لاغر و خشونت اخلاقش به نرمی گراييد، برقی پرنور برای او درخشيد و راه را برای او روشن كرد و در راه راست او را كشاند و از دری به در ديگر برد تا به در سلامت و سرای جاودانه رساند، كه دو پای او در قرارگاه امن با آرامش تن استوار شد، این پاداش آن بود كه دل را درست به كار گرفت و پروردگار خويش را راضی كرد.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه219: (در ميدان نبرد جمل در سال ۳۶ هجری وقتی به جنازه طلحه و عبد الرحمن بن عتاب رسید،فرمود:)
🔹تأسف بر كشتگان جمل
♦️ابومحمد (طلحه) در اين مكان غريب مانده است، به خدا سوگند خوش نداشتم قريش را زير تابش ستارگان كشته و افتاده بينم. به خونخواهی بر فرزندان "عبدمناف" دست يافتم، ولی سركردگان "بنی جمح" از دستم گريختند، آنان برای كاری كه در شان آنها نبود سر برافراشتند و پيش از رسيدن به آن سركوب شدند.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه218: درباره كسانی برای جنگ با حضرت به بصره رفتند
🔹 افشای خيانت ناكثان
♦️بر كارگزاران و خزانه داران بيت المال مسلمانان كه در فرمان من بودند و بر مردم شهری كه تمامی آنها بر اطاعت من و وفاداری در بيعت با من وحدت داشتند هجوم آوردند، آنان را از هم پراكندند و به زبان من در ميانشان اختلاف افكندند و بر شيعيان من تاختند، گروهی را با نيرنگ كشتند و گروهی دست بر شمشير فشرده با دشمن جنگيدند تا صادقانه خدا را ملاقات كردند.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه217 : گله از قریش
🔹شكوه از قريش
♦️خدايا من بر ضد قريش و يارانشان از تو كمك می خواهم، كه پيوند خويشاوندی مرا بريدند و كار مرا دگرگون كردند و همگی برای مبارزه با من در حقی كه از همه آنان سزاوارترم متحد گرديدند. و گفتند: «حق را اگر توانی بگير و يا تو را از حق محروم دارند، پس يا با غم و اندوه صبر كن، يا با حسرت بمير». به اطرافم نگريستم ديدم كه نه ياوری دارم و نه كسی از من دفاع و حمايت می كند، جز خانواده ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد، پس خار در چشم فرو رفته، ديده برهم نهادم و با گلویی که استخوان در آن گير كرده، جام تلخ را جرعه جرعه نوشيدم و در فرو خوردن خشم در امری كه تلخ تر از گياه حنظل و دردناك تر از فرو رفتن تيزی شمشير در دل بود شكيبایی كردم.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی